۞ قَالَ ٱلۡمَلَأُ ٱلَّذِينَ ٱسۡتَكۡبَرُواْ مِن قَوۡمِهِۦ لَنُخۡرِجَنَّكَ يَٰشُعَيۡبُ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مَعَكَ مِن قَرۡيَتِنَآ أَوۡ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَاۚ قَالَ أَوَلَوۡ كُنَّا كَٰرِهِينَ (88) اشراف (وبزرگان) از قوم اوکه سرکشی می کردند, گفتند: «ای شعیب! قطعاً تو وکسانی را که با تو ایمان آورده اند, از شهر (ودیار) خویش بیرون خواهیم کرد، یا اینکه به آیین ما باز گردید». (شعیب) گفت: «آیا (باز گردیم) اگر چه از آن کراهت داشته (وبیزار) باشیم؟! |
قَدِ ٱفۡتَرَيۡنَا عَلَى ٱللَّهِ كَذِبًا إِنۡ عُدۡنَا فِي مِلَّتِكُم بَعۡدَ إِذۡ نَجَّىٰنَا ٱللَّهُ مِنۡهَاۚ وَمَا يَكُونُ لَنَآ أَن نَّعُودَ فِيهَآ إِلَّآ أَن يَشَآءَ ٱللَّهُ رَبُّنَاۚ وَسِعَ رَبُّنَا كُلَّ شَيۡءٍ عِلۡمًاۚ عَلَى ٱللَّهِ تَوَكَّلۡنَاۚ رَبَّنَا ٱفۡتَحۡ بَيۡنَنَا وَبَيۡنَ قَوۡمِنَا بِٱلۡحَقِّ وَأَنتَ خَيۡرُ ٱلۡفَٰتِحِينَ (89) اگر ما به آیین شما باز گردیم, بعد از آنکه خدا ما را از آن نجات داد, بتحقیق بر خدا دروغ بسته ایم, وشایسته ما نیست که به آن باز گردیم, مگر آنکه الله, پروردگار ما بخواهد, (زیرا) علم (ودانش) پروردگارما, بر همه چیز احاطه دارد, ما بر خدا توکل کرده ایم, پروردگارا! میان ما وقوم مان بحق (راهی بگشا و) داوری کن, که تو بهترین (راهگشایان و) داورانى». |
وَقَالَ ٱلۡمَلَأُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَوۡمِهِۦ لَئِنِ ٱتَّبَعۡتُمۡ شُعَيۡبًا إِنَّكُمۡ إِذٗا لَّخَٰسِرُونَ (90) و اشراف (وبزرگان) از قوم اوکه کافر بودند, گفتند: «اگر از شعیب پیروی کنید, قطعاً شما زیانکار خواهید بود». |
فَأَخَذَتۡهُمُ ٱلرَّجۡفَةُ فَأَصۡبَحُواْ فِي دَارِهِمۡ جَٰثِمِينَ (91) آنگاه زلزلۀ (شدیدی) آنها را فرا گرفت, پس در خانه های خود از پا در آمدند (و مردند). |
ٱلَّذِينَ كَذَّبُواْ شُعَيۡبٗا كَأَن لَّمۡ يَغۡنَوۡاْ فِيهَاۚ ٱلَّذِينَ كَذَّبُواْ شُعَيۡبٗا كَانُواْ هُمُ ٱلۡخَٰسِرِينَ (92) آنان که شعیب را تکذیب کردند (چنان نابود شدند) که گویا هرگز در آن (دیار وخانه ها) نبوده اند, وآنان که شعیب را تکذیب کردند؛ خود زیانکار بودند. |
فَتَوَلَّىٰ عَنۡهُمۡ وَقَالَ يَٰقَوۡمِ لَقَدۡ أَبۡلَغۡتُكُمۡ رِسَٰلَٰتِ رَبِّي وَنَصَحۡتُ لَكُمۡۖ فَكَيۡفَ ءَاسَىٰ عَلَىٰ قَوۡمٖ كَٰفِرِينَ (93) آنگاه (شعیب) از آنان روی گرداند, وگفت: «ای قوم من! به راستی من پیامهای پروردگارم را به شما رساندم و برای شما خیر خواهی (ونصیحت) نمودم, پس چگونه بر گروه کافر (وبی ایمان) افسوس بخورم؟!». |
وَمَآ أَرۡسَلۡنَا فِي قَرۡيَةٖ مِّن نَّبِيٍّ إِلَّآ أَخَذۡنَآ أَهۡلَهَا بِٱلۡبَأۡسَآءِ وَٱلضَّرَّآءِ لَعَلَّهُمۡ يَضَّرَّعُونَ (94) وما در هیچ شهر (ودیاری) پیامبری نفرستادیم؛ مگر اینکه اهلش را به رنجها وسختیها گرفتار ساختیم, شاید تضرع وزاری کنند (وبه سوی خدا بر گردند). |
ثُمَّ بَدَّلۡنَا مَكَانَ ٱلسَّيِّئَةِ ٱلۡحَسَنَةَ حَتَّىٰ عَفَواْ وَّقَالُواْ قَدۡ مَسَّ ءَابَآءَنَا ٱلضَّرَّآءُ وَٱلسَّرَّآءُ فَأَخَذۡنَٰهُم بَغۡتَةٗ وَهُمۡ لَا يَشۡعُرُونَ (95) سپس به جای نا خوشی (وبدی), خوشی (ونیکی) آوردیم, تا اینکه افزون شدند, وگفتند: «بی گمان به نیاکان ما (نیز) رنج و راحتی رسیده بود» پس نا گهان آنها را در حالی که بی خبر (وغافل) بودند گرفتیم. |
وَلَوۡ أَنَّ أَهۡلَ ٱلۡقُرَىٰٓ ءَامَنُواْ وَٱتَّقَوۡاْ لَفَتَحۡنَا عَلَيۡهِم بَرَكَٰتٖ مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ وَلَٰكِن كَذَّبُواْ فَأَخَذۡنَٰهُم بِمَا كَانُواْ يَكۡسِبُونَ (96) واگر اهل شهرها (وآبادیها) ایمان می آوردند وتقوا پیشه می کردند, قطعاً (درهای) برکات از آسمان وزمین را بر آنها می گشودیم, ولکن (آنها آیات وپیامبران ما را) تکذیب کردند, پس ما (نیز) آنها را به کیفر آنچه انجام می دادند, فرو گرفتیم. |
أَفَأَمِنَ أَهۡلُ ٱلۡقُرَىٰٓ أَن يَأۡتِيَهُم بَأۡسُنَا بَيَٰتٗا وَهُمۡ نَآئِمُونَ (97) آیا اهل (این) شهرها (وآبادیها) ایمن هستند از اینکه عذاب ما؛ در شب, هنگامی که خفته باشند سراغشان بیاید؟! |
أَوَأَمِنَ أَهۡلُ ٱلۡقُرَىٰٓ أَن يَأۡتِيَهُم بَأۡسُنَا ضُحٗى وَهُمۡ يَلۡعَبُونَ (98) آیا اهل (این) شهرها (وآبادیها) ایمن هستند از اینکه عذاب ما؛ در روز، هنگامی که سرگرم بازی (وامور بیهوده) هستند, به سراغشان بیاید؟! |
أَفَأَمِنُواْ مَكۡرَ ٱللَّهِۚ فَلَا يَأۡمَنُ مَكۡرَ ٱللَّهِ إِلَّا ٱلۡقَوۡمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ (99) آیا آنها از مکر (وگرفت) خدا در امانند؟! در حالی که جز زیانکاران (کسی) از مکر (وگرفت) خدا ایمن نمی شود. |
أَوَلَمۡ يَهۡدِ لِلَّذِينَ يَرِثُونَ ٱلۡأَرۡضَ مِنۢ بَعۡدِ أَهۡلِهَآ أَن لَّوۡ نَشَآءُ أَصَبۡنَٰهُم بِذُنُوبِهِمۡۚ وَنَطۡبَعُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ فَهُمۡ لَا يَسۡمَعُونَ (100) آیا برای آنان که زمین را پس از (نابود کردن) اهلش به ارث می برند, روشن (وواضح) نشده است که اگر بخواهیم آنها را (نیز) به (کیفر) گناهانشان هلاک می کنیم, وبر دلهایشان مهرمی نهیم، آنگاه آنان (صدای حق وپندی را) نمی شنوند. |
تِلۡكَ ٱلۡقُرَىٰ نَقُصُّ عَلَيۡكَ مِنۡ أَنۢبَآئِهَاۚ وَلَقَدۡ جَآءَتۡهُمۡ رُسُلُهُم بِٱلۡبَيِّنَٰتِ فَمَا كَانُواْ لِيُؤۡمِنُواْ بِمَا كَذَّبُواْ مِن قَبۡلُۚ كَذَٰلِكَ يَطۡبَعُ ٱللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِ ٱلۡكَٰفِرِينَ (101) اینها, شهرها (وآبادیهایی) است که برخی از اخبار آن را بر تو حکایت می کنیم, ومحققاً پیامبرانشان دلایل (ومعجزات) روشن برای آنان آورند, پس هرگز به آنچه از پیش تکذیب کرده بودند, ایمان نیاوردند, اینگونه خداوند بر دلهای کافران مهر می نهد. |
وَمَا وَجَدۡنَا لِأَكۡثَرِهِم مِّنۡ عَهۡدٖۖ وَإِن وَجَدۡنَآ أَكۡثَرَهُمۡ لَفَٰسِقِينَ (102) ودر بیشترشان (وفای به) عهد نیافتیم, وبه راستی بیشتر آنها را نا فرمان (وفاسق) یافتیم. |
ثُمَّ بَعَثۡنَا مِنۢ بَعۡدِهِم مُّوسَىٰ بِـَٔايَٰتِنَآ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ وَمَلَإِيْهِۦ فَظَلَمُواْ بِهَاۖ فَٱنظُرۡ كَيۡفَ كَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُفۡسِدِينَ (103) سپس بعد آنها موسی را با آیات (ونشانه های) خویش به سوی فوعون واطرافیان او فرستادیم, آنگاه آنها به آن (آیات) ستم کردند (وکافر شدند) پس بنگر عاقبت مفسدان چگونه بود! |
وَقَالَ مُوسَىٰ يَٰفِرۡعَوۡنُ إِنِّي رَسُولٞ مِّن رَّبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ (104) وموسی گفت: «ای فرعون! من فرستاده ای از (سوی) پروردگار جهانیان هستم. |
حَقِيقٌ عَلَىٰٓ أَن لَّآ أَقُولَ عَلَى ٱللَّهِ إِلَّا ٱلۡحَقَّۚ قَدۡ جِئۡتُكُم بِبَيِّنَةٖ مِّن رَّبِّكُمۡ فَأَرۡسِلۡ مَعِيَ بَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ (105) سزاواراست که جز (سخن) حق بر خداوند نگویم, بتحقیق من دلیل (ومعجزه ای روشن) از پروردگارتان برای شما آورده ام, پس بنی اسرائیل را با من بفرست». |
قَالَ إِن كُنتَ جِئۡتَ بِـَٔايَةٖ فَأۡتِ بِهَآ إِن كُنتَ مِنَ ٱلصَّٰدِقِينَ (106) (فرعون) گفت: «اگر معجزه ای آورده ای, آن را بیاور اگر از راستگویانى». |
فَأَلۡقَىٰ عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ ثُعۡبَانٞ مُّبِينٞ (107) پس (موسی) عصای خود را انداخت, ناگهان آن اژدهای آشکار شد. |
وَنَزَعَ يَدَهُۥ فَإِذَا هِيَ بَيۡضَآءُ لِلنَّٰظِرِينَ (108) ودست خود را (از گریبان) بیرون آورد، پس ناگهان آن سفید (ودرخشان) برای بینندگان بود. |
قَالَ ٱلۡمَلَأُ مِن قَوۡمِ فِرۡعَوۡنَ إِنَّ هَٰذَا لَسَٰحِرٌ عَلِيمٞ (109) اشراف (وبزرگان) از قوم فرعون گفتند: « به راستی این (شخص) جادوگری (ماهرو) داناست. |
يُرِيدُ أَن يُخۡرِجَكُم مِّنۡ أَرۡضِكُمۡۖ فَمَاذَا تَأۡمُرُونَ (110) می خواهد شما را از سرزمین تان بیرون کند, پس چه فرمان می دهید؟». |
قَالُوٓاْ أَرۡجِهۡ وَأَخَاهُ وَأَرۡسِلۡ فِي ٱلۡمَدَآئِنِ حَٰشِرِينَ (111) (آنگاه به فرعون) گفتند: «او وبرادرش را بازداشت کن, (ومهلت دهید) وجمع آوری کنندگان را به (همۀ) شهرها بفرست. |
يَأۡتُوكَ بِكُلِّ سَٰحِرٍ عَلِيمٖ (112) تا همۀ ساحران دانا (وماهر) را به نزد تو بیاورند. |
وَجَآءَ ٱلسَّحَرَةُ فِرۡعَوۡنَ قَالُوٓاْ إِنَّ لَنَا لَأَجۡرًا إِن كُنَّا نَحۡنُ ٱلۡغَٰلِبِينَ (113) و ساحران نزد فرعون آمدند, گفتند: «آیا اگر ما پیروز شدیم, پاداشی برای ما خواهد بود؟». |
قَالَ نَعَمۡ وَإِنَّكُمۡ لَمِنَ ٱلۡمُقَرَّبِينَ (114) (فرعون) گفت: «آری! بتحقیق شما از مقربان خواهید بود». |
قَالُواْ يَٰمُوسَىٰٓ إِمَّآ أَن تُلۡقِيَ وَإِمَّآ أَن نَّكُونَ نَحۡنُ ٱلۡمُلۡقِينَ (115) (روز موعد فرا رسید, ساحران) گفتند: «ای موسی! یا نخست تو (عصای خود را) بیفکن, یا ما (ابزار خود را) می افکنیم». |
قَالَ أَلۡقُواْۖ فَلَمَّآ أَلۡقَوۡاْ سَحَرُوٓاْ أَعۡيُنَ ٱلنَّاسِ وَٱسۡتَرۡهَبُوهُمۡ وَجَآءُو بِسِحۡرٍ عَظِيمٖ (116) (موسی) گفت: «شما بیفکنید» چون (ابزار خود را) افکندند, چشمهای مردم را افسون کردند وآنها را ترساندند, وسحر عظیمی (پدید) آوردند. |
۞ وَأَوۡحَيۡنَآ إِلَىٰ مُوسَىٰٓ أَنۡ أَلۡقِ عَصَاكَۖ فَإِذَا هِيَ تَلۡقَفُ مَا يَأۡفِكُونَ (117) و (ما) به موسی وحی کردیم که: «عصای خود را بیفکن» پس ناگهان آن (عصا, به صورت اژدهای درآمد) آنچه را که به دروغ بر ساخته بودند, می بلعید. |
فَوَقَعَ ٱلۡحَقُّ وَبَطَلَ مَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ (118) آنگاه حق آشکار (وپیروز) شد وآنچه آنها (ساخته بودند و) انجام می دادند باطل گشت. |
فَغُلِبُواْ هُنَالِكَ وَٱنقَلَبُواْ صَٰغِرِينَ (119) پس در آن جا (فرعون وفرعونیان همگی) مغلوب شدند وخوار وزبون بازگشتند. |
وَأُلۡقِيَ ٱلسَّحَرَةُ سَٰجِدِينَ (120) و ساحران به سجده افتادند. |
قَالُوٓاْ ءَامَنَّا بِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ (121) گفتند: «به پروردگار جهانیان ایمان آوردیم, |
رَبِّ مُوسَىٰ وَهَٰرُونَ (122) پروردگار موسی وهارون». |
قَالَ فِرۡعَوۡنُ ءَامَنتُم بِهِۦ قَبۡلَ أَنۡ ءَاذَنَ لَكُمۡۖ إِنَّ هَٰذَا لَمَكۡرٞ مَّكَرۡتُمُوهُ فِي ٱلۡمَدِينَةِ لِتُخۡرِجُواْ مِنۡهَآ أَهۡلَهَاۖ فَسَوۡفَ تَعۡلَمُونَ (123) فرعون گفت: «آیا پیش از آنکه به شما اجازه دهم, به او ایمان آوردید؟! قطعاً این دسیسه ونیرنگی است که در شهر اندیشیده اید, تا اهلش را از آن بیرون کنید, پس بزودی خواهید دانست. |
لَأُقَطِّعَنَّ أَيۡدِيَكُمۡ وَأَرۡجُلَكُم مِّنۡ خِلَٰفٖ ثُمَّ لَأُصَلِّبَنَّكُمۡ أَجۡمَعِينَ (124) البته دستهایتان و پاهایتان را به خلاف یکدیگر خواهم برید, سپس همگی شما را به دار خواهم زد». |
قَالُوٓاْ إِنَّآ إِلَىٰ رَبِّنَا مُنقَلِبُونَ (125) گفتند: «(پس از شهادت) ما به سوی پروردگارمان باز می گردیم, |
وَمَا تَنقِمُ مِنَّآ إِلَّآ أَنۡ ءَامَنَّا بِـَٔايَٰتِ رَبِّنَا لَمَّا جَآءَتۡنَاۚ رَبَّنَآ أَفۡرِغۡ عَلَيۡنَا صَبۡرٗا وَتَوَفَّنَا مُسۡلِمِينَ (126) وتنها انتقام تو از ما بخاطر این است که ما به آیات پروردگارمان هنگامی که به سوی ما آمد, ایمان آوردیم, پروردگارا! بر ما صبر (واستقامت) فرو ریز, وما را مسلمان بمیران». |
وَقَالَ ٱلۡمَلَأُ مِن قَوۡمِ فِرۡعَوۡنَ أَتَذَرُ مُوسَىٰ وَقَوۡمَهُۥ لِيُفۡسِدُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَيَذَرَكَ وَءَالِهَتَكَۚ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبۡنَآءَهُمۡ وَنَسۡتَحۡيِۦ نِسَآءَهُمۡ وَإِنَّا فَوۡقَهُمۡ قَٰهِرُونَ (127) و اشراف (وبزرگان) از قوم فرعون (به او) گفتند: «آیا موسی وقومش را رها می کنی تا در زمین فساد کنند, و تو و معبودانت را واگذارند؟». (فرعون) گفت: «بزودی پسرانشان را می کشیم, وزنانشان را (برای خدمتکاری) زنده نگه می داریم, وبی گمان ما برآنها چیره ومسلط هستیم». |
قَالَ مُوسَىٰ لِقَوۡمِهِ ٱسۡتَعِينُواْ بِٱللَّهِ وَٱصۡبِرُوٓاْۖ إِنَّ ٱلۡأَرۡضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَن يَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦۖ وَٱلۡعَٰقِبَةُ لِلۡمُتَّقِينَ (128) موسی به قومش گفت: «از خدا یاری بجویید, وصبر (واستقامت) پیشه کنید, همانا زمین از آنٍ خداست, به هرکس از بندگانش که بخواهد آن را به میراث می دهد (ومی بخشد) وعاقبت (نیک) از آنٍ پرهیزگاران است». |
قَالُوٓاْ أُوذِينَا مِن قَبۡلِ أَن تَأۡتِيَنَا وَمِنۢ بَعۡدِ مَا جِئۡتَنَاۚ قَالَ عَسَىٰ رَبُّكُمۡ أَن يُهۡلِكَ عَدُوَّكُمۡ وَيَسۡتَخۡلِفَكُمۡ فِي ٱلۡأَرۡضِ فَيَنظُرَ كَيۡفَ تَعۡمَلُونَ (129) (قوم موسی) گفتند: «پیش از آنکه به سوی ما بیایی آزار دیده ایم, وبعد از آنکه نزد ما آمدی (نیز آزار می بینیم!)». (موسی) گفت: «امید است پروردگارتان دشمن شما را هلاک کند, وشما را در زمین جانشین سازد, پس بنگرد چگونه عمل می کنید». |
وَلَقَدۡ أَخَذۡنَآ ءَالَ فِرۡعَوۡنَ بِٱلسِّنِينَ وَنَقۡصٖ مِّنَ ٱلثَّمَرَٰتِ لَعَلَّهُمۡ يَذَّكَّرُونَ (130) وبه راستی ما قوم (ونزدیكان) فرعون را به قحط سالی وکمبود میوه ها گرفتار کردیم, شاید که آنان پندگیرند. |
فَإِذَا جَآءَتۡهُمُ ٱلۡحَسَنَةُ قَالُواْ لَنَا هَٰذِهِۦۖ وَإِن تُصِبۡهُمۡ سَيِّئَةٞ يَطَّيَّرُواْ بِمُوسَىٰ وَمَن مَّعَهُۥٓۗ أَلَآ إِنَّمَا طَٰٓئِرُهُمۡ عِندَ ٱللَّهِ وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَهُمۡ لَا يَعۡلَمُونَ (131) پس هنگامی که نیکی (ونعمت) به آنها روی آورد, گفتند: «این حق ماست» واگر بدی (ورنجی) به آنها می رسید, به موسی وکسانی که با او بودند فال بد می زدند. آگاه باشید, همانا فال بدشان فقط به نزد خداست, (وبه کیفر گناهانشان می باشد) ولیکن بیشتر آنها نمی دانند. |
وَقَالُواْ مَهۡمَا تَأۡتِنَا بِهِۦ مِنۡ ءَايَةٖ لِّتَسۡحَرَنَا بِهَا فَمَا نَحۡنُ لَكَ بِمُؤۡمِنِينَ (132) وگفتند: «هرچه را که از نشانه (ومعجزه) برای ما بیاوری, تا ما را بدان جادو کنی, ما به تو ایمان نمی آوریم». |
فَأَرۡسَلۡنَا عَلَيۡهِمُ ٱلطُّوفَانَ وَٱلۡجَرَادَ وَٱلۡقُمَّلَ وَٱلضَّفَادِعَ وَٱلدَّمَ ءَايَٰتٖ مُّفَصَّلَٰتٖ فَٱسۡتَكۡبَرُواْ وَكَانُواْ قَوۡمٗا مُّجۡرِمِينَ (133) پس (عذاب و بلاهای آشکار از قبیل: ) طوفان, وملخ, وشپش, و قورباغه ها, وخون را (که هر کدام معجزه و) نشانه هایی روشن وجدا جدا بود, بر آنها فرستادیم, باز سرکشی کردند, وگروهی گناهکار (ومجرم) بودند. |
وَلَمَّا وَقَعَ عَلَيۡهِمُ ٱلرِّجۡزُ قَالُواْ يَٰمُوسَى ٱدۡعُ لَنَا رَبَّكَ بِمَا عَهِدَ عِندَكَۖ لَئِن كَشَفۡتَ عَنَّا ٱلرِّجۡزَ لَنُؤۡمِنَنَّ لَكَ وَلَنُرۡسِلَنَّ مَعَكَ بَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ (134) وهنگامی که عذاب بر آنها واقع می شد, می گفتند: «ای موسی! پروردگارت را برای ما بخوان, به آنچه به تو وحی (وعهد) کرده است, اگر این عذاب را از ما بر طرف کنی, قطعاً به تو ایمان می آوریم, وبنی اسرائیل را با تو خواهیم فرستاد». |
فَلَمَّا كَشَفۡنَا عَنۡهُمُ ٱلرِّجۡزَ إِلَىٰٓ أَجَلٍ هُم بَٰلِغُوهُ إِذَا هُمۡ يَنكُثُونَ (135) پس هنگامی که عذاب را, تا مدت معینی که آنان به آن می رسیدند, از آنها بر طرف کردیم, ناگهان پیمان شکنی کردند. |
فَٱنتَقَمۡنَا مِنۡهُمۡ فَأَغۡرَقۡنَٰهُمۡ فِي ٱلۡيَمِّ بِأَنَّهُمۡ كَذَّبُواْ بِـَٔايَٰتِنَا وَكَانُواْ عَنۡهَا غَٰفِلِينَ (136) پس از آنها انتقام گرفتیم, وآنها را در دریا غرق کردیم, زیرا که آیات ما را تکذیب کردند, واز آن غافل بودند. |
وَأَوۡرَثۡنَا ٱلۡقَوۡمَ ٱلَّذِينَ كَانُواْ يُسۡتَضۡعَفُونَ مَشَٰرِقَ ٱلۡأَرۡضِ وَمَغَٰرِبَهَا ٱلَّتِي بَٰرَكۡنَا فِيهَاۖ وَتَمَّتۡ كَلِمَتُ رَبِّكَ ٱلۡحُسۡنَىٰ عَلَىٰ بَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ بِمَا صَبَرُواْۖ وَدَمَّرۡنَا مَا كَانَ يَصۡنَعُ فِرۡعَوۡنُ وَقَوۡمُهُۥ وَمَا كَانُواْ يَعۡرِشُونَ (137) و شرق وغرب زمین را که در آن برکت داده بودیم؛ به گروهی که ناتوان (ومستضعف) شمرده می شدند, به میراث دادیم, و وعدۀ نیک پروردگارت بر بنی اسرائیل, بخاطر صبر (واستقامتی) که کردند, تحقق یافت, وآنچه فرعون وقوم او می ساختند, وآنچه را که بر می افراشتند در هم کوبیدیم (و ویران کردیم). |
وَجَٰوَزۡنَا بِبَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ ٱلۡبَحۡرَ فَأَتَوۡاْ عَلَىٰ قَوۡمٖ يَعۡكُفُونَ عَلَىٰٓ أَصۡنَامٖ لَّهُمۡۚ قَالُواْ يَٰمُوسَى ٱجۡعَل لَّنَآ إِلَٰهٗا كَمَا لَهُمۡ ءَالِهَةٞۚ قَالَ إِنَّكُمۡ قَوۡمٞ تَجۡهَلُونَ (138) وما بنی اسرائیل را از دریا گذراندیم, آنگاه بر گروهی گذشتند که اطراف بتهای خود با تواضع وفروتنی گرد آمده بودند. گفتند: «ای موسی برای ما (نیز) معبودی قرار ده, همانگونه که آنها معبودهای دارند». (موسی) گفت: «حقا, شما گروهی نادان وجاهل هستید (وعظمت خدا را نمی دانید). |
إِنَّ هَٰٓؤُلَآءِ مُتَبَّرٞ مَّا هُمۡ فِيهِ وَبَٰطِلٞ مَّا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ (139) بی گمان اینها عاقبت کارشان نا بودی است وآنچه انجام می دادند (نیز) باطل است». |
قَالَ أَغَيۡرَ ٱللَّهِ أَبۡغِيكُمۡ إِلَٰهٗا وَهُوَ فَضَّلَكُمۡ عَلَى ٱلۡعَٰلَمِينَ (140) (سپس) گفت: «آیا غیر از خداوند, معبودی برای شما بجویم؟! در حالی که او شما را بر جهانیان (= مردم عصرتان) برتری داد». |
وَإِذۡ أَنجَيۡنَٰكُم مِّنۡ ءَالِ فِرۡعَوۡنَ يَسُومُونَكُمۡ سُوٓءَ ٱلۡعَذَابِ يُقَتِّلُونَ أَبۡنَآءَكُمۡ وَيَسۡتَحۡيُونَ نِسَآءَكُمۡۚ وَفِي ذَٰلِكُم بَلَآءٞ مِّن رَّبِّكُمۡ عَظِيمٞ (141) و(به یاد آورید) زمانی را که شما را از (فرعون و) فرعونیان نجات دادیم, آنها پیوسته شما را به بدترین صورت شکنجه می دادند, پسرانتان را می کشتند وزنانتان را زنده نگه می داشتند, ودراین, (برای) شما آز مایش بزرگی از جانب پروردگارتان بود. |
۞ وَوَٰعَدۡنَا مُوسَىٰ ثَلَٰثِينَ لَيۡلَةٗ وَأَتۡمَمۡنَٰهَا بِعَشۡرٖ فَتَمَّ مِيقَٰتُ رَبِّهِۦٓ أَرۡبَعِينَ لَيۡلَةٗۚ وَقَالَ مُوسَىٰ لِأَخِيهِ هَٰرُونَ ٱخۡلُفۡنِي فِي قَوۡمِي وَأَصۡلِحۡ وَلَا تَتَّبِعۡ سَبِيلَ ٱلۡمُفۡسِدِينَ (142) وبا موسی, سی شب وعده نهادیم, وآن را با ده شب (دیگر) کامل کردیم, پس میعاد پروردگارش (با او) چهل شب تمام شد. وموسی به برادرش هارون گفت: «جانشین من در میان قوم من باش, و(آنها را) اصلاح کن, واز راه مفسدان پیروی نکن». |
وَلَمَّا جَآءَ مُوسَىٰ لِمِيقَٰتِنَا وَكَلَّمَهُۥ رَبُّهُۥ قَالَ رَبِّ أَرِنِيٓ أَنظُرۡ إِلَيۡكَۚ قَالَ لَن تَرَىٰنِي وَلَٰكِنِ ٱنظُرۡ إِلَى ٱلۡجَبَلِ فَإِنِ ٱسۡتَقَرَّ مَكَانَهُۥ فَسَوۡفَ تَرَىٰنِيۚ فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُۥ لِلۡجَبَلِ جَعَلَهُۥ دَكّٗا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقٗاۚ فَلَمَّآ أَفَاقَ قَالَ سُبۡحَٰنَكَ تُبۡتُ إِلَيۡكَ وَأَنَا۠ أَوَّلُ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ (143) وهنگامی که موسی به میعاد ما آمد, وپروردگارش با او سخن گفت, عرض کرد: «پروردگارا! خودت را به من نشان بده, تا به تو بنگرم» فرمود: «(در دنیا) هرگز مرا نخواهی دید, ولیکن به کوه بنگر, پس اگر در جایش ثابت ماند, تو (نیز) مرا خواهی دید». پس چون پروردگارش بر (آن) کوه تجلی کرد, آن را متلاشی (وهموار) ساخت, وموسی بیهوش افتاد, پس هنگامی که به هوش آمد, عرض کرد: «تو پاک ومنزهی, من به سوی تو بازگشتم (و توبه کردم) ومن نخستین مؤمنانم». |
قَالَ يَٰمُوسَىٰٓ إِنِّي ٱصۡطَفَيۡتُكَ عَلَى ٱلنَّاسِ بِرِسَٰلَٰتِي وَبِكَلَٰمِي فَخُذۡ مَآ ءَاتَيۡتُكَ وَكُن مِّنَ ٱلشَّٰكِرِينَ (144) (خداوند) فرمود: «ای موسی! من تو را با پیامهایم وبا سخن خود, بر مردم (برتری دادم و) برگزیدم, پس آنچه را به تو داده ام, بگیر, واز سپاسگزاران باش». |
وَكَتَبۡنَا لَهُۥ فِي ٱلۡأَلۡوَاحِ مِن كُلِّ شَيۡءٖ مَّوۡعِظَةٗ وَتَفۡصِيلٗا لِّكُلِّ شَيۡءٖ فَخُذۡهَا بِقُوَّةٖ وَأۡمُرۡ قَوۡمَكَ يَأۡخُذُواْ بِأَحۡسَنِهَاۚ سَأُوْرِيكُمۡ دَارَ ٱلۡفَٰسِقِينَ (145) و برای او در لوح ها هرگونه پند, و تفصیل وبیان هر چیز را نوشتیم, (وبه موسی فرمودیم:) «پس آن را با نیرومندی (وجدیت) بگیر, وبه قومت فرمان ده تا به نیکوترین آن, عمل کنند, وبه زودی (جایگاه و) سرای نا فرمانان را به شما نشان خواهم داد». |
سَأَصۡرِفُ عَنۡ ءَايَٰتِيَ ٱلَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي ٱلۡأَرۡضِ بِغَيۡرِ ٱلۡحَقِّ وَإِن يَرَوۡاْ كُلَّ ءَايَةٖ لَّا يُؤۡمِنُواْ بِهَا وَإِن يَرَوۡاْ سَبِيلَ ٱلرُّشۡدِ لَا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلٗا وَإِن يَرَوۡاْ سَبِيلَ ٱلۡغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلٗاۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمۡ كَذَّبُواْ بِـَٔايَٰتِنَا وَكَانُواْ عَنۡهَا غَٰفِلِينَ (146) بزودی کسانی را که به نا حق در روی زمین تکبر می ورزند, از آیات خود باز می دارم, واگر هر (معجزه و) نشانه ای را ببینند, به آن ایمان نمی آورند, واگر راه هدایت را ببینند, آن را در پیش نمی گیرند, واگر راه گمراهی را ببینند, آن را بر می گزینند, این بدان (خاطر) است که آیات ما را تکذیب کردند واز آن غافل بودند. |
وَٱلَّذِينَ كَذَّبُواْ بِـَٔايَٰتِنَا وَلِقَآءِ ٱلۡأٓخِرَةِ حَبِطَتۡ أَعۡمَٰلُهُمۡۚ هَلۡ يُجۡزَوۡنَ إِلَّا مَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ (147) وکسانی که آیات ما, ودیدار آخرت را تکذیب کردند, اعمالشان تباه (ونا بود) شد, آیا جز آنچه را عمل می کردند, کیفر داده می شوند؟! |
وَٱتَّخَذَ قَوۡمُ مُوسَىٰ مِنۢ بَعۡدِهِۦ مِنۡ حُلِيِّهِمۡ عِجۡلٗا جَسَدٗا لَّهُۥ خُوَارٌۚ أَلَمۡ يَرَوۡاْ أَنَّهُۥ لَا يُكَلِّمُهُمۡ وَلَا يَهۡدِيهِمۡ سَبِيلًاۘ ٱتَّخَذُوهُ وَكَانُواْ ظَٰلِمِينَ (148) وقوم موسی بعد از (رفتن) او (به میعادگاه) از زیورهایشان گوساله ای ساختند, جسد بی جانی که صدای گوساله داشت, آیا نمی دیدند که با آنها سخن نمی گوید, و به راهی هدایتشان نمی کند؟! آن را (به خدایی) گرفتند وستمکار بودند. |
وَلَمَّا سُقِطَ فِيٓ أَيۡدِيهِمۡ وَرَأَوۡاْ أَنَّهُمۡ قَدۡ ضَلُّواْ قَالُواْ لَئِن لَّمۡ يَرۡحَمۡنَا رَبُّنَا وَيَغۡفِرۡ لَنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِينَ (149) وچون پشیمان شدند, ودیدند که به راستی گمراه شده اند, گفتند: «اگر پروردگارمان به رحم نکند و ما را نیامرزد, مسلّماً از زیانکاران خواهیم بود». |
وَلَمَّا رَجَعَ مُوسَىٰٓ إِلَىٰ قَوۡمِهِۦ غَضۡبَٰنَ أَسِفٗا قَالَ بِئۡسَمَا خَلَفۡتُمُونِي مِنۢ بَعۡدِيٓۖ أَعَجِلۡتُمۡ أَمۡرَ رَبِّكُمۡۖ وَأَلۡقَى ٱلۡأَلۡوَاحَ وَأَخَذَ بِرَأۡسِ أَخِيهِ يَجُرُّهُۥٓ إِلَيۡهِۚ قَالَ ٱبۡنَ أُمَّ إِنَّ ٱلۡقَوۡمَ ٱسۡتَضۡعَفُونِي وَكَادُواْ يَقۡتُلُونَنِي فَلَا تُشۡمِتۡ بِيَ ٱلۡأَعۡدَآءَ وَلَا تَجۡعَلۡنِي مَعَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِينَ (150) وچون موسی خشمگین واندوه ناک به سوی قومش بازگشت, گفت: « پس از من, چه بد جانشینانی برایم بودید, آیا از حکم پروردگارتان پیشی گرفتید؟!». ولوح ها را انداخت, وسر برادر خود را گرفت وبه سوی خود كشید, (هارون) گفت: «ای پسر مادرم! به راستی این قوم مرا (در تنگا قرار دادند و) ناتوان کردند, ونزدیک بود مرا بکشند, پس با (اهانت) من (کاری نکن که) دشمنان مرا شماتت کنند, ومرا با گروه ستمکاران قرار مده». |
قَالَ رَبِّ ٱغۡفِرۡ لِي وَلِأَخِي وَأَدۡخِلۡنَا فِي رَحۡمَتِكَۖ وَأَنتَ أَرۡحَمُ ٱلرَّٰحِمِينَ (151) (موسی) گفت: «پروردگارا! من وبرادرم را بیامرز, وما را در رحمت خویش داخل کن, وتو مهربانترین مهربانان هستی». |
إِنَّ ٱلَّذِينَ ٱتَّخَذُواْ ٱلۡعِجۡلَ سَيَنَالُهُمۡ غَضَبٞ مِّن رَّبِّهِمۡ وَذِلَّةٞ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَاۚ وَكَذَٰلِكَ نَجۡزِي ٱلۡمُفۡتَرِينَ (152) به راستی کسانی که گوساله را (به خدایی) گرفتند, بزودی خشمی از پروردگارشان, وذلت (وخواری) در زندگی دنیا به آنها می رسد, واین چنین دروغ پردازان را کیفر می دهیم. |
وَٱلَّذِينَ عَمِلُواْ ٱلسَّيِّـَٔاتِ ثُمَّ تَابُواْ مِنۢ بَعۡدِهَا وَءَامَنُوٓاْ إِنَّ رَبَّكَ مِنۢ بَعۡدِهَا لَغَفُورٞ رَّحِيمٞ (153) وکسانی كه مرتکب کارهای بد شدند, سپس بعد از آن توبه نمودند, وایمان آوردند, همانا پروردگار تو پس از آن, مسلّماً آمرزندۀ مهربان است. |
وَلَمَّا سَكَتَ عَن مُّوسَى ٱلۡغَضَبُ أَخَذَ ٱلۡأَلۡوَاحَۖ وَفِي نُسۡخَتِهَا هُدٗى وَرَحۡمَةٞ لِّلَّذِينَ هُمۡ لِرَبِّهِمۡ يَرۡهَبُونَ (154) وچون خشم از (خاطر) موسی فرو نشست, الواح (تورات) را بر گرفت ودر نوشته های آن, هدایت ورحمت برای کسانی بود که از پروردگارشان می ترسند. |
وَٱخۡتَارَ مُوسَىٰ قَوۡمَهُۥ سَبۡعِينَ رَجُلٗا لِّمِيقَٰتِنَاۖ فَلَمَّآ أَخَذَتۡهُمُ ٱلرَّجۡفَةُ قَالَ رَبِّ لَوۡ شِئۡتَ أَهۡلَكۡتَهُم مِّن قَبۡلُ وَإِيَّٰيَۖ أَتُهۡلِكُنَا بِمَا فَعَلَ ٱلسُّفَهَآءُ مِنَّآۖ إِنۡ هِيَ إِلَّا فِتۡنَتُكَ تُضِلُّ بِهَا مَن تَشَآءُ وَتَهۡدِي مَن تَشَآءُۖ أَنتَ وَلِيُّنَا فَٱغۡفِرۡ لَنَا وَٱرۡحَمۡنَاۖ وَأَنتَ خَيۡرُ ٱلۡغَٰفِرِينَ (155) وموسی از قومش, هفتاد مرد را برای میعاد ما برگزید, پس هنگامی که زلزله آنها را فرا گرفت, (وهمه مردند, موسی) گفت: « پروردگارا اگر می خواستی پیش از این آنها ومرا هلاک می کردی, آیا ما را به آنچه نادانان انجام داده اند, هلاک می کنی؟! این جز آزمایش تو چیزی نیست, هر که را بخواهی به (وسیلۀ) آن گمراه می سازی, وهر که را بخواهی, هدایت می کنی, تو یاور (وکارساز) مایی, پس ما را بیامرز, وبر ما رحم کن, وتو بهترین آمرزندگانی. |
۞ وَٱكۡتُبۡ لَنَا فِي هَٰذِهِ ٱلدُّنۡيَا حَسَنَةٗ وَفِي ٱلۡأٓخِرَةِ إِنَّا هُدۡنَآ إِلَيۡكَۚ قَالَ عَذَابِيٓ أُصِيبُ بِهِۦ مَنۡ أَشَآءُۖ وَرَحۡمَتِي وَسِعَتۡ كُلَّ شَيۡءٖۚ فَسَأَكۡتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤۡتُونَ ٱلزَّكَوٰةَ وَٱلَّذِينَ هُم بِـَٔايَٰتِنَا يُؤۡمِنُونَ (156) وبرای ما در این دنیا, ودر سرای آخرت, نیکی مقرر فرما, ما به سوی تو باز گشته ایم». (خداوند) فرمود: «عذابم را به هرکس که بخواهم می رسانم, ورحمتم همه چیز را فرا گرفته است, پس آن را برای کسانی که تقوا پیشه می کنند, وزکات می دهند, وکسانی که به آیات ما ایمان می آورند, مقرر خواهم داشت. |
ٱلَّذِينَ يَتَّبِعُونَ ٱلرَّسُولَ ٱلنَّبِيَّ ٱلۡأُمِّيَّ ٱلَّذِي يَجِدُونَهُۥ مَكۡتُوبًا عِندَهُمۡ فِي ٱلتَّوۡرَىٰةِ وَٱلۡإِنجِيلِ يَأۡمُرُهُم بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَيَنۡهَىٰهُمۡ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ ٱلطَّيِّبَٰتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيۡهِمُ ٱلۡخَبَٰٓئِثَ وَيَضَعُ عَنۡهُمۡ إِصۡرَهُمۡ وَٱلۡأَغۡلَٰلَ ٱلَّتِي كَانَتۡ عَلَيۡهِمۡۚ فَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ بِهِۦ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَٱتَّبَعُواْ ٱلنُّورَ ٱلَّذِيٓ أُنزِلَ مَعَهُۥٓ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ (157) آنان که از (این) رسول (خدا), پیامبر «أمی» (= درس ناخوانده) پیروی می کنند, که صفاتش را در تورات وانجیلی که نزدشان است, نوشته می یابند. آنها را به (کارهای) خوب وپسندیده فرمان می دهد واز زشتی (وکارهای نا پسند) بازشان می دارد. وپاکیزه ها را برایشان حلال می گرداند, وپلیدیها را بر آنان حرام می کند, وبارهای سنگین, وقید (وزنجیرهایی) را که بر آنها بود, از (دوش) آنها بر می دارد, پس کسانی که به او ایمان آوردند, و او را گرامی داشتند, و او را یاری دادند, واز نوری که با او نازل شده پیروی نمودند, آنانند که رستگا رند». |
قُلۡ يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ إِنِّي رَسُولُ ٱللَّهِ إِلَيۡكُمۡ جَمِيعًا ٱلَّذِي لَهُۥ مُلۡكُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ يُحۡيِۦ وَيُمِيتُۖ فَـَٔامِنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِ ٱلنَّبِيِّ ٱلۡأُمِّيِّ ٱلَّذِي يُؤۡمِنُ بِٱللَّهِ وَكَلِمَٰتِهِۦ وَٱتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمۡ تَهۡتَدُونَ (158) بگو: «ای مردم! من فرستادۀ خدا به سوی همۀ شما هستم, آن خدایی که فرمانروایی آسمانها وزمین از آنٍ اوست, معبود (راستینی) جز او نیست, زنده می کند, ومی میراند, پس به خدا وفرستاده اش آن پیامبر «أمّی» (درس ناخوانده) که به خدا و کلماتش ایمان دارد،ایمان بیاورید, واز او پیروی کنید؛ باشد که هدایت شوید. |
وَمِن قَوۡمِ مُوسَىٰٓ أُمَّةٞ يَهۡدُونَ بِٱلۡحَقِّ وَبِهِۦ يَعۡدِلُونَ (159) واز قوم موسی, گروهی هستند که (مردم را) به (سوی) حق هدایت می کنند, وبه آن (حق) عدالت (وحکم) می کنند. |
وَقَطَّعۡنَٰهُمُ ٱثۡنَتَيۡ عَشۡرَةَ أَسۡبَاطًا أُمَمٗاۚ وَأَوۡحَيۡنَآ إِلَىٰ مُوسَىٰٓ إِذِ ٱسۡتَسۡقَىٰهُ قَوۡمُهُۥٓ أَنِ ٱضۡرِب بِّعَصَاكَ ٱلۡحَجَرَۖ فَٱنۢبَجَسَتۡ مِنۡهُ ٱثۡنَتَا عَشۡرَةَ عَيۡنٗاۖ قَدۡ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٖ مَّشۡرَبَهُمۡۚ وَظَلَّلۡنَا عَلَيۡهِمُ ٱلۡغَمَٰمَ وَأَنزَلۡنَا عَلَيۡهِمُ ٱلۡمَنَّ وَٱلسَّلۡوَىٰۖ كُلُواْ مِن طَيِّبَٰتِ مَا رَزَقۡنَٰكُمۡۚ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَٰكِن كَانُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ يَظۡلِمُونَ (160) و آنها را به دوازده قبیله, گروه گروه (که هریک شاخه ای از دود مان یعقوب بود) تقسیم کردیم, وبه موسی, آنگاه که قومش از او آب خواستند, وحی کردیم, که: «عصایت را بر سنگ بزن» ناگهان دوازده چشمه از آن بیرون جست, هر گروهی آبشخور خود را دانست. وابر را بر (سر) آنها سایبان ساختیم, وبر آنها «من» (= ترنجبین) و«سلوی» (= بلدر چین) فرو فرستادیم, (وبه آنان گفتیم:) از آنچه از پاکیزه ها روزیتان کرده ایم, بخورید, آنها (با نافرمانی شان) بر ما ستم نکردند؛ بلکه بر خویشتن ستم می نمودند. |
وَإِذۡ قِيلَ لَهُمُ ٱسۡكُنُواْ هَٰذِهِ ٱلۡقَرۡيَةَ وَكُلُواْ مِنۡهَا حَيۡثُ شِئۡتُمۡ وَقُولُواْ حِطَّةٞ وَٱدۡخُلُواْ ٱلۡبَابَ سُجَّدٗا نَّغۡفِرۡ لَكُمۡ خَطِيٓـَٰٔتِكُمۡۚ سَنَزِيدُ ٱلۡمُحۡسِنِينَ (161) و (به یاد آورید) هنگامی را که به آنها گفته شد: « در این شهر (بیت المقدس) ساکن شوید, واز هر جا که خواستید, از (نعمتهای) آن بخورید, وبگویید: «گناهان ما را بریز» و با خشوع وفروتنی به دروازه در آیید, (اگر چنین کنید) گناهان شما را می بخشم, (و) نیکوکاران را (پاداش) افزونتری خواهیم داد». |
فَبَدَّلَ ٱلَّذِينَ ظَلَمُواْ مِنۡهُمۡ قَوۡلًا غَيۡرَ ٱلَّذِي قِيلَ لَهُمۡ فَأَرۡسَلۡنَا عَلَيۡهِمۡ رِجۡزٗا مِّنَ ٱلسَّمَآءِ بِمَا كَانُواْ يَظۡلِمُونَ (162) آنگاه ستمگران آنها, این سخن را که به آنها گفته شده بود, تغییر دادند, (وبه جای آن کلمۀ مسخره آمیزی گفتند) پس به (کیفر) ستمی که می کردند, عذابی از آسمان بر آنها نازل کردیم. |
وَسۡـَٔلۡهُمۡ عَنِ ٱلۡقَرۡيَةِ ٱلَّتِي كَانَتۡ حَاضِرَةَ ٱلۡبَحۡرِ إِذۡ يَعۡدُونَ فِي ٱلسَّبۡتِ إِذۡ تَأۡتِيهِمۡ حِيتَانُهُمۡ يَوۡمَ سَبۡتِهِمۡ شُرَّعٗا وَيَوۡمَ لَا يَسۡبِتُونَ لَا تَأۡتِيهِمۡۚ كَذَٰلِكَ نَبۡلُوهُم بِمَا كَانُواْ يَفۡسُقُونَ (163) واز آنها دربارۀ (اهل) قریه ای که نزدیک دریا (ی سرخ) بود بپرس, هنگامی که آنها در (روز) شنبه تجاوز می کردند, چون ماهیان آنها در (روز) شنبه شان (که روز تعطیل وعبادت, بود روی آب) آشکار می شدند, وروزی که (تعظیم) شنبه نمی کردند, به (سراغ) آنها نمی آمدند, این چنین آنها را به (کیفر) آنکه نافرمانی می کردند, آزمایش کردیم. |
وَإِذۡ قَالَتۡ أُمَّةٞ مِّنۡهُمۡ لِمَ تَعِظُونَ قَوۡمًا ٱللَّهُ مُهۡلِكُهُمۡ أَوۡ مُعَذِّبُهُمۡ عَذَابٗا شَدِيدٗاۖ قَالُواْ مَعۡذِرَةً إِلَىٰ رَبِّكُمۡ وَلَعَلَّهُمۡ يَتَّقُونَ (164) و (به یاد آور) هنگامی را که گروهی از آنها (به گروه دیگر) گفتند: «چرا گروهی را اندرز می دهید که خداوند آنها را هلاک یا به عذاب شدیدی گرفتارشان خواهد کرد؟!» گفتند: «تا ما را نزد پروردگارتان عذری باشد, وشاید آنها تقوا پیشه کنند». |
فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُكِّرُواْ بِهِۦٓ أَنجَيۡنَا ٱلَّذِينَ يَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلسُّوٓءِ وَأَخَذۡنَا ٱلَّذِينَ ظَلَمُواْ بِعَذَابِۭ بَـِٔيسِۭ بِمَا كَانُواْ يَفۡسُقُونَ (165) پس چون آنچه را که به آن پند داده شدند, فراموش کردند, کسانی را که از بدی نهی می کردند, نجات دادیم, وکسانی را که ستم کردند, به (کیفر) آنکه نافرمان بودند, به عذابی سخت گرفتار ساختیم. |
فَلَمَّا عَتَوۡاْ عَن مَّا نُهُواْ عَنۡهُ قُلۡنَا لَهُمۡ كُونُواْ قِرَدَةً خَٰسِـِٔينَ (166) پس چون از (ترک) آنچه از آن نهی شده بودند, سرپیچی کردند, به آنها گفتیم: « به صورت بوزینه های (خوار و) مطرود در آیید». |
وَإِذۡ تَأَذَّنَ رَبُّكَ لَيَبۡعَثَنَّ عَلَيۡهِمۡ إِلَىٰ يَوۡمِ ٱلۡقِيَٰمَةِ مَن يَسُومُهُمۡ سُوٓءَ ٱلۡعَذَابِۗ إِنَّ رَبَّكَ لَسَرِيعُ ٱلۡعِقَابِ وَإِنَّهُۥ لَغَفُورٞ رَّحِيمٞ (167) و (نیز به یاد آور) هنگامی که پروردگارت اعلام کرد, مسلّماً تا روز قیامت, کسی را بر آنها مسلط خواهد کرد, که همواه به آنها عذاب سختی بچشاند, بی گمان پروردگارت زود کیفر است, و(برای توبه کننده گان) همانا او آمرزندۀ مهربان است. |
وَقَطَّعۡنَٰهُمۡ فِي ٱلۡأَرۡضِ أُمَمٗاۖ مِّنۡهُمُ ٱلصَّٰلِحُونَ وَمِنۡهُمۡ دُونَ ذَٰلِكَۖ وَبَلَوۡنَٰهُم بِٱلۡحَسَنَٰتِ وَٱلسَّيِّـَٔاتِ لَعَلَّهُمۡ يَرۡجِعُونَ (168) وآنها را در زمین, بصورت گروه گروه, پراکنده ساختیم, (گروهی) از آنها صالح, و(گروهی) غیر صالح اند, وآنها را با نیکیها وبدیها آزمودیم, شاید (توبه کرده ، به راه راست) باز گردند. |
فَخَلَفَ مِنۢ بَعۡدِهِمۡ خَلۡفٞ وَرِثُواْ ٱلۡكِتَٰبَ يَأۡخُذُونَ عَرَضَ هَٰذَا ٱلۡأَدۡنَىٰ وَيَقُولُونَ سَيُغۡفَرُ لَنَا وَإِن يَأۡتِهِمۡ عَرَضٞ مِّثۡلُهُۥ يَأۡخُذُوهُۚ أَلَمۡ يُؤۡخَذۡ عَلَيۡهِم مِّيثَٰقُ ٱلۡكِتَٰبِ أَن لَّا يَقُولُواْ عَلَى ٱللَّهِ إِلَّا ٱلۡحَقَّ وَدَرَسُواْ مَا فِيهِۗ وَٱلدَّارُ ٱلۡأٓخِرَةُ خَيۡرٞ لِّلَّذِينَ يَتَّقُونَۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ (169) پس از آنها, گروهی (غیر صالح) جانشین آنها شدند, که کتاب (تورات) را به ارث بردند, متاع این (دنیای) پست را می گیرند, ومی گویند: «به زودی آمرزیده خواهیم شد». واگر متاع (دیگری) همانند آن برایشان بیاید, آن را (نیز) می گیرند، آیا پیمان کتاب (خدا) از آنها گرفته نشده است که بر خدا جز حق نگویند؟ وآنچه در آن است خوانده اند؟ وسرای آخرت برای کسانی که تقوا پیشه کنند, بهتراست, آیا نمی اندیشید؟! |
وَٱلَّذِينَ يُمَسِّكُونَ بِٱلۡكِتَٰبِ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ إِنَّا لَا نُضِيعُ أَجۡرَ ٱلۡمُصۡلِحِينَ (170) و کسانی که به کتاب (خدا) تمسک می جویند, ونماز را بر پا می دارند, (پاداش بزرگی خواهند داشت) به راستی ما پا داش درست کاران را ضایع نخواهیم کرد. |
۞ وَإِذۡ نَتَقۡنَا ٱلۡجَبَلَ فَوۡقَهُمۡ كَأَنَّهُۥ ظُلَّةٞ وَظَنُّوٓاْ أَنَّهُۥ وَاقِعُۢ بِهِمۡ خُذُواْ مَآ ءَاتَيۡنَٰكُم بِقُوَّةٖ وَٱذۡكُرُواْ مَا فِيهِ لَعَلَّكُمۡ تَتَّقُونَ (171) و (به یاد آورید) هنگامی که کوه را همچون سایبانی بر فرازشان برافراشتیم, وپنداشتد که بر آنان فرود می آید, (ودر چنین حالت از آنها عهد گرفتیم, وگفتیم:) آنچه را که به شما داده ایم, با نیرو (وجدیّت) بگیرید, وآنچه را که در آن است, یاد کنید, (وبه آن عمل نمائید) تا پرهیزگار شوید. |
وَإِذۡ أَخَذَ رَبُّكَ مِنۢ بَنِيٓ ءَادَمَ مِن ظُهُورِهِمۡ ذُرِّيَّتَهُمۡ وَأَشۡهَدَهُمۡ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ أَلَسۡتُ بِرَبِّكُمۡۖ قَالُواْ بَلَىٰ شَهِدۡنَآۚ أَن تَقُولُواْ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ إِنَّا كُنَّا عَنۡ هَٰذَا غَٰفِلِينَ (172) و (به یاد بیاور) هنگامی که پروردگارت از پشتهای فرزندان آدم, ذریۀ آنها را بر گرفت, وایشان را بر خودشان گواه ساخت, (وفرمود:) «آیا من پروردگار شما نیستم؟» گفتند: «آری, (هستی) گواهی می دهیم». و(این گواهی بدین خاطر بود که مبادا) در روز قیامت بگویید: « ما ازاین, بی خبر بودیم». |
أَوۡ تَقُولُوٓاْ إِنَّمَآ أَشۡرَكَ ءَابَآؤُنَا مِن قَبۡلُ وَكُنَّا ذُرِّيَّةٗ مِّنۢ بَعۡدِهِمۡۖ أَفَتُهۡلِكُنَا بِمَا فَعَلَ ٱلۡمُبۡطِلُونَ (173) یا (مبادا) بگویید: «پدرانمان, از پیش شرک آورده بودند, وما هم فرزندانی بعد از آنها بودیم, آیا ما را به آنچه باطل گرایان انجام دادند, نابود (ومجازات) می کنی؟». |
وَكَذَٰلِكَ نُفَصِّلُ ٱلۡأٓيَٰتِ وَلَعَلَّهُمۡ يَرۡجِعُونَ (174) و این چنین, آیات را بتفصیل بیان می کنیم, وشاید (به سوی حق) باز گردند. |
وَٱتۡلُ عَلَيۡهِمۡ نَبَأَ ٱلَّذِيٓ ءَاتَيۡنَٰهُ ءَايَٰتِنَا فَٱنسَلَخَ مِنۡهَا فَأَتۡبَعَهُ ٱلشَّيۡطَٰنُ فَكَانَ مِنَ ٱلۡغَاوِينَ (175) و (ای پیامبر!) بر آنها بخوان سر گذشت کسی را که آیات خود را به او دادیم, آنگاه از آن جدا (وعاری) گشت, پس شیطان درپی او افتاد, واز گمراهان شد. |
وَلَوۡ شِئۡنَا لَرَفَعۡنَٰهُ بِهَا وَلَٰكِنَّهُۥٓ أَخۡلَدَ إِلَى ٱلۡأَرۡضِ وَٱتَّبَعَ هَوَىٰهُۚ فَمَثَلُهُۥ كَمَثَلِ ٱلۡكَلۡبِ إِن تَحۡمِلۡ عَلَيۡهِ يَلۡهَثۡ أَوۡ تَتۡرُكۡهُ يَلۡهَثۚ ذَّٰلِكَ مَثَلُ ٱلۡقَوۡمِ ٱلَّذِينَ كَذَّبُواْ بِـَٔايَٰتِنَاۚ فَٱقۡصُصِ ٱلۡقَصَصَ لَعَلَّهُمۡ يَتَفَكَّرُونَ (176) و اگر می خواستیم (مقام ومنزلت) او را با آن (آیات) بالا می بردیم, ولی او بسوی زمین (ودنیا) مایل شد (وبه پستی گرایید) واز هوای خویش پیروی کرد, پس مثل او چون مثل سگ (هار) است که اگر به او حمله کنی, زبان از دهان بیرون می آورد, واگر اورا به حال خود واگذاری, (بازهم) زبانش را از دهان بیرون می آورد, این مثل گروهی است که آیات ما را تکذیب کردند, پس (این) داستانها را (بر آنها) باز گوکن, شاید بیندیشند. |
سَآءَ مَثَلًا ٱلۡقَوۡمُ ٱلَّذِينَ كَذَّبُواْ بِـَٔايَٰتِنَا وَأَنفُسَهُمۡ كَانُواْ يَظۡلِمُونَ (177) چه بد مثلی دارند, گروهی که آیات ما را تکذیب کردند, وآنها بر خویشتن ستم می کردند. |
مَن يَهۡدِ ٱللَّهُ فَهُوَ ٱلۡمُهۡتَدِيۖ وَمَن يُضۡلِلۡ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ (178) هرکس را که خدا هدایت کند, پس او هدایت یافته (واقعی) است, وهرکس را که گمراه سازد, پس آنها زیانکاران (واقعی) هستند. |
وَلَقَدۡ ذَرَأۡنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرٗا مِّنَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِۖ لَهُمۡ قُلُوبٞ لَّا يَفۡقَهُونَ بِهَا وَلَهُمۡ أَعۡيُنٞ لَّا يُبۡصِرُونَ بِهَا وَلَهُمۡ ءَاذَانٞ لَّا يَسۡمَعُونَ بِهَآۚ أُوْلَٰٓئِكَ كَٱلۡأَنۡعَٰمِ بَلۡ هُمۡ أَضَلُّۚ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡغَٰفِلُونَ (179) بتحقیق, گروه بسیاری از جن وانس را برای جهنم آفریده ایم, آنها دلهایی دارند که با آن نمی فهمند, وچشمانی دارند که با آن نمی بینند, وگوشهایی دارند که با آن نمی شنوند, آنان مانند چهار پایانند, بلکه اینان گمراه ترند, اینان همان غافلاًنند. |
وَلِلَّهِ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰ فَٱدۡعُوهُ بِهَاۖ وَذَرُواْ ٱلَّذِينَ يُلۡحِدُونَ فِيٓ أَسۡمَٰٓئِهِۦۚ سَيُجۡزَوۡنَ مَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ (180) وبرای خدا, نامهای نیک است, پس به آن (نامها) اورا بخوانید, وکسانی را که در نامهایش تحریف (وکجروی) می کنند, رها کنید, بزودی آنها کیفر آنچه را می کردند, خواهند دهد. |
وَمِمَّنۡ خَلَقۡنَآ أُمَّةٞ يَهۡدُونَ بِٱلۡحَقِّ وَبِهِۦ يَعۡدِلُونَ (181) و از (میان) آنان که آفریده ایم, گروهی هستند که به حق هدایت می نمایند, وبه آن (حکم و) عدالت می کنند. |
وَٱلَّذِينَ كَذَّبُواْ بِـَٔايَٰتِنَا سَنَسۡتَدۡرِجُهُم مِّنۡ حَيۡثُ لَا يَعۡلَمُونَ (182) وکسانی که آیات ما را تکذیب کردند, به تدریج از جایی که نمی دانند, گرفتارشان خواهیم کرد. |
وَأُمۡلِي لَهُمۡۚ إِنَّ كَيۡدِي مَتِينٌ (183) و به آنها مهلت می دهم, بی گمان تدبیر من متین (واستوار) است. |
أَوَلَمۡ يَتَفَكَّرُواْۗ مَا بِصَاحِبِهِم مِّن جِنَّةٍۚ إِنۡ هُوَ إِلَّا نَذِيرٞ مُّبِينٌ (184) آیا فکر نکرده اند که همنشین آنها (= رسول خدا) هیچ گونه (نشانی از) دیوانگی ندارد؟ او تنها بیم دهنده ی آشکار است. |
أَوَلَمۡ يَنظُرُواْ فِي مَلَكُوتِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا خَلَقَ ٱللَّهُ مِن شَيۡءٖ وَأَنۡ عَسَىٰٓ أَن يَكُونَ قَدِ ٱقۡتَرَبَ أَجَلُهُمۡۖ فَبِأَيِّ حَدِيثِۭ بَعۡدَهُۥ يُؤۡمِنُونَ (185) آیا در ملکوت آسمانها وزمین, وآنچه خدا آفریده است, نمی نگرند؟! و(آیا فکر نمی کنند) شاید اجلشان نزدیک شده باشد؟! پس بعد از این (قرآن), به کدام سخن, ایمان خواهند آورد؟! |
مَن يُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَلَا هَادِيَ لَهُۥۚ وَيَذَرُهُمۡ فِي طُغۡيَٰنِهِمۡ يَعۡمَهُونَ (186) هرکس را که خدا گمراه کند, پس هدایت کننده ای برایش نیست, وآنها را در سرکشی وطغیانشان سر گردان رها می کند. |
يَسۡـَٔلُونَكَ عَنِ ٱلسَّاعَةِ أَيَّانَ مُرۡسَىٰهَاۖ قُلۡ إِنَّمَا عِلۡمُهَا عِندَ رَبِّيۖ لَا يُجَلِّيهَا لِوَقۡتِهَآ إِلَّا هُوَۚ ثَقُلَتۡ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ لَا تَأۡتِيكُمۡ إِلَّا بَغۡتَةٗۗ يَسۡـَٔلُونَكَ كَأَنَّكَ حَفِيٌّ عَنۡهَاۖ قُلۡ إِنَّمَا عِلۡمُهَا عِندَ ٱللَّهِ وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا يَعۡلَمُونَ (187) (ای پیامبر) دربارۀ قیامت از تو سؤال می کنند, کی واقع می شود؟ بگو: «مسلماً علم آن فقط نزد پروردگار من است, وجز او کسی وقتش را (نمی داند و) آشکار نسازد , (دانستن آن) در آسمانها وزمین سنگین (و پوشیده) است, وجز بطور ناگهانی, به سوی شما نمی آید». (چنان) از تو سؤال می کنند که گویی تو از وقوع آن خبر داری, بگو: «علم آن, فقط نزد خداست, ولی بیشتر مردم نمی دانند». |
قُل لَّآ أَمۡلِكُ لِنَفۡسِي نَفۡعٗا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَآءَ ٱللَّهُۚ وَلَوۡ كُنتُ أَعۡلَمُ ٱلۡغَيۡبَ لَٱسۡتَكۡثَرۡتُ مِنَ ٱلۡخَيۡرِ وَمَا مَسَّنِيَ ٱلسُّوٓءُۚ إِنۡ أَنَا۠ إِلَّا نَذِيرٞ وَبَشِيرٞ لِّقَوۡمٖ يُؤۡمِنُونَ (188) بگو: «من مالک سود وزیان خویشتن نیستم, مگر آنچه را خدا بخواهد, واگر غیب می دانستم, خیر (وسود) بسیاری (برای خود) فراهم می ساختم, وهیج بدی (وزیانی) به من نمی رسید, من (کسی) نیستم, جز بیم دهنده, وبشارت دهنده ای برای گروهی که ایمان دارند. |
۞ هُوَ ٱلَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفۡسٖ وَٰحِدَةٖ وَجَعَلَ مِنۡهَا زَوۡجَهَا لِيَسۡكُنَ إِلَيۡهَاۖ فَلَمَّا تَغَشَّىٰهَا حَمَلَتۡ حَمۡلًا خَفِيفٗا فَمَرَّتۡ بِهِۦۖ فَلَمَّآ أَثۡقَلَت دَّعَوَا ٱللَّهَ رَبَّهُمَا لَئِنۡ ءَاتَيۡتَنَا صَٰلِحٗا لَّنَكُونَنَّ مِنَ ٱلشَّٰكِرِينَ (189) اوست که شما را از یک تن آفرید, وهمسرش را (نیز) از خودش پدید آورد؛ تا در کناراو آرام بگیرد, پس چون (مرد باهمسرش) آمیزش کرد, حملی سبک بر داشت, پس مدتی با آن (حمل) گذرانید, وچون سنگین شد, هر دو (زن وشوهر) به درگاه الله, پروردگارشان دعا کردند, که: «اگر (فرزندی) تندرست (وشایسته) به ما بدهی, مسلماً از سپاسگزاران خواهیم بود». |
فَلَمَّآ ءَاتَىٰهُمَا صَٰلِحٗا جَعَلَا لَهُۥ شُرَكَآءَ فِيمَآ ءَاتَىٰهُمَاۚ فَتَعَٰلَى ٱللَّهُ عَمَّا يُشۡرِكُونَ (190) پس چون (خداوند, فرزندی) تندرست (وشایسته) به آنها داد, برای او در آنچه به آنان داده بود, شریکانی قرار دادند, پس خداوند برتراست از آنچه شریک (وهمتای) او قرار می دهند. |
أَيُشۡرِكُونَ مَا لَا يَخۡلُقُ شَيۡـٔٗا وَهُمۡ يُخۡلَقُونَ (191) آیا چیزی را شریک می گیرند که چیزی را نمی آفریند وخودشان مخلوقند. |
وَلَا يَسۡتَطِيعُونَ لَهُمۡ نَصۡرٗا وَلَآ أَنفُسَهُمۡ يَنصُرُونَ (192) ونمی توانند آنها را یاری کنند, ونه خودشان را یاری می دهند. |
وَإِن تَدۡعُوهُمۡ إِلَى ٱلۡهُدَىٰ لَا يَتَّبِعُوكُمۡۚ سَوَآءٌ عَلَيۡكُمۡ أَدَعَوۡتُمُوهُمۡ أَمۡ أَنتُمۡ صَٰمِتُونَ (193) واگر آنها را به سوی هدایت دعوت کنید, از شما پیروی نمی کنند, برای شما یکسان است, خواه آنها را دعوت کنید ویا خاموش باشید. |
إِنَّ ٱلَّذِينَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ عِبَادٌ أَمۡثَالُكُمۡۖ فَٱدۡعُوهُمۡ فَلۡيَسۡتَجِيبُواْ لَكُمۡ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ (194) بی گمان آنهایی را که غیر از الله می خوانید, بندگانی همچون شما هستند, پس آنها را بخوانید, اگر راست می گویید (وآنها خدا هستند), پس باید (دعای) شما را اجابت کنند! |
أَلَهُمۡ أَرۡجُلٞ يَمۡشُونَ بِهَآۖ أَمۡ لَهُمۡ أَيۡدٖ يَبۡطِشُونَ بِهَآۖ أَمۡ لَهُمۡ أَعۡيُنٞ يُبۡصِرُونَ بِهَآۖ أَمۡ لَهُمۡ ءَاذَانٞ يَسۡمَعُونَ بِهَاۗ قُلِ ٱدۡعُواْ شُرَكَآءَكُمۡ ثُمَّ كِيدُونِ فَلَا تُنظِرُونِ (195) آیا پاهایی دارند که با آن راه بروند؟! یا دستهایی دارند, که با آن چیزی را بگیرند؟! یا چشمانی دارند, که با آن ببینند؟! یا گوشهایی دارند, که با آن بشنوند؟! (ای پیامبر! به مشرکین) بگو: «شریکانتان را بخوانید, سپس (بر ضد من) تدبیر (ونیرنگ) کنید, ومرا مهلت ندهید. |
إِنَّ وَلِـِّۧيَ ٱللَّهُ ٱلَّذِي نَزَّلَ ٱلۡكِتَٰبَۖ وَهُوَ يَتَوَلَّى ٱلصَّٰلِحِينَ (196) همانا یاور (و سرپرست) من, خداوندی است که (این) کتاب را نازل کرده, واو یاور (وکارساز) صالحان است. |
وَٱلَّذِينَ تَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦ لَا يَسۡتَطِيعُونَ نَصۡرَكُمۡ وَلَآ أَنفُسَهُمۡ يَنصُرُونَ (197) وکسانی را که به جای او می خوانید, نمی توانند شما را یاری کنند, و نه خودشان را یاری دهند. |
وَإِن تَدۡعُوهُمۡ إِلَى ٱلۡهُدَىٰ لَا يَسۡمَعُواْۖ وَتَرَىٰهُمۡ يَنظُرُونَ إِلَيۡكَ وَهُمۡ لَا يُبۡصِرُونَ (198) واگر آنها را به سوی هدایت دعوت کنید, (سخنانتان را) نمی شنوند, وآنان را می بینی که به تو نگاه می کنند, در حالی که نمی بینند». |
خُذِ ٱلۡعَفۡوَ وَأۡمُرۡ بِٱلۡعُرۡفِ وَأَعۡرِضۡ عَنِ ٱلۡجَٰهِلِينَ (199) (ای پیامبر!) گذشت را پیشه کن, وبه نیکی فرمان ده, واز نادانان روی بگردان. |
وَإِمَّا يَنزَغَنَّكَ مِنَ ٱلشَّيۡطَٰنِ نَزۡغٞ فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِۚ إِنَّهُۥ سَمِيعٌ عَلِيمٌ (200) واگر از سوی شیطان وسوسه ای به تو رسد, به خدا پناه ببر, بی گمان او شنوای داناست. |
إِنَّ ٱلَّذِينَ ٱتَّقَوۡاْ إِذَا مَسَّهُمۡ طَٰٓئِفٞ مِّنَ ٱلشَّيۡطَٰنِ تَذَكَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبۡصِرُونَ (201) همانا کسانی که پرهیزگاری می کنند, چون (خاطره و) وسوسه ای از شیطان به آنها برسد, به یاد (خدا) می افتند (وخدا را یاد می کنند) پس نا گهان بینا می گردند. |
وَإِخۡوَٰنُهُمۡ يَمُدُّونَهُمۡ فِي ٱلۡغَيِّ ثُمَّ لَا يُقۡصِرُونَ (202) و برادرانشان (از شیطان) آنان را به گمراهی می کشانند, سپس (در این زمینه) کوتاهی نمی کنند. |
وَإِذَا لَمۡ تَأۡتِهِم بِـَٔايَةٖ قَالُواْ لَوۡلَا ٱجۡتَبَيۡتَهَاۚ قُلۡ إِنَّمَآ أَتَّبِعُ مَا يُوحَىٰٓ إِلَيَّ مِن رَّبِّيۚ هَٰذَا بَصَآئِرُ مِن رَّبِّكُمۡ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٞ لِّقَوۡمٖ يُؤۡمِنُونَ (203) وچون آیه (و معجزه) ای برای آنان نیاوری, گویند: «چرا خودت آن را بر نگزیدی؟!». بگو: «من فقط از چیزی پیروی می کنم که از پروردگارم به من وحی می شود, این (قرآن) حجتها (وبینا)یی از طرف پروردگارتان, ومایۀ هدایت و رحمت است برای گروهی که ایمان می آورند». |
وَإِذَا قُرِئَ ٱلۡقُرۡءَانُ فَٱسۡتَمِعُواْ لَهُۥ وَأَنصِتُواْ لَعَلَّكُمۡ تُرۡحَمُونَ (204) وچون قرآن خوانده شود, پس به آن گوش فرا دهید, وخاموش باشید, تا مشمول رحمت شوید. |
وَٱذۡكُر رَّبَّكَ فِي نَفۡسِكَ تَضَرُّعٗا وَخِيفَةٗ وَدُونَ ٱلۡجَهۡرِ مِنَ ٱلۡقَوۡلِ بِٱلۡغُدُوِّ وَٱلۡأٓصَالِ وَلَا تَكُن مِّنَ ٱلۡغَٰفِلِينَ (205) وپروردگارت را در دل خود, با تضرع وبیم, نه با صدای بلند, در صبحگاهان وشامگاهان, یادکن, واز غافلان مباش. |
إِنَّ ٱلَّذِينَ عِندَ رَبِّكَ لَا يَسۡتَكۡبِرُونَ عَنۡ عِبَادَتِهِۦ وَيُسَبِّحُونَهُۥ وَلَهُۥ يَسۡجُدُونَۤ۩ (206) همانا کسانی که در نزد پروردگار تو هستند, از عبادتش تکبر نمی ورزند, واو را به پاکی یاد می کنند, وبرایش سجده می کنند. |