الٓمٓصٓ (1) المص (الف . لام . ميم. صاد). |
كِتَٰبٌ أُنزِلَ إِلَيۡكَ فَلَا يَكُن فِي صَدۡرِكَ حَرَجٞ مِّنۡهُ لِتُنذِرَ بِهِۦ وَذِكۡرَىٰ لِلۡمُؤۡمِنِينَ (2) اين کتابی است که بر تو نازل شده است, پس نبايد در سينه ات از آن تنگی باشد, تا به آن (مردم را) بيم دهی, وبرای مؤمنان پند (وتذکری) باشد. |
ٱتَّبِعُواْ مَآ أُنزِلَ إِلَيۡكُم مِّن رَّبِّكُمۡ وَلَا تَتَّبِعُواْ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِيَآءَۗ قَلِيلٗا مَّا تَذَكَّرُونَ (3) آنچه از جانب پروردگارتان بر شما نازل شده, پيروی کنيد, واز اولياء (ومعبودهای) ديگر جز او, پيروی نکنيد, چه اندک پند می پذيريد. |
وَكَم مِّن قَرۡيَةٍ أَهۡلَكۡنَٰهَا فَجَآءَهَا بَأۡسُنَا بَيَٰتًا أَوۡ هُمۡ قَآئِلُونَ (4) چه بسيار شهرها (وآباديها) که آنها را نابود کرديم, وعذاب ما به هنگام شب, يا در هنگام خواب نيمروز, به سراغشان آمد. |
فَمَا كَانَ دَعۡوَىٰهُمۡ إِذۡ جَآءَهُم بَأۡسُنَآ إِلَّآ أَن قَالُوٓاْ إِنَّا كُنَّا ظَٰلِمِينَ (5) وچون عذاب ما به سراغ آنها آمد, سخنی نداشتند جز اينکه گفتند: «بی گمان ما ستمکار بوديم». |
فَلَنَسۡـَٔلَنَّ ٱلَّذِينَ أُرۡسِلَ إِلَيۡهِمۡ وَلَنَسۡـَٔلَنَّ ٱلۡمُرۡسَلِينَ (6) مسلّماً ما از کسانی که (پيامبران) به سوی آنها فرستاده شدند, سؤال خواهيم کرد, والبته از پيامبران (نيز) سؤال می کنيم. |
فَلَنَقُصَّنَّ عَلَيۡهِم بِعِلۡمٖۖ وَمَا كُنَّا غَآئِبِينَ (7) يقيناً (کردارشان را) با علم (خود) برای شان بيان می کنيم, وما هرگز غايب نبوده ايم. |
وَٱلۡوَزۡنُ يَوۡمَئِذٍ ٱلۡحَقُّۚ فَمَن ثَقُلَتۡ مَوَٰزِينُهُۥ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ (8) وزن (وسنجش اعمال) در آن روز حق است, پس کسانی که کفهٴ ترازوی شان سنگين است, آنان که رستگارند. |
وَمَنۡ خَفَّتۡ مَوَٰزِينُهُۥ فَأُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ خَسِرُوٓاْ أَنفُسَهُم بِمَا كَانُواْ بِـَٔايَٰتِنَا يَظۡلِمُونَ (9) وکسانی که کفهٴ ترازوی شان سبک است, آنان کسانی هستند که به (خاطر انکار و) ستمی که نسبت به آيات ما می کردند به خويش زيان رساندند (وسر مايهٴ وجود خود را ازدست داده اند). |
وَلَقَدۡ مَكَّنَّٰكُمۡ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَجَعَلۡنَا لَكُمۡ فِيهَا مَعَٰيِشَۗ قَلِيلٗا مَّا تَشۡكُرُونَ (10) وبه راستی ما شما را در زمين اقتدار (واستقرار) داديم, ودر آن وسايل معيشت را برای شما قرار داديم. چه اندک شکر گزاری می کنيد. |
وَلَقَدۡ خَلَقۡنَٰكُمۡ ثُمَّ صَوَّرۡنَٰكُمۡ ثُمَّ قُلۡنَا لِلۡمَلَٰٓئِكَةِ ٱسۡجُدُواْ لِأٓدَمَ فَسَجَدُوٓاْ إِلَّآ إِبۡلِيسَ لَمۡ يَكُن مِّنَ ٱلسَّٰجِدِينَ (11) وبتحقيق ما شما را آفريديم, آنگاه شما را شکل وصورت داديم. سپس به فرشتگان گفتيم: «برای آدم سجده کنيد» پس (همه) سجده کردند؛ جز ابليس که از سجده کنندگان نبود. |
قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلَّا تَسۡجُدَ إِذۡ أَمَرۡتُكَۖ قَالَ أَنَا۠ خَيۡرٞ مِّنۡهُ خَلَقۡتَنِي مِن نَّارٖ وَخَلَقۡتَهُۥ مِن طِينٖ (12) (خداوند) فرمود: «وقتی که تو را فرمان دادم, چه چيز مانع سجده کردنت شد؟!» (ابليس) گفت: «من از او بهترم, مرا ازآتش آفريده ای و او را از گِل (آفريده ای)». |
قَالَ فَٱهۡبِطۡ مِنۡهَا فَمَا يَكُونُ لَكَ أَن تَتَكَبَّرَ فِيهَا فَٱخۡرُجۡ إِنَّكَ مِنَ ٱلصَّٰغِرِينَ (13) فرمود: «از آن (بهشت) فرود آی, که حق تونيست که در آن تکبر ورزی, پس بيرون رو, بی شک تو از خوارشدگانی». |
قَالَ أَنظِرۡنِيٓ إِلَىٰ يَوۡمِ يُبۡعَثُونَ (14) (ابليس) گفت: «تا روزی که (مردم) بر انگيخه می شوند, مرا مهلت ده». |
قَالَ إِنَّكَ مِنَ ٱلۡمُنظَرِينَ (15) (خداوند) فرمود: «مسلّماً تواز مهلت يافتگانی». |
قَالَ فَبِمَآ أَغۡوَيۡتَنِي لَأَقۡعُدَنَّ لَهُمۡ صِرَٰطَكَ ٱلۡمُسۡتَقِيمَ (16) (ابليس) گفت: «پس به سبب آنکه مرا گمراه کردی, من (نيز) بر سر راه مستقيم تو برای (گمراه ساختن) آنها در کمين می نشينم, |
ثُمَّ لَأٓتِيَنَّهُم مِّنۢ بَيۡنِ أَيۡدِيهِمۡ وَمِنۡ خَلۡفِهِمۡ وَعَنۡ أَيۡمَٰنِهِمۡ وَعَن شَمَآئِلِهِمۡۖ وَلَا تَجِدُ أَكۡثَرَهُمۡ شَٰكِرِينَ (17) سپس از پيش روی شان واز پشت سرشان واز (سمت) راست شان واز (سمت) چپ شان بر آنها می تازم, وبيشترشان را شکر گزار نخواهی يافت». |
قَالَ ٱخۡرُجۡ مِنۡهَا مَذۡءُومٗا مَّدۡحُورٗاۖ لَّمَن تَبِعَكَ مِنۡهُمۡ لَأَمۡلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنكُمۡ أَجۡمَعِينَ (18) (خداوند) فرمود: «از آن نکوهيده وخوار بيرون رو, قطعاً هرکس از آنها از تو پيروی کند, جهنم را از شما همگی پر خواهم کرد. |
وَيَٰٓـَٔادَمُ ٱسۡكُنۡ أَنتَ وَزَوۡجُكَ ٱلۡجَنَّةَ فَكُلَا مِنۡ حَيۡثُ شِئۡتُمَا وَلَا تَقۡرَبَا هَٰذِهِ ٱلشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ ٱلظَّٰلِمِينَ (19) وای آدم! تو وهمسرت در بهشت ساکن شو(يد), پس از هر جا که خواستيد, بخوريد, وبه اين درخت نزديک نشويد, که از ستمکاران خواهيد بود». |
فَوَسۡوَسَ لَهُمَا ٱلشَّيۡطَٰنُ لِيُبۡدِيَ لَهُمَا مَا وُۥرِيَ عَنۡهُمَا مِن سَوۡءَٰتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَىٰكُمَا رَبُّكُمَا عَنۡ هَٰذِهِ ٱلشَّجَرَةِ إِلَّآ أَن تَكُونَا مَلَكَيۡنِ أَوۡ تَكُونَا مِنَ ٱلۡخَٰلِدِينَ (20) پس شيطان آن دو را وسوسه کرد, تا آنچه را از شرمگاهشان که از آنها پوشيده بود؛ در نظرشان آشکار سازد, وگفت: «پروردگارتان شما را از اين درخت نهی نکرده است؛ مگر بخاطر اينکه مبادا (با خوردن آن) فرشته شويد, يا از جاودانان گرديد». |
وَقَاسَمَهُمَآ إِنِّي لَكُمَا لَمِنَ ٱلنَّٰصِحِينَ (21) وبرای آن دو سوگند ياد کرد که من برای شما از خير خواهانم. |
فَدَلَّىٰهُمَا بِغُرُورٖۚ فَلَمَّا ذَاقَا ٱلشَّجَرَةَ بَدَتۡ لَهُمَا سَوۡءَٰتُهُمَا وَطَفِقَا يَخۡصِفَانِ عَلَيۡهِمَا مِن وَرَقِ ٱلۡجَنَّةِۖ وَنَادَىٰهُمَا رَبُّهُمَآ أَلَمۡ أَنۡهَكُمَا عَن تِلۡكُمَا ٱلشَّجَرَةِ وَأَقُل لَّكُمَآ إِنَّ ٱلشَّيۡطَٰنَ لَكُمَا عَدُوّٞ مُّبِينٞ (22) پس (به اين ترتيب) آنها را با فريب (از مقام ومنزلشان) فرود آورد, وچون از آن درخت چشيدند, شرمگاهشان بر آنها آشکار شد, وشروع کردند به قرار دادن برگ (درختان) بهشت بر خود (تا آن را بپوشانند) وپروردگارشان آنها را ندا داد: «آيا شما را از آن درخت منع نکردم, وبه شما نگفته بودم که شيطان دشمن آشکار شماست؟!». |
قَالَا رَبَّنَا ظَلَمۡنَآ أَنفُسَنَا وَإِن لَّمۡ تَغۡفِرۡ لَنَا وَتَرۡحَمۡنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِينَ (23) (آن دو) گفتند: «پروردگارا! ما به خود ستم کرديم, واگر ما را نيامرزی وبر ما رحم نکنی, مسلّماً از زيانکاران خواهيم بود». |
قَالَ ٱهۡبِطُواْ بَعۡضُكُمۡ لِبَعۡضٍ عَدُوّٞۖ وَلَكُمۡ فِي ٱلۡأَرۡضِ مُسۡتَقَرّٞ وَمَتَٰعٌ إِلَىٰ حِينٖ (24) (خداوند) فرمود: «فرود آييد, در حالی که بعضی از شما نسبت به بعض ديگر دشمن خواهيد بود, وبرای شما در زمين تا مدت معينی قرارگاه وبهرمندی خواهد بود». |
قَالَ فِيهَا تَحۡيَوۡنَ وَفِيهَا تَمُوتُونَ وَمِنۡهَا تُخۡرَجُونَ (25) فرمود: «در آن زندگی می کنيد ودر آن می ميريد, و(در رستاخيز) از آن بيرون آورده خواهيد شد». |
يَٰبَنِيٓ ءَادَمَ قَدۡ أَنزَلۡنَا عَلَيۡكُمۡ لِبَاسٗا يُوَٰرِي سَوۡءَٰتِكُمۡ وَرِيشٗاۖ وَلِبَاسُ ٱلتَّقۡوَىٰ ذَٰلِكَ خَيۡرٞۚ ذَٰلِكَ مِنۡ ءَايَٰتِ ٱللَّهِ لَعَلَّهُمۡ يَذَّكَّرُونَ (26) ای فرزندان آدم! به راستی برای شما لباسی که شرمگاهتان را می پوشاند و(مايهٴ) زينت شماست, نازل کرديم, ولباس تقوا بهتراست, اين از آيات (ونشانه های) خداوند است تا (انسانها) متذکر شوند. |
يَٰبَنِيٓ ءَادَمَ لَا يَفۡتِنَنَّكُمُ ٱلشَّيۡطَٰنُ كَمَآ أَخۡرَجَ أَبَوَيۡكُم مِّنَ ٱلۡجَنَّةِ يَنزِعُ عَنۡهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوۡءَٰتِهِمَآۚ إِنَّهُۥ يَرَىٰكُمۡ هُوَ وَقَبِيلُهُۥ مِنۡ حَيۡثُ لَا تَرَوۡنَهُمۡۗ إِنَّا جَعَلۡنَا ٱلشَّيَٰطِينَ أَوۡلِيَآءَ لِلَّذِينَ لَا يُؤۡمِنُونَ (27) ای فرزندان آدم! شيطان شما را نفريبد, چنانکه پدر و مادر شما را از بهشت بيرون کرد, ولباسشان را از تنشان کند؛ تا شرمگاهشان را به آنها نشان دهد. بی گمان او وهمکارانش شما را می بينند از جايی که شما آنهارا نمی بينيد, براستی ما شيطانها را دوستان کسانی قرار داديم که ايمان نمی آورند. |
وَإِذَا فَعَلُواْ فَٰحِشَةٗ قَالُواْ وَجَدۡنَا عَلَيۡهَآ ءَابَآءَنَا وَٱللَّهُ أَمَرَنَا بِهَاۗ قُلۡ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَأۡمُرُ بِٱلۡفَحۡشَآءِۖ أَتَقُولُونَ عَلَى ٱللَّهِ مَا لَا تَعۡلَمُونَ (28) وچون کارزشتی انجام دهند, گويند: «نياکان خود را بر اين (کار) يافته ايم, وخداوند ما را بدان فرمان داده است». بگو: «خداوند (هرگز) به کار زشت فرمان نمی دهد, آيا چيزی را که نمی دانيد به خدا نسبت می دهيد؟!». |
قُلۡ أَمَرَ رَبِّي بِٱلۡقِسۡطِۖ وَأَقِيمُواْ وُجُوهَكُمۡ عِندَ كُلِّ مَسۡجِدٖ وَٱدۡعُوهُ مُخۡلِصِينَ لَهُ ٱلدِّينَۚ كَمَا بَدَأَكُمۡ تَعُودُونَ (29) بگو: «پروردگارم به عدالت فرمان داده است, و (نيز) در هر مسجدی (و به هنگام هر نمازی) روی هايتان را به سوی او کنيد و اورا (به دعا ونيايش) بخوانيد؛ در حالی که دين (خود) را برای او خالص گردانيد. همانطور که در آغاز شما را آفريد (بعد از مرگ, بارديگر بسويش) باز می گرديد. |
فَرِيقًا هَدَىٰ وَفَرِيقًا حَقَّ عَلَيۡهِمُ ٱلضَّلَٰلَةُۚ إِنَّهُمُ ٱتَّخَذُواْ ٱلشَّيَٰطِينَ أَوۡلِيَآءَ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَيَحۡسَبُونَ أَنَّهُم مُّهۡتَدُونَ (30) گروهی را هدايت نمود وگروهی (ديگر) گمراهی بر آنها محقق (وثابت) گشت, زيرا آنها شيطانها را به جای خداوند, سرپرست (ودوستان خويش) برگزيدند, وگمان می کنند که آنان هدايت يافته اند». |
۞ يَٰبَنِيٓ ءَادَمَ خُذُواْ زِينَتَكُمۡ عِندَ كُلِّ مَسۡجِدٖ وَكُلُواْ وَٱشۡرَبُواْ وَلَا تُسۡرِفُوٓاْۚ إِنَّهُۥ لَا يُحِبُّ ٱلۡمُسۡرِفِينَ (31) ای فرزندان آدم! به هنگام رفتن به مسجد (ودر هرنمازی) زينت خود را بر گيريد (ولباسهای شايسته بپوشيد) و(نيز) بخوريد وبياشاميد ولی اسراف نکنيد, بی گمان خداوند اسرافکاران را دوست نمی دارد. |
قُلۡ مَنۡ حَرَّمَ زِينَةَ ٱللَّهِ ٱلَّتِيٓ أَخۡرَجَ لِعِبَادِهِۦ وَٱلطَّيِّبَٰتِ مِنَ ٱلرِّزۡقِۚ قُلۡ هِيَ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا خَالِصَةٗ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِۗ كَذَٰلِكَ نُفَصِّلُ ٱلۡأٓيَٰتِ لِقَوۡمٖ يَعۡلَمُونَ (32) بگو: «چه کسی لباس (وزينتهای) را که خدا برای بندگانش پديد آورده وروزی های پاکيزه را حرام کرده است؟!». بگو: «اين (چيزها) در زندگی دنيا, برای کسانی است که ايمان آورده اند, (اگر چه کافران نيز از آنها بهره مند می شوند اما) روز قيامت خاص (برای مومنان) خواهد بود. اين چنين آيات (خود) را برای گروهی که می دانند بيان می کنيم. |
قُلۡ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ ٱلۡفَوَٰحِشَ مَا ظَهَرَ مِنۡهَا وَمَا بَطَنَ وَٱلۡإِثۡمَ وَٱلۡبَغۡيَ بِغَيۡرِ ٱلۡحَقِّ وَأَن تُشۡرِكُواْ بِٱللَّهِ مَا لَمۡ يُنَزِّلۡ بِهِۦ سُلۡطَٰنٗا وَأَن تَقُولُواْ عَلَى ٱللَّهِ مَا لَا تَعۡلَمُونَ (33) بگو: «خداوند فقط کارهای زشت را, چه آشکارا باشد وچه پنهان, و(نيز) گناه وسرکشی بنا حق را؛ حرام کرده است, واين که چيزی را شريک خدا قرار دهيد که خداوند دليلی بر (حقانيت) آن نازل نکرده است, وچيزی را که نمی دانيد به خدا نسبت دهيد (حرام نموده است). |
وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٞۖ فَإِذَا جَآءَ أَجَلُهُمۡ لَا يَسۡتَأۡخِرُونَ سَاعَةٗ وَلَا يَسۡتَقۡدِمُونَ (34) وبرای هر امتی زمان (ومدت معينی) است, پس هنگامی که اجلشان فرارسد, نه لحظه ای (از آن) تأخير کنند ونه (بر آن) پيشی گيرند. |
يَٰبَنِيٓ ءَادَمَ إِمَّا يَأۡتِيَنَّكُمۡ رُسُلٞ مِّنكُمۡ يَقُصُّونَ عَلَيۡكُمۡ ءَايَٰتِي فَمَنِ ٱتَّقَىٰ وَأَصۡلَحَ فَلَا خَوۡفٌ عَلَيۡهِمۡ وَلَا هُمۡ يَحۡزَنُونَ (35) ای فرزندان آدم! هرگاه پيامبرانی از خود شما (به نزد شما) بيايند که آيات مرا برای شما بخوانند (از آنها پيروی کنيد) پس هرکس که پرهيزگاری کند و(اعمال خود را) اصلاح کند, نه ترسی بر آنهاست, ونه آنان اندوهگين شوند. |
وَٱلَّذِينَ كَذَّبُواْ بِـَٔايَٰتِنَا وَٱسۡتَكۡبَرُواْ عَنۡهَآ أُوْلَٰٓئِكَ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِۖ هُمۡ فِيهَا خَٰلِدُونَ (36) و کسانی که آيات ما را تکذيب کنند, و در برابر آن (گرد نکشی و) تکبر ورزند, آنان اهل دوزخند, جاودانه در آن خواهند ماند. |
فَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ كَذِبًا أَوۡ كَذَّبَ بِـَٔايَٰتِهِۦٓۚ أُوْلَٰٓئِكَ يَنَالُهُمۡ نَصِيبُهُم مِّنَ ٱلۡكِتَٰبِۖ حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَتۡهُمۡ رُسُلُنَا يَتَوَفَّوۡنَهُمۡ قَالُوٓاْ أَيۡنَ مَا كُنتُمۡ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِۖ قَالُواْ ضَلُّواْ عَنَّا وَشَهِدُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ أَنَّهُمۡ كَانُواْ كَٰفِرِينَ (37) پس چه کسی ستمکارتراست از کسی که بر خدا دروغ می بندد, يا آيات او را تکذيب می کند؟! آنها نصيب (وبهرهٴ) شان از کتاب (لوح محفوظ, آنچه مقرر شده) به آنان می رسد, تا زمانی که فرستادگان ما به سراغشان روند که جانشان را بگيرند, گويند: «کجايند آن چيز هايی که به جای خدا می پرستيديد؟!» (آنها) گويند: «آنها (نا بود و) گم شدند» وبر (زيان) خود گواهی دهند که کافر بوده اند. |
قَالَ ٱدۡخُلُواْ فِيٓ أُمَمٖ قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِكُم مِّنَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِ فِي ٱلنَّارِۖ كُلَّمَا دَخَلَتۡ أُمَّةٞ لَّعَنَتۡ أُخۡتَهَاۖ حَتَّىٰٓ إِذَا ٱدَّارَكُواْ فِيهَا جَمِيعٗا قَالَتۡ أُخۡرَىٰهُمۡ لِأُولَىٰهُمۡ رَبَّنَا هَٰٓؤُلَآءِ أَضَلُّونَا فَـَٔاتِهِمۡ عَذَابٗا ضِعۡفٗا مِّنَ ٱلنَّارِۖ قَالَ لِكُلّٖ ضِعۡفٞ وَلَٰكِن لَّا تَعۡلَمُونَ (38) (خداوند به آنان) می فرمايد: «در بين گروههای از جن وانس که پيش از شما گذشته اند, در آتش (دوزخ) وارد شويد!». هرگاه که گروهی وارد می شوند, گروه ديگر را لعنت کنند, تا هنگامی که همگی در آنجا به هم رسند, گروه آخر (وپيروان) در باره ی گروه اول (وپيشوايان خود) گويند: «پروردگارا! اينها بودند که ما را گمراه کردند, پس عذابی دو چندان از آتش به آنان بده» (خداوند) می فرمايد: «برای هر کدام (از شما عذاب) دو چندان است, ولی شما نمی دانيد». |
وَقَالَتۡ أُولَىٰهُمۡ لِأُخۡرَىٰهُمۡ فَمَا كَانَ لَكُمۡ عَلَيۡنَا مِن فَضۡلٖ فَذُوقُواْ ٱلۡعَذَابَ بِمَا كُنتُمۡ تَكۡسِبُونَ (39) وگروه اول (وپيشوايانشان) به گروه آخر (وپيروانشان) گويند: «شما را بر ما هيچ برتری نيست, پس به (کيفر) آنچه انجام می داديد؛ عذاب را بچشيد». |
إِنَّ ٱلَّذِينَ كَذَّبُواْ بِـَٔايَٰتِنَا وَٱسۡتَكۡبَرُواْ عَنۡهَا لَا تُفَتَّحُ لَهُمۡ أَبۡوَٰبُ ٱلسَّمَآءِ وَلَا يَدۡخُلُونَ ٱلۡجَنَّةَ حَتَّىٰ يَلِجَ ٱلۡجَمَلُ فِي سَمِّ ٱلۡخِيَاطِۚ وَكَذَٰلِكَ نَجۡزِي ٱلۡمُجۡرِمِينَ (40) بی گمان کسانی که آيات ما را تکذيب کردند, ودر برابر آن (گردنکشی و) تکبر ورزيدند, درهای آسمان (هرگز) برايشان گشوده نمی شود, وبه بهشت داخل نخواهند شد, مگر اين که شتراز سوراخ سوزن درآيد, واين چنين, گناهکاران را کيفر می دهيم. |
لَهُم مِّن جَهَنَّمَ مِهَادٞ وَمِن فَوۡقِهِمۡ غَوَاشٖۚ وَكَذَٰلِكَ نَجۡزِي ٱلظَّٰلِمِينَ (41) برای آنها بستری از (آتش) جهنم و(نيز) روی آنها پوششهای (از آتش جهنم) است. واين چنين ستمکاران را کيفر می دهيم. |
وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ لَا نُكَلِّفُ نَفۡسًا إِلَّا وُسۡعَهَآ أُوْلَٰٓئِكَ أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَنَّةِۖ هُمۡ فِيهَا خَٰلِدُونَ (42) و کسانی که ايمان آوردند و کارهای شايسته انجام دادند – هيچ کس را جز به اندازهٴ توانش تکليف نمی کنيم – آنها اهل بهشت هستند, وجاودانه در آن خواهد ماند. |
وَنَزَعۡنَا مَا فِي صُدُورِهِم مِّنۡ غِلّٖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهِمُ ٱلۡأَنۡهَٰرُۖ وَقَالُواْ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِي هَدَىٰنَا لِهَٰذَا وَمَا كُنَّا لِنَهۡتَدِيَ لَوۡلَآ أَنۡ هَدَىٰنَا ٱللَّهُۖ لَقَدۡ جَآءَتۡ رُسُلُ رَبِّنَا بِٱلۡحَقِّۖ وَنُودُوٓاْ أَن تِلۡكُمُ ٱلۡجَنَّةُ أُورِثۡتُمُوهَا بِمَا كُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ (43) وآنچه از کينه (ونفرت) که در سينه هايشان است بر می کنيم. واز زير (درختان ومسکن های) آنها نهرها جاری است. وگويند: «ستايش مخصوص خداوندی است که ما را به اين (بهشت) هدايت نمود, واگر خداوند ما را هدايت نمی کرد؛ ما هرگز راه نمی يافتيم. مسلّماً فرستادگان پروردگار ما به حق آمدند». و(آنگاه) به آنان ندا داده می شود که: «اين بهشت را به پاداش آنچه که انجام می داديد, به (شما داده اند و) ارث برديد». |
وَنَادَىٰٓ أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَنَّةِ أَصۡحَٰبَ ٱلنَّارِ أَن قَدۡ وَجَدۡنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقّٗا فَهَلۡ وَجَدتُّم مَّا وَعَدَ رَبُّكُمۡ حَقّٗاۖ قَالُواْ نَعَمۡۚ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنُۢ بَيۡنَهُمۡ أَن لَّعۡنَةُ ٱللَّهِ عَلَى ٱلظَّٰلِمِينَ (44) واهل بهشت, اهل دوزخ را صدا می زنند که: «آنچه را که پروردگارمان به ما وعده داده بود, (همه را) حق يافتيم, پس آيا شما (نيز) آنچه را پروردگارتان به شما وعده داده بود؛ حق يافتيد؟!». گويند: «آری». پس ندا دهنده ای در ميان آنها ندا دهد که: «لعنت خدا بر ستمکاران باد, |
ٱلَّذِينَ يَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِ وَيَبۡغُونَهَا عِوَجٗا وَهُم بِٱلۡأٓخِرَةِ كَٰفِرُونَ (45) (همان) کسانی که (مردم را) از راه خدا باز میداشتند, وآن را کج می طلبيدند, و(نيز) آنها به آخرت کافر بودند». |
وَبَيۡنَهُمَا حِجَابٞۚ وَعَلَى ٱلۡأَعۡرَافِ رِجَالٞ يَعۡرِفُونَ كُلَّۢا بِسِيمَىٰهُمۡۚ وَنَادَوۡاْ أَصۡحَٰبَ ٱلۡجَنَّةِ أَن سَلَٰمٌ عَلَيۡكُمۡۚ لَمۡ يَدۡخُلُوهَا وَهُمۡ يَطۡمَعُونَ (46) ودر ميان آن دو (گروه بهشتی ودوزخی) حجابی است, وبر اعراف (= بلنديهای آن) مردانی هستند که هريک (از آن دو گروه) را از سيما (وچهره) شان می شناسند, واهل بهشت را صدا می زنند که: «سلام بر شما باد» اينان هر چند طمع (واميد) بهشت دارند, وهنوز بدان در نيامده اند. |
۞ وَإِذَا صُرِفَتۡ أَبۡصَٰرُهُمۡ تِلۡقَآءَ أَصۡحَٰبِ ٱلنَّارِ قَالُواْ رَبَّنَا لَا تَجۡعَلۡنَا مَعَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِينَ (47) وچون چشمشان به سوی اهل دوزخ گردانده شود, گويند: «پروردگارا! ما را با گروه ستمکاران قرار مده». |
وَنَادَىٰٓ أَصۡحَٰبُ ٱلۡأَعۡرَافِ رِجَالٗا يَعۡرِفُونَهُم بِسِيمَىٰهُمۡ قَالُواْ مَآ أَغۡنَىٰ عَنكُمۡ جَمۡعُكُمۡ وَمَا كُنتُمۡ تَسۡتَكۡبِرُونَ (48) واهل اعراف, مردانی (از اهل دوزخ را) که از سيما (وچهره) شان آنها را می شناسند, صدا می زنند, گويند: «جمعيت (ومال اندوزی) شما, وآن سرکشی (وتکبر) های شما, به حالتان فايده ای نبخشيد!». |
أَهَٰٓؤُلَآءِ ٱلَّذِينَ أَقۡسَمۡتُمۡ لَا يَنَالُهُمُ ٱللَّهُ بِرَحۡمَةٍۚ ٱدۡخُلُواْ ٱلۡجَنَّةَ لَا خَوۡفٌ عَلَيۡكُمۡ وَلَآ أَنتُمۡ تَحۡزَنُونَ (49) آيا اينها (همان) کسانی هستند که سوگند ياد میکرديد که (هر گز) خداوند رحمتی به آنان نمیرساند؟ (به آنها گفته می شود): «به بهشت داخل شويد, نه ترسی بر شماست, ونه شما اندو هگين میشويد». |
وَنَادَىٰٓ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِ أَصۡحَٰبَ ٱلۡجَنَّةِ أَنۡ أَفِيضُواْ عَلَيۡنَا مِنَ ٱلۡمَآءِ أَوۡ مِمَّا رَزَقَكُمُ ٱللَّهُۚ قَالُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَى ٱلۡكَٰفِرِينَ (50) واهل دوزخ, اهل بهشت را صدا می زنند که: «اندکی از آب, يا از آنچه خداوند به شما روزی داده, بر ما بريزيد» (آنها) گويند: «بی گمان خداوند هر دو را بر کافران حرام کرده است». |
ٱلَّذِينَ ٱتَّخَذُواْ دِينَهُمۡ لَهۡوٗا وَلَعِبٗا وَغَرَّتۡهُمُ ٱلۡحَيَوٰةُ ٱلدُّنۡيَاۚ فَٱلۡيَوۡمَ نَنسَىٰهُمۡ كَمَا نَسُواْ لِقَآءَ يَوۡمِهِمۡ هَٰذَا وَمَا كَانُواْ بِـَٔايَٰتِنَا يَجۡحَدُونَ (51) آنان که دين خود را سرگرمی وبازيچه گرفتند, وزندگی دنيا آنها را فريفت, پس امروز ما آنها را فراموش می کنيم, همانطور که آنها ديدار چنين روزی را فراموش کردند, وآنکه آيات ما را انکار می کردند. |
وَلَقَدۡ جِئۡنَٰهُم بِكِتَٰبٖ فَصَّلۡنَٰهُ عَلَىٰ عِلۡمٍ هُدٗى وَرَحۡمَةٗ لِّقَوۡمٖ يُؤۡمِنُونَ (52) وبتحقيق ما کتابی برای آنها آورديم که آن را از روی دانش به تفصيل بيان کرديم, که مايهٴ هدايت ورحمت برای قومی است که ايمان می آورند. |
هَلۡ يَنظُرُونَ إِلَّا تَأۡوِيلَهُۥۚ يَوۡمَ يَأۡتِي تَأۡوِيلُهُۥ يَقُولُ ٱلَّذِينَ نَسُوهُ مِن قَبۡلُ قَدۡ جَآءَتۡ رُسُلُ رَبِّنَا بِٱلۡحَقِّ فَهَل لَّنَا مِن شُفَعَآءَ فَيَشۡفَعُواْ لَنَآ أَوۡ نُرَدُّ فَنَعۡمَلَ غَيۡرَ ٱلَّذِي كُنَّا نَعۡمَلُۚ قَدۡ خَسِرُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ وَضَلَّ عَنۡهُم مَّا كَانُواْ يَفۡتَرُونَ (53) آيا آنها جز انتظار (سرانجام و) تأويلش را دارند؟! روزی که (نتيجه و) تأويلش فرارسد, کسانی که آن را پيش از اين فراموش کرده بودند می گويند: «مسلّماً فرستادگان پروردگارمان به حق آمده بودند, پس آيا (امروز) برای ما شفيعانی هستند که برای ما شفاعت کنند, يا باز گرديم آنگاه اعمالی غير از آنچه میکرديم, انجام دهيم؟!». بتحقيق آنها به خود زيان رسانيدند, و(معبودهايی ساختگی و) آنچه دروغ میبافتند (همگی) از (نظر) آنان ناپديد (وگم) شد. |
إِنَّ رَبَّكُمُ ٱللَّهُ ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٖ ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِۖ يُغۡشِي ٱلَّيۡلَ ٱلنَّهَارَ يَطۡلُبُهُۥ حَثِيثٗا وَٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَ وَٱلنُّجُومَ مُسَخَّرَٰتِۭ بِأَمۡرِهِۦٓۗ أَلَا لَهُ ٱلۡخَلۡقُ وَٱلۡأَمۡرُۗ تَبَارَكَ ٱللَّهُ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِينَ (54) (ای مردم) بی گمان پروردگارشما الله است که آسمانها وزمين را در شش روز آفريد, سپس بر عرش مستقر شد, شب را به روز می پوشاند که شتابان در پی آن می رود, وخورشيد و ماه و ستارگان (را آفريد) که مسخر فرمان او هستند, آگاه باشيد که آفرينش وفرمانروايی از آنِ او است, پر برکت (وبه غايت بزرگ) است خداوندی که پروردگار جهانيان است. |
ٱدۡعُواْ رَبَّكُمۡ تَضَرُّعٗا وَخُفۡيَةًۚ إِنَّهُۥ لَا يُحِبُّ ٱلۡمُعۡتَدِينَ (55) پروردگارتان را با تضرع (وزاری) ودر پنهانی, بخوانيد, همانا او از حد درگذرندگان را دوست نمیدارد. |
وَلَا تُفۡسِدُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ بَعۡدَ إِصۡلَٰحِهَا وَٱدۡعُوهُ خَوۡفٗا وَطَمَعًاۚ إِنَّ رَحۡمَتَ ٱللَّهِ قَرِيبٞ مِّنَ ٱلۡمُحۡسِنِينَ (56) ودر زمين, پس از اصلاح آن فساد نکنيد, واو را با بيم واميد بخوانيد, همانا رحمت خدا به نيکوکاران نزديک است. |
وَهُوَ ٱلَّذِي يُرۡسِلُ ٱلرِّيَٰحَ بُشۡرَۢا بَيۡنَ يَدَيۡ رَحۡمَتِهِۦۖ حَتَّىٰٓ إِذَآ أَقَلَّتۡ سَحَابٗا ثِقَالٗا سُقۡنَٰهُ لِبَلَدٖ مَّيِّتٖ فَأَنزَلۡنَا بِهِ ٱلۡمَآءَ فَأَخۡرَجۡنَا بِهِۦ مِن كُلِّ ٱلثَّمَرَٰتِۚ كَذَٰلِكَ نُخۡرِجُ ٱلۡمَوۡتَىٰ لَعَلَّكُمۡ تَذَكَّرُونَ (57) واو کسی است که بادها را بشارت دهنده در پيشاپيش (باران) رحمتش می فرستد, تا هنگامی که ابرهای سنگين بار را بر دارند, ما آن را به سوی (شهر و) سرزمينی مرده می فرستيم, سپس از آن؛ آب را نازل می کنيم, آنگاه از آن (آب) ازهر گونه ميوهای (ازدل خاک) بيرون می آوريم, اين گونه مردگان را (زنده می کنيم واز قبرها) بيرون می آوريم, شايد پند گيريد. |
وَٱلۡبَلَدُ ٱلطَّيِّبُ يَخۡرُجُ نَبَاتُهُۥ بِإِذۡنِ رَبِّهِۦۖ وَٱلَّذِي خَبُثَ لَا يَخۡرُجُ إِلَّا نَكِدٗاۚ كَذَٰلِكَ نُصَرِّفُ ٱلۡأٓيَٰتِ لِقَوۡمٖ يَشۡكُرُونَ (58) سرزمين پاکيزه (وخوب) گياهش به فرمان پروردگارش می رويد, وسره زمين نا پاک (وبد) جز اندک وبی ارزش, از آن نمی رويد, اينگونه آيات (خود) را برای گروهی که سپاس می گزارند, گوناگون بيان می کنيم. |
لَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوۡمِهِۦ فَقَالَ يَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَكُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَيۡرُهُۥٓ إِنِّيٓ أَخَافُ عَلَيۡكُمۡ عَذَابَ يَوۡمٍ عَظِيمٖ (59) همانا ما نوح را به سوی قومش فردستاديم, پس گفت: «ای قوم من! خدا را بپرستيد, که جز او معبودی (راستين) برای شما نيست, (واگر اورا عبادت نکرديد) بی گمان من بر شما از عذاب روزی بزرگ می ترسم». |
قَالَ ٱلۡمَلَأُ مِن قَوۡمِهِۦٓ إِنَّا لَنَرَىٰكَ فِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٖ (60) اشراف (وبزرگان) قومش گفتند: «به راستی ما تو را در گمراهی آشکار می بينيم». |
قَالَ يَٰقَوۡمِ لَيۡسَ بِي ضَلَٰلَةٞ وَلَٰكِنِّي رَسُولٞ مِّن رَّبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ (61) گفت: «ای قوم من! هيچ گونه گمراهی در من نيست, بلکه من فرستاده ای از (جانب) پروردگار جهانيان هستم. |
أُبَلِّغُكُمۡ رِسَٰلَٰتِ رَبِّي وَأَنصَحُ لَكُمۡ وَأَعۡلَمُ مِنَ ٱللَّهِ مَا لَا تَعۡلَمُونَ (62) پيامهای پروردگارم را به شما می رسانم وشما را اندرز می دهم, واز (شريعت) خداوند چيزهايی می دانم که شما نمی دانيد. |
أَوَعَجِبۡتُمۡ أَن جَآءَكُمۡ ذِكۡرٞ مِّن رَّبِّكُمۡ عَلَىٰ رَجُلٖ مِّنكُمۡ لِيُنذِرَكُمۡ وَلِتَتَّقُواْ وَلَعَلَّكُمۡ تُرۡحَمُونَ (63) آيا تعجب کرده ايد که پندی از سوی پروردگارتان بر (زبان) مردی از خود شما, برای شما برسد تا شما را بيم دهد وتا پر هيزگاری پيشه کنيد وباشد که مشمول رحمت گرديد؟!». |
فَكَذَّبُوهُ فَأَنجَيۡنَٰهُ وَٱلَّذِينَ مَعَهُۥ فِي ٱلۡفُلۡكِ وَأَغۡرَقۡنَا ٱلَّذِينَ كَذَّبُواْ بِـَٔايَٰتِنَآۚ إِنَّهُمۡ كَانُواْ قَوۡمًا عَمِينَ (64) پس او را تکذيب کردند, آنگاه ما او وکسانی را که با وی در کشتی بودند, نجات داديم, وکسانی که آيات ما را تکذيب کردند, غرق کرديم, براستی آنها گروهی نابينا (وکوردل) بودند. |
۞ وَإِلَىٰ عَادٍ أَخَاهُمۡ هُودٗاۚ قَالَ يَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَكُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَيۡرُهُۥٓۚ أَفَلَا تَتَّقُونَ (65) وبه (سوی قوم) عاد, برادرشان هود را (فرستاديم) گفت: «ای قوم من! خدا را پرستش کنيد که جز او معبودی (راستين) برای شما نيست, آيا پر هيزگاری پيشه نمی کنيد؟!». |
قَالَ ٱلۡمَلَأُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَوۡمِهِۦٓ إِنَّا لَنَرَىٰكَ فِي سَفَاهَةٖ وَإِنَّا لَنَظُنُّكَ مِنَ ٱلۡكَٰذِبِينَ (66) اشراف (وبزرگان) قوم او که کافر بودند گفتند: «بی گمان ما تو را در سفاهت (ونادانی) می بينيم, وما مسلماً تو را از دروغگويان می پنداريم». |
قَالَ يَٰقَوۡمِ لَيۡسَ بِي سَفَاهَةٞ وَلَٰكِنِّي رَسُولٞ مِّن رَّبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ (67) گفت: «ای قوم من! هيچ گونه سفاهت (ونادانی) در من نيست, بلکه من فرستاده ای از (جانب) پروردگار جهانيان هستم, |
أُبَلِّغُكُمۡ رِسَٰلَٰتِ رَبِّي وَأَنَا۠ لَكُمۡ نَاصِحٌ أَمِينٌ (68) پيامهای پروردگارم را به شما می رسانم. ومن خير خواه امينی برای شما هستم. |
أَوَعَجِبۡتُمۡ أَن جَآءَكُمۡ ذِكۡرٞ مِّن رَّبِّكُمۡ عَلَىٰ رَجُلٖ مِّنكُمۡ لِيُنذِرَكُمۡۚ وَٱذۡكُرُوٓاْ إِذۡ جَعَلَكُمۡ خُلَفَآءَ مِنۢ بَعۡدِ قَوۡمِ نُوحٖ وَزَادَكُمۡ فِي ٱلۡخَلۡقِ بَصۜۡطَةٗۖ فَٱذۡكُرُوٓاْ ءَالَآءَ ٱللَّهِ لَعَلَّكُمۡ تُفۡلِحُونَ (69) آيا تعجب کرده ايد که پندی از سوی پروردگارتان بر (زبان) مردی از خود شما, برای شما برسد تا شما را بيم دهد؟! وبه ياد آوريد هنگامی که پس از قوم نوح شما را جانشينان (آنان) قرار داد, وشما را در آفرينش فزونی (وقدرت) داد. پس نعمتهای خدا را به ياد آوريد, شايد رستگار شويد». |
قَالُوٓاْ أَجِئۡتَنَا لِنَعۡبُدَ ٱللَّهَ وَحۡدَهُۥ وَنَذَرَ مَا كَانَ يَعۡبُدُ ءَابَآؤُنَا فَأۡتِنَا بِمَا تَعِدُنَآ إِن كُنتَ مِنَ ٱلصَّٰدِقِينَ (70) گفتند: «آيا به (نزد) ما آمده ای که تنها خدا را عبادت کنيم, وآنچه را نياکانمان می پرستيدند, رها کنيم؟! پس اگر از راستگويان هستی, آنچه را (از عذاب الهی) به ما وعده می دهی, بياور». |
قَالَ قَدۡ وَقَعَ عَلَيۡكُم مِّن رَّبِّكُمۡ رِجۡسٞ وَغَضَبٌۖ أَتُجَٰدِلُونَنِي فِيٓ أَسۡمَآءٖ سَمَّيۡتُمُوهَآ أَنتُمۡ وَءَابَآؤُكُم مَّا نَزَّلَ ٱللَّهُ بِهَا مِن سُلۡطَٰنٖۚ فَٱنتَظِرُوٓاْ إِنِّي مَعَكُم مِّنَ ٱلۡمُنتَظِرِينَ (71) (هود) گفت: «به تحقيق عذاب وغضب از (جانب) پروردگارتان بر شما واقع شده (وشما را فراگرفته) است, آيا با من در (بارهٴ) نامهايی مجادله می کنيد که شما ونياکانتان (بر بتها) نهاده ايد, در حالی که خداوند هيچ دليل (وبرهانی) در بارهٴ آن نازل نکرده است, پس شما منتظر باشيد, بی گمان من (نيز) باشما از منتظرانم». |
فَأَنجَيۡنَٰهُ وَٱلَّذِينَ مَعَهُۥ بِرَحۡمَةٖ مِّنَّا وَقَطَعۡنَا دَابِرَ ٱلَّذِينَ كَذَّبُواْ بِـَٔايَٰتِنَاۖ وَمَا كَانُواْ مُؤۡمِنِينَ (72) پس او, وکسانی را که با او بودند؛ به رحمت (ولطفی) از (سوی) خويش نجات داديم, وريشه کسانی که آيات ما را تکذيب کردند و از مؤمنان نبودند, قطع کرديم. |
وَإِلَىٰ ثَمُودَ أَخَاهُمۡ صَٰلِحٗاۚ قَالَ يَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَكُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَيۡرُهُۥۖ قَدۡ جَآءَتۡكُم بَيِّنَةٞ مِّن رَّبِّكُمۡۖ هَٰذِهِۦ نَاقَةُ ٱللَّهِ لَكُمۡ ءَايَةٗۖ فَذَرُوهَا تَأۡكُلۡ فِيٓ أَرۡضِ ٱللَّهِۖ وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوٓءٖ فَيَأۡخُذَكُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٞ (73) و به (سوی قوم) ثمود, برادرشان صالح را (فرستاديم) گفت: «ای قوم من! خدا را بپرستيد, که جز او معبودی (راستين) برای شما نيست. همانا دليل روشنی از (سوی) پروردگارتان برای شما آمده است, اين ماده شتر خدا, برای شما معجزه ای است, پس او را (به حال خود) واگذاريد که در زمين خدا (بچرد وعلف) بخورد, وآن را آزار (وآسيبی) نرسانيد, که عذاب دردناکی شما را خواهد گرفت. |
وَٱذۡكُرُوٓاْ إِذۡ جَعَلَكُمۡ خُلَفَآءَ مِنۢ بَعۡدِ عَادٖ وَبَوَّأَكُمۡ فِي ٱلۡأَرۡضِ تَتَّخِذُونَ مِن سُهُولِهَا قُصُورٗا وَتَنۡحِتُونَ ٱلۡجِبَالَ بُيُوتٗاۖ فَٱذۡكُرُوٓاْ ءَالَآءَ ٱللَّهِ وَلَا تَعۡثَوۡاْ فِي ٱلۡأَرۡضِ مُفۡسِدِينَ (74) وبه ياد آوريد هنگامی که شما را پس از (قوم) عاد جانشينان (آنان) قرار داد, ودر زمين مستقر ساخت, که در دشتهای آن قصرهايی بنا می کنيد, ودر کوهها خانه هايی می تراشيد. پس نعمتهای خدا را بياد آوريد, ودر زمين به فساد (وتباهی) نکوشيد». |
قَالَ ٱلۡمَلَأُ ٱلَّذِينَ ٱسۡتَكۡبَرُواْ مِن قَوۡمِهِۦ لِلَّذِينَ ٱسۡتُضۡعِفُواْ لِمَنۡ ءَامَنَ مِنۡهُمۡ أَتَعۡلَمُونَ أَنَّ صَٰلِحٗا مُّرۡسَلٞ مِّن رَّبِّهِۦۚ قَالُوٓاْ إِنَّا بِمَآ أُرۡسِلَ بِهِۦ مُؤۡمِنُونَ (75) اشراف (وبزرگان) از قوم او که گرد نکشی میکردند به مستضعفان, به (همان) کسانی از آنان که ايمان آورده بودند گفتند: «آيا شما براستی يقين داريد که صالح از (طرف) پروردگارش فرستاده شده است؟!» (آنها) گفتند: «ما به آنچه او بدان فرستاده شده, ايمان داريم». |
قَالَ ٱلَّذِينَ ٱسۡتَكۡبَرُوٓاْ إِنَّا بِٱلَّذِيٓ ءَامَنتُم بِهِۦ كَٰفِرُونَ (76) آنان که گردنکشی می کردند گفتند: « ما به آنچه شما به آن ايمان آورده ايد, (منکر و) کافريم». |
فَعَقَرُواْ ٱلنَّاقَةَ وَعَتَوۡاْ عَنۡ أَمۡرِ رَبِّهِمۡ وَقَالُواْ يَٰصَٰلِحُ ٱئۡتِنَا بِمَا تَعِدُنَآ إِن كُنتَ مِنَ ٱلۡمُرۡسَلِينَ (77) پس ماده شتر را پی کردند, واز فرمان پروردگارشان سر باز زدند, وگفتند: «ای صالح! اگر تو از پيامبران (خدا) هستی, آنچه را به ما وعده می دهی بياور!». |
فَأَخَذَتۡهُمُ ٱلرَّجۡفَةُ فَأَصۡبَحُواْ فِي دَارِهِمۡ جَٰثِمِينَ (78) آنگاه زلزله ای آنها را فرا گرفت, در نتيجه در خانههای خود از پای در آمدند (ومردند). |
فَتَوَلَّىٰ عَنۡهُمۡ وَقَالَ يَٰقَوۡمِ لَقَدۡ أَبۡلَغۡتُكُمۡ رِسَالَةَ رَبِّي وَنَصَحۡتُ لَكُمۡ وَلَٰكِن لَّا تُحِبُّونَ ٱلنَّٰصِحِينَ (79) پس (صالح) از آنها روی گردانيد وگفت: «ای قوم! من پيام پروردگارم را به شما رساندم, وبرای شما خير خواهی کردم, ولی شما خير خواهان را دوست نداريد». |
وَلُوطًا إِذۡ قَالَ لِقَوۡمِهِۦٓ أَتَأۡتُونَ ٱلۡفَٰحِشَةَ مَا سَبَقَكُم بِهَا مِنۡ أَحَدٖ مِّنَ ٱلۡعَٰلَمِينَ (80) و (به ياد آوريد) لوط را, هنگامی که به قوم خود گفت: «آيا کار بسيار زشتی را انجام می دهيد که پيش از شما هيچ يک از جهانيان انجام نداده است؟! |
إِنَّكُمۡ لَتَأۡتُونَ ٱلرِّجَالَ شَهۡوَةٗ مِّن دُونِ ٱلنِّسَآءِۚ بَلۡ أَنتُمۡ قَوۡمٞ مُّسۡرِفُونَ (81) همانا شما به جای زنان با مردان شهوت می رانيد, راستی که شما قومی تجاوز کار هستيد». |
وَمَا كَانَ جَوَابَ قَوۡمِهِۦٓ إِلَّآ أَن قَالُوٓاْ أَخۡرِجُوهُم مِّن قَرۡيَتِكُمۡۖ إِنَّهُمۡ أُنَاسٞ يَتَطَهَّرُونَ (82) و پاسخ قومش جز اين نبود که گفتند: «اينها را از شهر (وديار) تان بيرون کنيد, که اينها مردمی هستند که پاکيزگی می طلبند (واز کار ما بيزارند)». |
فَأَنجَيۡنَٰهُ وَأَهۡلَهُۥٓ إِلَّا ٱمۡرَأَتَهُۥ كَانَتۡ مِنَ ٱلۡغَٰبِرِينَ (83) پس ما او وخانداش را نجات داديم, جز همسرش که از باز ماندگان بود. |
وَأَمۡطَرۡنَا عَلَيۡهِم مَّطَرٗاۖ فَٱنظُرۡ كَيۡفَ كَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُجۡرِمِينَ (84) و بارانی (از سنگ) بر آنها بارانيديم (که آنها را نابود ساخت) پس بنگر که سر انجام گنا هکاران چگونه بود. |
وَإِلَىٰ مَدۡيَنَ أَخَاهُمۡ شُعَيۡبٗاۚ قَالَ يَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَكُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَيۡرُهُۥۖ قَدۡ جَآءَتۡكُم بَيِّنَةٞ مِّن رَّبِّكُمۡۖ فَأَوۡفُواْ ٱلۡكَيۡلَ وَٱلۡمِيزَانَ وَلَا تَبۡخَسُواْ ٱلنَّاسَ أَشۡيَآءَهُمۡ وَلَا تُفۡسِدُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ بَعۡدَ إِصۡلَٰحِهَاۚ ذَٰلِكُمۡ خَيۡرٞ لَّكُمۡ إِن كُنتُم مُّؤۡمِنِينَ (85) وبه سوی (مردم) مدين برادرشان شعيب را (فرستاديم) گفت: «ای قوم من! خدا را بپرستيد, که جز او معبودی (راستين) برای شما نيست, مسلّماً دليل روشنی از (طرف) پروردگارتان برای شما آمده است, پس (حق) پيمانه وترازو را کامل (و درست) ادا کنيد, واز (اموال و) چيزهای مردم را (چيزی) نکاهيد, ودر زمين, پس از اصلاحش, فساد نکنيد, اگر ايمان داريد, اين برای شما بهتر است. |
وَلَا تَقۡعُدُواْ بِكُلِّ صِرَٰطٖ تُوعِدُونَ وَتَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِ مَنۡ ءَامَنَ بِهِۦ وَتَبۡغُونَهَا عِوَجٗاۚ وَٱذۡكُرُوٓاْ إِذۡ كُنتُمۡ قَلِيلٗا فَكَثَّرَكُمۡۖ وَٱنظُرُواْ كَيۡفَ كَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُفۡسِدِينَ (86) وبر سر هر راهی ننشينيد که (مردم را) تهديد کنيد, و از راه خدا کسی را که به او ايمان آورده است, بازداريد, وآن را کج می خواهيد, وبه ياد آوريد زمانی را که اندک بوديد, و او شما را بسيار گرداند, وبنگريد سرانجام مفسدان چگونه بود. |
وَإِن كَانَ طَآئِفَةٞ مِّنكُمۡ ءَامَنُواْ بِٱلَّذِيٓ أُرۡسِلۡتُ بِهِۦ وَطَآئِفَةٞ لَّمۡ يُؤۡمِنُواْ فَٱصۡبِرُواْ حَتَّىٰ يَحۡكُمَ ٱللَّهُ بَيۡنَنَاۚ وَهُوَ خَيۡرُ ٱلۡحَٰكِمِينَ (87) واگر گروهی از شما به آنچه من به آن فرستاده شده ام, ايمان آورده اند, وگروهی (ديگر) ايمان نياورده اند, پس صبر کنيد (ومنتظر بمانيد) تا خداوند ميان ما داوری کند, که او بهترين داوران است». |