جزء ۱۹ قران صوتی و متن با ترجمه فارسی

  1. جزء 19 mp3
  2. جزء 19 pdf
  3. بخش خواندن

قرآن کریم فارسی | سی جزء قرآن کریم | خواندن جزء 19 ( ) بخوانید، گوش کنید و دانلود کنید بخش ۱۹: به قرآن کریم شیرجه بزنید. زیبایی و حکمت بخش ۱۹ قرآن را تجربه کنید.

بسم الله الرحمن الرحيم

جزء 19

جزء ۱۹ صوتی دانلود کامل mp3


فهرست اجزاء قرآن - ✅ قرآن mp3


خواندن جزء ۱۹ - فهرست سوره‌ها


سوره فرقان

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ

۞ وَقَالَ ٱلَّذِينَ لَا يَرۡجُونَ لِقَآءَنَا لَوۡلَآ أُنزِلَ عَلَيۡنَا ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ أَوۡ نَرَىٰ رَبَّنَاۗ لَقَدِ ٱسۡتَكۡبَرُواْ فِيٓ أَنفُسِهِمۡ وَعَتَوۡ عُتُوّٗا كَبِيرٗا  (21)
کسانی که به دیدار ما امید ندارند گفتند :« چرا فرشتگانی بر ما نازل نشدند، یا (چرا) پرروردگارمان را نمی بینیم؟! » به راستی آنها در باره ی خود تکبر ورزیدند، و طغیان (و سرکشی) بزرگی کردند.
يَوۡمَ يَرَوۡنَ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةَ لَا بُشۡرَىٰ يَوۡمَئِذٖ لِّلۡمُجۡرِمِينَ وَيَقُولُونَ حِجۡرٗا مَّحۡجُورٗا  (22)
روزی که فرشتگان را ببینند، در آن روز هیچ بشارتی برای مجرمان نخواهند بود؛ (بلکه روز مجازات و عذاب است) و (فرشتگان) می گویند :«(بهشت) بر شما ممنوع (و حرام) است (و بهره ای جز حرمان ندارید)».
وَقَدِمۡنَآ إِلَىٰ مَا عَمِلُواْ مِنۡ عَمَلٖ فَجَعَلۡنَٰهُ هَبَآءٗ مَّنثُورًا  (23)
و ما به هرگونه عملی که انجام داده اند؛ می پردازیم، پس آن را (چون) غبار پراکنده (در هوا) قرار می دهیم.
أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَنَّةِ يَوۡمَئِذٍ خَيۡرٞ مُّسۡتَقَرّٗا وَأَحۡسَنُ مَقِيلٗا  (24)
بهشتیان در آن روز جایگاهشان (ازهمه) بهتر، و استراحتگاهشان نیکوتر است.
وَيَوۡمَ تَشَقَّقُ ٱلسَّمَآءُ بِٱلۡغَمَٰمِ وَنُزِّلَ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ تَنزِيلًا  (25)
و (به یاد آور) که آسمان با ابرها شکافته شود، و فرشتگان چنانکه باید (پی در پی) فرود آورده شوند.
ٱلۡمُلۡكُ يَوۡمَئِذٍ ٱلۡحَقُّ لِلرَّحۡمَٰنِۚ وَكَانَ يَوۡمًا عَلَى ٱلۡكَٰفِرِينَ عَسِيرٗا  (26)
فرمانروایی راستین (و حقیقی) در آن روز از آن (خداوند) رحمان است، و (آن روز) روز سختی بر کافران خواهد بود.
وَيَوۡمَ يَعَضُّ ٱلظَّالِمُ عَلَىٰ يَدَيۡهِ يَقُولُ يَٰلَيۡتَنِي ٱتَّخَذۡتُ مَعَ ٱلرَّسُولِ سَبِيلٗا  (27)
و (به یاد آور) روزی که ستمکار (از حسرت) دست خود را می گزد، می گوید :« ای کاش من با رسول (خدا) راهی بر گزیده بودم،
يَٰوَيۡلَتَىٰ لَيۡتَنِي لَمۡ أَتَّخِذۡ فُلَانًا خَلِيلٗا  (28)
ای وای بر من، ای کاش فلانی را دوست نمی گرفتم.
لَّقَدۡ أَضَلَّنِي عَنِ ٱلذِّكۡرِ بَعۡدَ إِذۡ جَآءَنِيۗ وَكَانَ ٱلشَّيۡطَٰنُ لِلۡإِنسَٰنِ خَذُولٗا  (29)
به راستی او مرا از ذکر (= قرآن) گمراه ساخت، بعد از آن که به سوی من آمده بود، و شیطان همواره انسان را تنها (و خوار) می گذارد» .
وَقَالَ ٱلرَّسُولُ يَٰرَبِّ إِنَّ قَوۡمِي ٱتَّخَذُواْ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانَ مَهۡجُورٗا  (30)
و پیامبر (خدا) گوید :« پروردگارا ! بی گمان قوم من این قرآن را رها کردند» .
وَكَذَٰلِكَ جَعَلۡنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوّٗا مِّنَ ٱلۡمُجۡرِمِينَۗ وَكَفَىٰ بِرَبِّكَ هَادِيٗا وَنَصِيرٗا  (31)
و این گونه برای هر پیامبری دشمنی از مجرمان قرار دادیم، وپروردگار تو برای راهنمایی و یاری (تو) کافی است.
وَقَالَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ لَوۡلَا نُزِّلَ عَلَيۡهِ ٱلۡقُرۡءَانُ جُمۡلَةٗ وَٰحِدَةٗۚ كَذَٰلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِۦ فُؤَادَكَۖ وَرَتَّلۡنَٰهُ تَرۡتِيلٗا  (32)
و کسانی که کافر شدند؛ گفتند :« چرا قرآن یکباره براو نازل نمی شود ؟! » این گونه (آن را بخش بخش نازل کردیم) تا با آن قلب تو را استوار داریم ، و آن را آرام آرام (و به تدریج بر تو) بخوانیم.
وَلَا يَأۡتُونَكَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئۡنَٰكَ بِٱلۡحَقِّ وَأَحۡسَنَ تَفۡسِيرًا  (33)
و (کافران) هیچ (اعتراض و) مثلی برای تو نمی آورند؛ مگر آن که برای تو حق و (پاسخی) نیک بیان تر می آوریم.
ٱلَّذِينَ يُحۡشَرُونَ عَلَىٰ وُجُوهِهِمۡ إِلَىٰ جَهَنَّمَ أُوْلَٰٓئِكَ شَرّٞ مَّكَانٗا وَأَضَلُّ سَبِيلٗا  (34)
کسانی که بر چهره هایشان به سوی جهنم محشور می شوند، اینان بد جایگاه تر و گمراه تر هستند.
وَلَقَدۡ ءَاتَيۡنَا مُوسَى ٱلۡكِتَٰبَ وَجَعَلۡنَا مَعَهُۥٓ أَخَاهُ هَٰرُونَ وَزِيرٗا  (35)
و به راستی (ما) به موسی کتاب (تورات) دادیم، و برادرش هارون را همراه او مدد کار (او) قرار دادیم.
فَقُلۡنَا ٱذۡهَبَآ إِلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلَّذِينَ كَذَّبُواْ بِـَٔايَٰتِنَا فَدَمَّرۡنَٰهُمۡ تَدۡمِيرٗا  (36)
آنگاه گفتیم :« شما دو نفر سوی قومی که آیات ما را تکذیب کردند، بروید» پس آنها را بشدت (هلاک و) نابود کردیم.
وَقَوۡمَ نُوحٖ لَّمَّا كَذَّبُواْ ٱلرُّسُلَ أَغۡرَقۡنَٰهُمۡ وَجَعَلۡنَٰهُمۡ لِلنَّاسِ ءَايَةٗۖ وَأَعۡتَدۡنَا لِلظَّٰلِمِينَ عَذَابًا أَلِيمٗا  (37)
وقوم نوح را هنگامی که پیامبران را تکذیب کردند، آنها را غرق کردیم، و آنها را برای مردم (نشانه و) عبرت قرار دادیم، و برای ستمکاران عذاب درد ناکی آماده کرده ایم.
وَعَادٗا وَثَمُودَاْ وَأَصۡحَٰبَ ٱلرَّسِّ وَقُرُونَۢا بَيۡنَ ذَٰلِكَ كَثِيرٗا  (38)
و (همچنین) عاد و ثمود و اصحاب رس و نسلهای بسیار را که بین آنها بودند (هلاک کردیم).
وَكُلّٗا ضَرَبۡنَا لَهُ ٱلۡأَمۡثَٰلَۖ وَكُلّٗا تَبَّرۡنَا تَتۡبِيرٗا  (39)
و برای هر یک از آنها مثلها زدیم، و همگی (آنها) را سخت نابود (و هلاک) کردیم.
وَلَقَدۡ أَتَوۡاْ عَلَى ٱلۡقَرۡيَةِ ٱلَّتِيٓ أُمۡطِرَتۡ مَطَرَ ٱلسَّوۡءِۚ أَفَلَمۡ يَكُونُواْ يَرَوۡنَهَاۚ بَلۡ كَانُواْ لَا يَرۡجُونَ نُشُورٗا  (40)
و به راستی آنها (= مشرکان مکه) بر قریه ای که باران بلا بر آن باریده بود، گذشتند، آیا آن را نمی دیدند ؟! (آری، می دیدند) بلکه به (قیامت و) زنده شدن امید (و ایمان) ندارند.
وَإِذَا رَأَوۡكَ إِن يَتَّخِذُونَكَ إِلَّا هُزُوًا أَهَٰذَا ٱلَّذِي بَعَثَ ٱللَّهُ رَسُولًا  (41)
و هنگامی که تو را ببینند، فقط تو را به ریشخند (و مسخره) می گیرند، (و می گویند:) آیا این همان کسی است که خداوند او را به پیامبری فرستاده است ؟!
إِن كَادَ لَيُضِلُّنَا عَنۡ ءَالِهَتِنَا لَوۡلَآ أَن صَبَرۡنَا عَلَيۡهَاۚ وَسَوۡفَ يَعۡلَمُونَ حِينَ يَرَوۡنَ ٱلۡعَذَابَ مَنۡ أَضَلُّ سَبِيلًا  (42)
اگر ما بر (پرستش) خدایان مان استقامت نمی کردیم، نزدیک بود که ما را از (پرستش) آنها گمراه کند! و چون عذاب (الهی) را ببینند؛ به زودی خواهند دانست چه کسی گمراه تر (بوده) است.
أَرَءَيۡتَ مَنِ ٱتَّخَذَ إِلَٰهَهُۥ هَوَىٰهُ أَفَأَنتَ تَكُونُ عَلَيۡهِ وَكِيلًا  (43)
آیا دیدی کسی را که هوای (نفس) خود را معبود خود برگزیده است ؟! آیا تو می توانی بر او (وکیل و) نگهبان باشی؟ !
أَمۡ تَحۡسَبُ أَنَّ أَكۡثَرَهُمۡ يَسۡمَعُونَ أَوۡ يَعۡقِلُونَۚ إِنۡ هُمۡ إِلَّا كَٱلۡأَنۡعَٰمِ بَلۡ هُمۡ أَضَلُّ سَبِيلًا  (44)
آیا گمان می کنی بیشتر آنها می شنوند یا می فهمند ؟! آنها همچون چهارپایانی بیش نیستند، بلکه اینان گمراه ترند .
أَلَمۡ تَرَ إِلَىٰ رَبِّكَ كَيۡفَ مَدَّ ٱلظِّلَّ وَلَوۡ شَآءَ لَجَعَلَهُۥ سَاكِنٗا ثُمَّ جَعَلۡنَا ٱلشَّمۡسَ عَلَيۡهِ دَلِيلٗا  (45)
آیا ندیدی چگونه پروردگارت سایه را گسترانیده است، و اگر می خواست آن را ساکن قرار می داد، پس خورشید را بر (وجود) آن دلیل قرار دادیم.
ثُمَّ قَبَضۡنَٰهُ إِلَيۡنَا قَبۡضٗا يَسِيرٗا  (46)
سپس آن (سایه) را اندک اندک به سوی خود باز می گیریم.
وَهُوَ ٱلَّذِي جَعَلَ لَكُمُ ٱلَّيۡلَ لِبَاسٗا وَٱلنَّوۡمَ سُبَاتٗا وَجَعَلَ ٱلنَّهَارَ نُشُورٗا  (47)
و او کسی است که شب را برای شما پوششی قرار داد، و خواب را مایه ی آسایش، و روز را (هنگام) بر خاستن (و جنبش) قرار داد.
وَهُوَ ٱلَّذِيٓ أَرۡسَلَ ٱلرِّيَٰحَ بُشۡرَۢا بَيۡنَ يَدَيۡ رَحۡمَتِهِۦۚ وَأَنزَلۡنَا مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ طَهُورٗا  (48)
و او کسی است که بادها را بشارت دهندگانی پیشاپیش رحمتش فرستاد، و از آسمان آبی پاک نازل کردیم.
لِّنُحۡـِۧيَ بِهِۦ بَلۡدَةٗ مَّيۡتٗا وَنُسۡقِيَهُۥ مِمَّا خَلَقۡنَآ أَنۡعَٰمٗا وَأَنَاسِيَّ كَثِيرٗا  (49)
تا به آن سرزمین مرده ای را زنده کنیم، و آن را به چهارپایان و انسانهای بسیاری را که آفریده ایم؛ بنوشانیم.
وَلَقَدۡ صَرَّفۡنَٰهُ بَيۡنَهُمۡ لِيَذَّكَّرُواْ فَأَبَىٰٓ أَكۡثَرُ ٱلنَّاسِ إِلَّا كُفُورٗا  (50)
و به راستی (ما) آن (آب باران) را در میان آنها تقسیم کردیم تا متذکر شوند، پس بیشتر مردم جز ناسپاسی را قبول نکردند.
وَلَوۡ شِئۡنَا لَبَعَثۡنَا فِي كُلِّ قَرۡيَةٖ نَّذِيرٗا  (51)
و اگر می خواستیم در هر قریه و دیاری بیم دهنده ای می فرستادیم.
فَلَا تُطِعِ ٱلۡكَٰفِرِينَ وَجَٰهِدۡهُم بِهِۦ جِهَادٗا كَبِيرٗا  (52)
پس (ای پیامبر!) از کافران اطاعت مکن، و بوسیله ی آن (= قرآن) با آنها جهاد بزرگی بنما .
۞ وَهُوَ ٱلَّذِي مَرَجَ ٱلۡبَحۡرَيۡنِ هَٰذَا عَذۡبٞ فُرَاتٞ وَهَٰذَا مِلۡحٌ أُجَاجٞ وَجَعَلَ بَيۡنَهُمَا بَرۡزَخٗا وَحِجۡرٗا مَّحۡجُورٗا  (53)
و او کسی است که دو دریا را به هم آمیخت، این گوارا وشیرین، و آن شور تلخ است، و در میان آن دو حائل و مانعی استوار قرار داد.
وَهُوَ ٱلَّذِي خَلَقَ مِنَ ٱلۡمَآءِ بَشَرٗا فَجَعَلَهُۥ نَسَبٗا وَصِهۡرٗاۗ وَكَانَ رَبُّكَ قَدِيرٗا  (54)
و او کسی است که از آب انسانی را آفرید، آنگاه او را (پیوند) نسبی و سببی قرار داد، و پروردگار تو تواناست.
وَيَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا يَنفَعُهُمۡ وَلَا يَضُرُّهُمۡۗ وَكَانَ ٱلۡكَافِرُ عَلَىٰ رَبِّهِۦ ظَهِيرٗا  (55)
و (مشرکان) به جای خداوند چیزی را می پرستند که نه به آنها سود می بخشد و نه به آنها زیانی می رساند. و کافر پیوسته در برابر پروردگارش پشتیبان (یکدیگر و یاور شیطان) است.
وَمَآ أَرۡسَلۡنَٰكَ إِلَّا مُبَشِّرٗا وَنَذِيرٗا  (56)
و (ای پیامبر!) ما تو را جز بشارت دهنده و بیم دهنده نفرستادیم.
قُلۡ مَآ أَسۡـَٔلُكُمۡ عَلَيۡهِ مِنۡ أَجۡرٍ إِلَّا مَن شَآءَ أَن يَتَّخِذَ إِلَىٰ رَبِّهِۦ سَبِيلٗا  (57)
بگو :« من در برابر (تبلیغ) آن هیچ گونه مزدی از شما نمی طلبم، مگر کسی که بخواهد راهی به سوی پروردگارش برگزیند»
وَتَوَكَّلۡ عَلَى ٱلۡحَيِّ ٱلَّذِي لَا يَمُوتُ وَسَبِّحۡ بِحَمۡدِهِۦۚ وَكَفَىٰ بِهِۦ بِذُنُوبِ عِبَادِهِۦ خَبِيرًا  (58)
و برزنده ای که هرگز نمی میرد؛ توکل کن، و به ستایش او تسبیح گوی، و همین بس که او به گناهان بندگانش آگاه است.
ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَمَا بَيۡنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٖ ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِۖ ٱلرَّحۡمَٰنُ فَسۡـَٔلۡ بِهِۦ خَبِيرٗا  (59)
(همان) کسی که آسمانها و زمین و آنچه را در میان آن دو است، در شش روز آفرید، سپس بر عرش قرار گرفت (او خداوند) رحمان است. پس درباره ی او (تعالی) از کسی (= پیامبر) بپرس که آگاه است.
وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ ٱسۡجُدُواْۤ لِلرَّحۡمَٰنِ قَالُواْ وَمَا ٱلرَّحۡمَٰنُ أَنَسۡجُدُ لِمَا تَأۡمُرُنَا وَزَادَهُمۡ نُفُورٗا۩  (60)
و هنگامی که به آنها گفته شود: « برای (خداوند) رحمان سجده کنید» گویند :« رحمان چیست ؟! (او را نمی شناسیم) آیا برای چیزی که تو به ما فرمان می دهی سجده کنیم ؟!» و برنفرت (و گریز شان) افزوده شد.
تَبَارَكَ ٱلَّذِي جَعَلَ فِي ٱلسَّمَآءِ بُرُوجٗا وَجَعَلَ فِيهَا سِرَٰجٗا وَقَمَرٗا مُّنِيرٗا  (61)
پر برکت و بزرگوار است کسی که در آسمان برجهایی قرار داد، و در (میان) آن چراغ روشن و ماه تابانی قرار داد.
وَهُوَ ٱلَّذِي جَعَلَ ٱلَّيۡلَ وَٱلنَّهَارَ خِلۡفَةٗ لِّمَنۡ أَرَادَ أَن يَذَّكَّرَ أَوۡ أَرَادَ شُكُورٗا  (62)
و او (همان) کسی است که شب و روز را در پی یکدیگر قرار داد برای کسی که بخواهد متذکر شود یا بخواهد شکر گذاری کند.
وَعِبَادُ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلَّذِينَ يَمۡشُونَ عَلَى ٱلۡأَرۡضِ هَوۡنٗا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ ٱلۡجَٰهِلُونَ قَالُواْ سَلَٰمٗا  (63)
و بندگان (خاص) رحمان، کسانی هستند که با فروتنی (و آرامش) بر زمین راه می روند، و هنگامی که جاهلان آنها را مخاطب قرار دهند (و سخنان نا بخردانه و ناسزا گویند) به آنها سلام گویند (و از آنها روی می گردانند).
وَٱلَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمۡ سُجَّدٗا وَقِيَٰمٗا  (64)
و کسانی که شب را برای پروردگارشان سجده کنان و قیام کنان می گذرانند.
وَٱلَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا ٱصۡرِفۡ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَۖ إِنَّ عَذَابَهَا كَانَ غَرَامًا  (65)
و کسانی که می گویند: « پروردگارا ! عذاب جهنم را از ما بر طرف کن، بی تردید عذابش (سخت و) پایدار است.
إِنَّهَا سَآءَتۡ مُسۡتَقَرّٗا وَمُقَامٗا  (66)
بی گمان آن (جهنم) بد قرار گاه و (بد) اقامتگاهی است.
وَٱلَّذِينَ إِذَآ أَنفَقُواْ لَمۡ يُسۡرِفُواْ وَلَمۡ يَقۡتُرُواْ وَكَانَ بَيۡنَ ذَٰلِكَ قَوَامٗا  (67)
و کسانی که چون انفاق کنند، اسراف نمی نمایند و سختگیری نمی کنند، و بین این دو (روش) اعتدال دارند.
وَٱلَّذِينَ لَا يَدۡعُونَ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَ وَلَا يَقۡتُلُونَ ٱلنَّفۡسَ ٱلَّتِي حَرَّمَ ٱللَّهُ إِلَّا بِٱلۡحَقِّ وَلَا يَزۡنُونَۚ وَمَن يَفۡعَلۡ ذَٰلِكَ يَلۡقَ أَثَامٗا  (68)
و کسانی که با خداوند معبود دیگر را نمی خوانند، و نفسی را که خداوند (کشتنش را) حرام کرده است، جز به حق نمی کشند، و زنا نمی کنند، و هر کس چنین کند، مجازات گناه (خود) را خواه دید.
يُضَٰعَفۡ لَهُ ٱلۡعَذَابُ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ وَيَخۡلُدۡ فِيهِۦ مُهَانًا  (69)
عذاب او در روز قیامت مضاعف می گردد و با خواری (و ذلت) در آن جاودان خواهد ماند.
إِلَّا مَن تَابَ وَءَامَنَ وَعَمِلَ عَمَلٗا صَٰلِحٗا فَأُوْلَٰٓئِكَ يُبَدِّلُ ٱللَّهُ سَيِّـَٔاتِهِمۡ حَسَنَٰتٖۗ وَكَانَ ٱللَّهُ غَفُورٗا رَّحِيمٗا  (70)
مگر کسی که توبه کند و ایمان آورد، و عمل صالح انجام دهد، پس اینانند که خداوند بدی هایشان را به نیکیها مبدل می کند، و خداوند آمرزنده ی مهربان است.
وَمَن تَابَ وَعَمِلَ صَٰلِحٗا فَإِنَّهُۥ يَتُوبُ إِلَى ٱللَّهِ مَتَابٗا  (71)
و کسی که توبه کند و عمل صالح انجام دهد، پس بی گمان او چنانکه باید به سوی خداوند بازگشت می کند.
وَٱلَّذِينَ لَا يَشۡهَدُونَ ٱلزُّورَ وَإِذَا مَرُّواْ بِٱللَّغۡوِ مَرُّواْ كِرَامٗا  (72)
و کسانی که شهادت دروغ نمی دهند، و چون بر (کار) لغو (وبیهوده) بگذرند، بزرگوارانه (از آن) می گذرند.
وَٱلَّذِينَ إِذَا ذُكِّرُواْ بِـَٔايَٰتِ رَبِّهِمۡ لَمۡ يَخِرُّواْ عَلَيۡهَا صُمّٗا وَعُمۡيَانٗا  (73)
و کسانی که چون به آیات پروردگارشان پند داده شدند، کر و کور بر روی آن نمی افتند.
وَٱلَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبۡ لَنَا مِنۡ أَزۡوَٰجِنَا وَذُرِّيَّٰتِنَا قُرَّةَ أَعۡيُنٖ وَٱجۡعَلۡنَا لِلۡمُتَّقِينَ إِمَامًا  (74)
و کسانی که می گویند: « پروردگارا! از همسرانمان، و فرزندانمان مایه ی روشنی چشم به ما عطا فرما، و ما را برای پرهیزگاران پیشوا قرار بده».
أُوْلَٰٓئِكَ يُجۡزَوۡنَ ٱلۡغُرۡفَةَ بِمَا صَبَرُواْ وَيُلَقَّوۡنَ فِيهَا تَحِيَّةٗ وَسَلَٰمًا  (75)
(آری) اینان به (خاطر) صبری که کرده اند درجات (و منازل) عالی (بهشت) به آنها پاداش داده می شود، و در آن با تحیت و سلام استقبال می شوند.
خَٰلِدِينَ فِيهَاۚ حَسُنَتۡ مُسۡتَقَرّٗا وَمُقَامٗا  (76)
در آن جادانه خواهند ماند، چه نیکو قرار گاه و(نیکو) اقامتگاهی است.
قُلۡ مَا يَعۡبَؤُاْ بِكُمۡ رَبِّي لَوۡلَا دُعَآؤُكُمۡۖ فَقَدۡ كَذَّبۡتُمۡ فَسَوۡفَ يَكُونُ لِزَامَۢا  (77)
(ای پیامبر !) بگو :« پروردگار به شما اعتنایی ندارد؛اگر دعای شما نباشد، به راستی شما (حق را) تکذیب کردید، پس به زودی (کیفرش، گردن گیر و) ملازمتان خواهد بود.

سوره شعراء

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ

طسٓمٓ  (1)
طسم (طا. سین. میم)
تِلۡكَ ءَايَٰتُ ٱلۡكِتَٰبِ ٱلۡمُبِينِ  (2)
این آیات کتاب روشن است.
لَعَلَّكَ بَٰخِعٞ نَّفۡسَكَ أَلَّا يَكُونُواْ مُؤۡمِنِينَ  (3)
گویی می خواهی از (شدت غم واندوه) این که آنها ایمان نمی آورند؛ خود را هلاک کنی !
إِن نَّشَأۡ نُنَزِّلۡ عَلَيۡهِم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ ءَايَةٗ فَظَلَّتۡ أَعۡنَٰقُهُمۡ لَهَا خَٰضِعِينَ  (4)
اگر بخواهیم از آسمان بر آنها نشانه ای نازل می کنیم که گردنهایشان در برابر آن تسلیم (و خاضع) گردد.
وَمَا يَأۡتِيهِم مِّن ذِكۡرٖ مِّنَ ٱلرَّحۡمَٰنِ مُحۡدَثٍ إِلَّا كَانُواْ عَنۡهُ مُعۡرِضِينَ  (5)
و هیچ پند تازه ای از سوی (خداوند) رحمان برای آنها نمی آید؛ مگر این که از آن روی گردان هستند.
فَقَدۡ كَذَّبُواْ فَسَيَأۡتِيهِمۡ أَنۢبَٰٓؤُاْ مَا كَانُواْ بِهِۦ يَسۡتَهۡزِءُونَ  (6)
به راستی آنها تکذیب کردند، پس به زودی اخبار آنچه را که به آن استهزاء (و تمسخر) می کردند؛ به آنها خواهد رسید.
أَوَلَمۡ يَرَوۡاْ إِلَى ٱلۡأَرۡضِ كَمۡ أَنۢبَتۡنَا فِيهَا مِن كُلِّ زَوۡجٖ كَرِيمٍ  (7)
آیا به زمین ننگریسته اند که چه قدر از هر گونه گیاهان (نیکو و) پر ارزش در آن رویانده ایم ؟!
إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَةٗۖ وَمَا كَانَ أَكۡثَرُهُم مُّؤۡمِنِينَ  (8)
بی گمان در این نشانه ی (بزرگی) است، و بیشتر آنها مؤمن نیستند.
وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلرَّحِيمُ  (9)
و به راستی پروردگارتو پیروزمند مهربان است.
وَإِذۡ نَادَىٰ رَبُّكَ مُوسَىٰٓ أَنِ ٱئۡتِ ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِينَ  (10)
و (به یاد بیاور) هنگامی را که پروردگارت موسی را ندا داد که به سوی قوم ستمکار برو،
قَوۡمَ فِرۡعَوۡنَۚ أَلَا يَتَّقُونَ  (11)
قوم فرعون، آیا آنها نمی ترسند ؟!
قَالَ رَبِّ إِنِّيٓ أَخَافُ أَن يُكَذِّبُونِ  (12)
(موسی) گفت :« پروردگارا ! من می ترسم که مرا تکذیب کنند !
وَيَضِيقُ صَدۡرِي وَلَا يَنطَلِقُ لِسَانِي فَأَرۡسِلۡ إِلَىٰ هَٰرُونَ  (13)
و سینه ام تنگ گردد و زبانم باز نشود، پس (برادرم) هارون را (نیز) رسالت ده (تا مرا یاری کند) .
وَلَهُمۡ عَلَيَّ ذَنۢبٞ فَأَخَافُ أَن يَقۡتُلُونِ  (14)
و آنها بر (گردن) من (ادعای) گناهی دارند، پس می ترسم که مرا بکشند».
قَالَ كـَلَّاۖ فَٱذۡهَبَا بِـَٔايَٰتِنَآۖ إِنَّا مَعَكُم مُّسۡتَمِعُونَ  (15)
(خداوند) فرمود:«چنین نیست، پس شما هر دو با آیات ما بروید، یقیناً ما با شما شنوندگان هستیم.
فَأۡتِيَا فِرۡعَوۡنَ فَقُولَآ إِنَّا رَسُولُ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ  (16)
پس (به نزد) فرعون بروید، و بگویید:«ما فرستاده ی پروردگار جهانیان هستیم،
أَنۡ أَرۡسِلۡ مَعَنَا بَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ  (17)
که بنی اسرائیل را با ما بفرست».
قَالَ أَلَمۡ نُرَبِّكَ فِينَا وَلِيدٗا وَلَبِثۡتَ فِينَا مِنۡ عُمُرِكَ سِنِينَ  (18)
(فرعون) گفت : «آیا ما تو را در کوکی نزد خود پرورش ندادیم، و سالهایی از عمرت را در میان ما نگذراندی؟!
وَفَعَلۡتَ فَعۡلَتَكَ ٱلَّتِي فَعَلۡتَ وَأَنتَ مِنَ ٱلۡكَٰفِرِينَ  (19)
و (بالآخره) آن کارت را (که نبایست انجام می دادی) انجام دادی، و تو از ناسپاسانی».
قَالَ فَعَلۡتُهَآ إِذٗا وَأَنَا۠ مِنَ ٱلضَّآلِّينَ  (20)
(موسی) گفت : «(من) آن (کار) را آنگاه انجام دادم که من از بی خبران بودم.
فَفَرَرۡتُ مِنكُمۡ لَمَّا خِفۡتُكُمۡ فَوَهَبَ لِي رَبِّي حُكۡمٗا وَجَعَلَنِي مِنَ ٱلۡمُرۡسَلِينَ  (21)
پس چون از شما ترسیدم از شما فرار کردم، آنگاه پروردگارم به من دانش (و نبوت) بخشید و مرا از پیامبران قرار داد.
وَتِلۡكَ نِعۡمَةٞ تَمُنُّهَا عَلَيَّ أَنۡ عَبَّدتَّ بَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ  (22)
و آیا این نعمتی است که تو بر من منت می گذاری که بنی اسرائیل را برده ی خود ساخته ای؟!»
قَالَ فِرۡعَوۡنُ وَمَا رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِينَ  (23)
فرعون گفت :«پروردگار جهانیان چیست؟!»
قَالَ رَبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَيۡنَهُمَآۖ إِن كُنتُم مُّوقِنِينَ  (24)
(موسی) گفت :« پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است، اگر اهل یقین هستید».
قَالَ لِمَنۡ حَوۡلَهُۥٓ أَلَا تَسۡتَمِعُونَ  (25)
(فرعون) به آنهای که در اطرافش بودند؛ گفت :«آیا نمی شنوید ؟»
قَالَ رَبُّكُمۡ وَرَبُّ ءَابَآئِكُمُ ٱلۡأَوَّلِينَ  (26)
(موسی) گفت :«( او) پروردگار شما و پروردگار نیاکان پیشین شماست.
قَالَ إِنَّ رَسُولَكُمُ ٱلَّذِيٓ أُرۡسِلَ إِلَيۡكُمۡ لَمَجۡنُونٞ  (27)
(فرعون) گفت :« بی تردید پیامبرتان که به سوی شما فرستاده شده دیوانه است».
قَالَ رَبُّ ٱلۡمَشۡرِقِ وَٱلۡمَغۡرِبِ وَمَا بَيۡنَهُمَآۖ إِن كُنتُمۡ تَعۡقِلُونَ  (28)
(موسی) گفت :«(او) پروردگار مشرق و مغرب و آنچه میان آن دو است، اگر بیندیشید».
قَالَ لَئِنِ ٱتَّخَذۡتَ إِلَٰهًا غَيۡرِي لَأَجۡعَلَنَّكَ مِنَ ٱلۡمَسۡجُونِينَ  (29)
(فرعون) گفت :«اگر معبودی جز من برگزینی، البته تو را از زندانیان قرار خواهم داد».
قَالَ أَوَلَوۡ جِئۡتُكَ بِشَيۡءٖ مُّبِينٖ  (30)
(موسی) گفت :« حتی اگر معجزه ای روشنی برای تو آورده باشم ؟!»
قَالَ فَأۡتِ بِهِۦٓ إِن كُنتَ مِنَ ٱلصَّٰدِقِينَ  (31)
(فرعون) گفت :« پس اگر از راستگویانی، آن را بیاور».
فَأَلۡقَىٰ عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ ثُعۡبَانٞ مُّبِينٞ  (32)
پس (موسی) عصای خود را افکند، که ناگهان آن اژدهایی آشکار شد.
وَنَزَعَ يَدَهُۥ فَإِذَا هِيَ بَيۡضَآءُ لِلنَّٰظِرِينَ  (33)
و دست خود را (در گریبان فرو برد و) بیرون آورد که ناگهان در برابر بینندگان سفید (و روشن) بود.
قَالَ لِلۡمَلَإِ حَوۡلَهُۥٓ إِنَّ هَٰذَا لَسَٰحِرٌ عَلِيمٞ  (34)
(فرعون) به اشرافی که اطراف او بودند؛ گفت :« بی گمان این (مرد) جادوگر دانایی است .
يُرِيدُ أَن يُخۡرِجَكُم مِّنۡ أَرۡضِكُم بِسِحۡرِهِۦ فَمَاذَا تَأۡمُرُونَ  (35)
(او) می خواهد با سحرش شما را از سرزمینتان بیرون کند، پس شما چه نظر می دهید ؟!»
قَالُوٓاْ أَرۡجِهۡ وَأَخَاهُ وَٱبۡعَثۡ فِي ٱلۡمَدَآئِنِ حَٰشِرِينَ  (36)
گفتند :«(کار) او و برادرش را به تأخیر انداز، و جمع آوری کنندگان را در (همه ی) شهرها بفرست».
يَأۡتُوكَ بِكُلِّ سَحَّارٍ عَلِيمٖ  (37)
تا هر جادوگر ماهر (و) دانایی را نزد تو آورند» .
فَجُمِعَ ٱلسَّحَرَةُ لِمِيقَٰتِ يَوۡمٖ مَّعۡلُومٖ  (38)
پس (سرانجام) جادوگران برای وعده گاه روز معینی گرد آورده شدند.
وَقِيلَ لِلنَّاسِ هَلۡ أَنتُم مُّجۡتَمِعُونَ  (39)
و به مردم گفته شد :«آیا شما (نیز) جمع می شوید،
لَعَلَّنَا نَتَّبِعُ ٱلسَّحَرَةَ إِن كَانُواْ هُمُ ٱلۡغَٰلِبِينَ  (40)
تا اگر ساحران پیروز شدند، ما از آنها پیروی کنیم؟!»
فَلَمَّا جَآءَ ٱلسَّحَرَةُ قَالُواْ لِفِرۡعَوۡنَ أَئِنَّ لَنَا لَأَجۡرًا إِن كُنَّا نَحۡنُ ٱلۡغَٰلِبِينَ  (41)
پس هنگامی که ساحران آمدند، به فرعون گفتند : «اگر ما پیروز شویم، آیا ما پاداشی خواهیم داشت ؟!»
قَالَ نَعَمۡ وَإِنَّكُمۡ إِذٗا لَّمِنَ ٱلۡمُقَرَّبِينَ  (42)
گفت :«آری، و بی گمان آنگاه شما از مقربان خواهید بود».
قَالَ لَهُم مُّوسَىٰٓ أَلۡقُواْ مَآ أَنتُم مُّلۡقُونَ  (43)
موسی به آنها گفت :«هر چه می خواهید بیفکنید، بیفکنید»
فَأَلۡقَوۡاْ حِبَالَهُمۡ وَعِصِيَّهُمۡ وَقَالُواْ بِعِزَّةِ فِرۡعَوۡنَ إِنَّا لَنَحۡنُ ٱلۡغَٰلِبُونَ  (44)
پس آنها ریسمانها و عصاهای خود را افکندند، و گفتند:« به عزت فرعون، قطعاً ما پیروزیم».
فَأَلۡقَىٰ مُوسَىٰ عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ تَلۡقَفُ مَا يَأۡفِكُونَ  (45)
پس موسی عصایش را افکند، ناگهان آنچه را به دروغ بر ساخته بودند، بلعید.
فَأُلۡقِيَ ٱلسَّحَرَةُ سَٰجِدِينَ  (46)
پس ساحران سجده کنان (به زمین) افتادند.
قَالُوٓاْ ءَامَنَّا بِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ  (47)
گفتند :« ما به پروردگار جهانیان ایمان آوردیم،
رَبِّ مُوسَىٰ وَهَٰرُونَ  (48)
پروردگار موسی و هارون».
قَالَ ءَامَنتُمۡ لَهُۥ قَبۡلَ أَنۡ ءَاذَنَ لَكُمۡۖ إِنَّهُۥ لَكَبِيرُكُمُ ٱلَّذِي عَلَّمَكُمُ ٱلسِّحۡرَ فَلَسَوۡفَ تَعۡلَمُونَۚ لَأُقَطِّعَنَّ أَيۡدِيَكُمۡ وَأَرۡجُلَكُم مِّنۡ خِلَٰفٖ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمۡ أَجۡمَعِينَ  (49)
(فرعون) گفت:«آیا پیش از آن که به شما اجازه دهم به او ایمان آوردید ؟! مسلماً او بزرگتر شماست که سحر را به شما یاد داده است، پس به زودی خواهید دانست ! دستانتان و پاهایتان را به عکس یکدیگر قطع می کنم، و همه ی شما را به دار می آویزم».
قَالُواْ لَا ضَيۡرَۖ إِنَّآ إِلَىٰ رَبِّنَا مُنقَلِبُونَ  (50)
گفتند :« با کی نیست، ما به سوی پروردگار مان باز می گردیم.
إِنَّا نَطۡمَعُ أَن يَغۡفِرَ لَنَا رَبُّنَا خَطَٰيَٰنَآ أَن كُنَّآ أَوَّلَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ  (51)
ما امیدواریم که پروردگارمان خطاهای ما را ببخشد، که ما از نخستین ایمان آورندگان بودیم».
۞ وَأَوۡحَيۡنَآ إِلَىٰ مُوسَىٰٓ أَنۡ أَسۡرِ بِعِبَادِيٓ إِنَّكُم مُّتَّبَعُونَ  (52)
و به موسی وحی کردیم که : « شبانه بندگانم را (از مصر) بیرون ببر، بی گمان شما تعقیب می شوید» .
فَأَرۡسَلَ فِرۡعَوۡنُ فِي ٱلۡمَدَآئِنِ حَٰشِرِينَ  (53)
پس فرعون (چون از ماجرا آگاه گردید) گرد آورندگان (نیرو) را به شهرها فرستاد.
إِنَّ هَٰٓؤُلَآءِ لَشِرۡذِمَةٞ قَلِيلُونَ  (54)
(و گفت:) اینها (= بنی اسرائیل) گروهی اندک (و ناچیز) هستند،
وَإِنَّهُمۡ لَنَا لَغَآئِظُونَ  (55)
و اینها ما را به خشم آورده اند،
وَإِنَّا لَجَمِيعٌ حَٰذِرُونَ  (56)
و ما همگی آماده (و بیدار) هستیم».
فَأَخۡرَجۡنَٰهُم مِّن جَنَّٰتٖ وَعُيُونٖ  (57)
پس آنها را از باغها و چشمه ها بیرون کردیم.
وَكُنُوزٖ وَمَقَامٖ كَرِيمٖ  (58)
و (نیز) از گنجها و منزلگاه نیکو (و قصرهای مجلل بیرون راندیم) .
كَذَٰلِكَۖ وَأَوۡرَثۡنَٰهَا بَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ  (59)
(آری) این چنین (کردیم) و بنی اسرائیل را وارث آنها ساختیم.
فَأَتۡبَعُوهُم مُّشۡرِقِينَ  (60)
پس آنها (صبحگاهان به) هنگام طلوع آفتاب به تعقیبشان پرداختند.
فَلَمَّا تَرَٰٓءَا ٱلۡجَمۡعَانِ قَالَ أَصۡحَٰبُ مُوسَىٰٓ إِنَّا لَمُدۡرَكُونَ  (61)
پس چون دو گروه یکدیگر را دیدند، یاران موسی گفتند: « یقیناً ما (در چنگال فرعونیان) گرفتار شدیم».
قَالَ كـَلَّآۖ إِنَّ مَعِيَ رَبِّي سَيَهۡدِينِ  (62)
(موسی) گفت :« چنین نیست، بی گمان پروردگارم با من است، به زودی مرا هدایت خواهد کرد»
فَأَوۡحَيۡنَآ إِلَىٰ مُوسَىٰٓ أَنِ ٱضۡرِب بِّعَصَاكَ ٱلۡبَحۡرَۖ فَٱنفَلَقَ فَكَانَ كُلُّ فِرۡقٖ كَٱلطَّوۡدِ ٱلۡعَظِيمِ  (63)
پس به موسی وحی کردیم :«عصایت به دریا بزن» آنگاه (دریا) شکافته شد، پس هر بخشی (از آن) همچون کوه عظیمی شد.
وَأَزۡلَفۡنَا ثَمَّ ٱلۡأٓخَرِينَ  (64)
و دیگران (= فرعون و فرعونیان) را (نیز) به آنجا نزدیک ساختیم.
وَأَنجَيۡنَا مُوسَىٰ وَمَن مَّعَهُۥٓ أَجۡمَعِينَ  (65)
و موسی و همراهانش را همگی نجات دادیم.
ثُمَّ أَغۡرَقۡنَا ٱلۡأٓخَرِينَ  (66)
سپس دیگران را غرق کردیم.
إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَةٗۖ وَمَا كَانَ أَكۡثَرُهُم مُّؤۡمِنِينَ  (67)
بی گمان در این (ماجرا) نشانه ای (روشن) است.
وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلرَّحِيمُ  (68)
و بی تردید پرورگارتو پیروزمند مهربان است.
وَٱتۡلُ عَلَيۡهِمۡ نَبَأَ إِبۡرَٰهِيمَ  (69)
و خبر ابراهیم را بر آنها بخوان.
إِذۡ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوۡمِهِۦ مَا تَعۡبُدُونَ  (70)
هنگامی که به پدرو قومش گفت :«چه چیز را می پرستید ؟!» .
قَالُواْ نَعۡبُدُ أَصۡنَامٗا فَنَظَلُّ لَهَا عَٰكِفِينَ  (71)
گفتند :« بتهایی را می پرستیم، و پیوسته برای (عبادت) آنها معتکف هستیم.
قَالَ هَلۡ يَسۡمَعُونَكُمۡ إِذۡ تَدۡعُونَ  (72)
(ابراهیم) گفت : «آیا هنگامی که آنها را می خوانید (صدای) شما را می شنوند ؟!
أَوۡ يَنفَعُونَكُمۡ أَوۡ يَضُرُّونَ  (73)
یا سود وزیانی به شما می رسانند؟!» .
قَالُواْ بَلۡ وَجَدۡنَآ ءَابَآءَنَا كَذَٰلِكَ يَفۡعَلُونَ  (74)
گفتند :«(نه) بلکه ما نیاکان خود را یافتیم که چنین می کردند».
قَالَ أَفَرَءَيۡتُم مَّا كُنتُمۡ تَعۡبُدُونَ  (75)
(ابراهیم) گفت :«آیا دیدید چیزهایی را که پیوسته عبادت می کردید،
أَنتُمۡ وَءَابَآؤُكُمُ ٱلۡأَقۡدَمُونَ  (76)
شما و نیاکان پیشین شما.
فَإِنَّهُمۡ عَدُوّٞ لِّيٓ إِلَّا رَبَّ ٱلۡعَٰلَمِينَ  (77)
پس همه آنها دشمن من هستند، جز پروردگار جهانیان.
ٱلَّذِي خَلَقَنِي فَهُوَ يَهۡدِينِ  (78)
(همان) کسی که مرا آفرید، پس او مرا هدایت می کند.
وَٱلَّذِي هُوَ يُطۡعِمُنِي وَيَسۡقِينِ  (79)
و کسی که او به من غذای می دهد و سیراب می نماید.
وَإِذَا مَرِضۡتُ فَهُوَ يَشۡفِينِ  (80)
و هنگامی که بیمار شوم پس او مرا شفا می دهد.
وَٱلَّذِي يُمِيتُنِي ثُمَّ يُحۡيِينِ  (81)
و کسی که مرا می میراند؛ سپس زنده می کند.
وَٱلَّذِيٓ أَطۡمَعُ أَن يَغۡفِرَ لِي خَطِيٓـَٔتِي يَوۡمَ ٱلدِّينِ  (82)
و کسی که امیدوارم گناهانم را در روز جزا برایم ببخشد.
رَبِّ هَبۡ لِي حُكۡمٗا وَأَلۡحِقۡنِي بِٱلصَّٰلِحِينَ  (83)
پروردگارا! به من (دانش و) حکمت ببخش، و مرا به صالحان ملحق کن.
وَٱجۡعَل لِّي لِسَانَ صِدۡقٖ فِي ٱلۡأٓخِرِينَ  (84)
و برای من در میان آیندگان آوازه نیک (و ذکر خیر) قرار بده.
وَٱجۡعَلۡنِي مِن وَرَثَةِ جَنَّةِ ٱلنَّعِيمِ  (85)
و مرا از وارثان بهشت پر نعمت بگردان.
وَٱغۡفِرۡ لِأَبِيٓ إِنَّهُۥ كَانَ مِنَ ٱلضَّآلِّينَ  (86)
و پدرم را بیامرز، بی گمان او از گمراهان بود.
وَلَا تُخۡزِنِي يَوۡمَ يُبۡعَثُونَ  (87)
و در روزی که (همه ی مردم) برانگیخته می شوند، مرا رسوا (و شرمنده ) مکن.
يَوۡمَ لَا يَنفَعُ مَالٞ وَلَا بَنُونَ  (88)
روزی که مال و فرزندان سودی نبخشد.
إِلَّا مَنۡ أَتَى ٱللَّهَ بِقَلۡبٖ سَلِيمٖ  (89)
مگر کسی که با قلب سلیم (خالی از شرک و کفر و نفاق) به پیشگاه خداوند بیاید».
وَأُزۡلِفَتِ ٱلۡجَنَّةُ لِلۡمُتَّقِينَ  (90)
و (در آن روز) بهشت برای پرهیزگاران نزدیک آورده شود.
وَبُرِّزَتِ ٱلۡجَحِيمُ لِلۡغَاوِينَ  (91)
و دوزخ برای گمراهان آشکار کنند.
وَقِيلَ لَهُمۡ أَيۡنَ مَا كُنتُمۡ تَعۡبُدُونَ  (92)
و به آنها گفته می شود:« کجا هستند آنچه که به جای خدا پرستش می کردید ؟!
مِن دُونِ ٱللَّهِ هَلۡ يَنصُرُونَكُمۡ أَوۡ يَنتَصِرُونَ  (93)
آیا آنها شما را یاری می کنند، یا (خود) انتقام می گیرند ؟!
فَكُبۡكِبُواْ فِيهَا هُمۡ وَٱلۡغَاوُۥنَ  (94)
پس آنها و گمراهان (به رو) در آن افکنده می شوند.
وَجُنُودُ إِبۡلِيسَ أَجۡمَعُونَ  (95)
و(نیز) همه ی لشکریان ابلیس.
قَالُواْ وَهُمۡ فِيهَا يَخۡتَصِمُونَ  (96)
آنها در آنجا در حالی که با یکدیگر مخاصمه می کنند، گویند:
تَٱللَّهِ إِن كُنَّا لَفِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٍ  (97)
« به خدا سوگند که ما در گمراهی آشکار بودیم.
إِذۡ نُسَوِّيكُم بِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ  (98)
چون شما را با پروردگار جهانیان برابر می دانستیم.
وَمَآ أَضَلَّنَآ إِلَّا ٱلۡمُجۡرِمُونَ  (99)
و کسی جز مجرمان ما را گمراه نکرد.
فَمَا لَنَا مِن شَٰفِعِينَ  (100)
پس (اکنون) هیچ شفاعت کنندگانی برای ما نیست.
وَلَا صَدِيقٍ حَمِيمٖ  (101)
و نه هیچ دوست (مخلص و) مهربانی.
فَلَوۡ أَنَّ لَنَا كَرَّةٗ فَنَكُونَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ  (102)
پس ای کاش بار دیگر (به دنیا) باز گردیم، تا از مؤمنان باشیم ».
إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَةٗۖ وَمَا كَانَ أَكۡثَرُهُم مُّؤۡمِنِينَ  (103)
بی گمان در این (ماجرا) نشانه ای (روشن) است، و بیشتر آنها مؤمن نبودند.
وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلرَّحِيمُ  (104)
و بی تردید پروردگار تو پیروزمند مهربان است.
كَذَّبَتۡ قَوۡمُ نُوحٍ ٱلۡمُرۡسَلِينَ  (105)
قوم نوح پیامبران را تکذیب کردند.
إِذۡ قَالَ لَهُمۡ أَخُوهُمۡ نُوحٌ أَلَا تَتَّقُونَ  (106)
هنگامی که برادرشان نوح به آنها گفت :« آیا (از خدا) نمی ترسید؟!».
إِنِّي لَكُمۡ رَسُولٌ أَمِينٞ  (107)
مسلماً من برای شما پیامبری امین هستم.
فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُونِ  (108)
پس از خدا بترسید، و مرا اطاعت کنید.
وَمَآ أَسۡـَٔلُكُمۡ عَلَيۡهِ مِنۡ أَجۡرٍۖ إِنۡ أَجۡرِيَ إِلَّا عَلَىٰ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ  (109)
و من بر (رساندن) این (دعوت) هیچ مزدی از شما نمی طلبم، مزد من تنها بر (عهده ی) پروردگار جهانیان است.
فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُونِ  (110)
پس از خدا بترسید، و مرا اطاعت کنید» .
۞ قَالُوٓاْ أَنُؤۡمِنُ لَكَ وَٱتَّبَعَكَ ٱلۡأَرۡذَلُونَ  (111)
گفتند:« آیا به تو ایمان بیاوریم در حالی که فرومایگان از تو پیروی کرده اند ؟!»
قَالَ وَمَا عِلۡمِي بِمَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ  (112)
(نوح) گفت :« من چه می دانم آنها چه کارها کرده اند !
إِنۡ حِسَابُهُمۡ إِلَّا عَلَىٰ رَبِّيۖ لَوۡ تَشۡعُرُونَ  (113)
اگر می فهمید، حساب آنها تنها با پروردگار من است.
وَمَآ أَنَا۠ بِطَارِدِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ  (114)
و من (هرگز) مؤمنان را طرد نخواهم کرد.
إِنۡ أَنَا۠ إِلَّا نَذِيرٞ مُّبِينٞ  (115)
من جز بیم دهنده ای آشکار نیستم».
قَالُواْ لَئِن لَّمۡ تَنتَهِ يَٰنُوحُ لَتَكُونَنَّ مِنَ ٱلۡمَرۡجُومِينَ  (116)
گفتند :«ای نوح ! اگر (از دعوتت) دست بر نداری، حتماً سنگسار خواهی شد».
قَالَ رَبِّ إِنَّ قَوۡمِي كَذَّبُونِ  (117)
(نوح) گفت :«پروردگارا ! همانا قوم من، مرا تکذیب کردند.
فَٱفۡتَحۡ بَيۡنِي وَبَيۡنَهُمۡ فَتۡحٗا وَنَجِّنِي وَمَن مَّعِيَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ  (118)
پس میان من وآنها داوری کن، و مرا و مؤمنانی را که با من هستند؛ نجات بده».
فَأَنجَيۡنَٰهُ وَمَن مَّعَهُۥ فِي ٱلۡفُلۡكِ ٱلۡمَشۡحُونِ  (119)
پس او و کسانی را که همراه او بودند، در (آن) کشتی پر (و انباشته) نجات دادیم.
ثُمَّ أَغۡرَقۡنَا بَعۡدُ ٱلۡبَاقِينَ  (120)
سپس بقیه را غرق کردیم.
إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَةٗۖ وَمَا كَانَ أَكۡثَرُهُم مُّؤۡمِنِينَ  (121)
بی گمان در این (ماجرا) نشانه ای (روشن) است، و بیشتر آنها مؤمن نبودند.
وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلرَّحِيمُ  (122)
و بی تردید پروردگار تو پیروزمند مهربان است.
كَذَّبَتۡ عَادٌ ٱلۡمُرۡسَلِينَ  (123)
(قوم) عاد (نیز) پیامبران (خدا) را تکذیب کردند.
إِذۡ قَالَ لَهُمۡ أَخُوهُمۡ هُودٌ أَلَا تَتَّقُونَ  (124)
هنگامی که برادرشان هود به آنها گفت :«آیا (از خدا) نمی ترسید ؟!»
إِنِّي لَكُمۡ رَسُولٌ أَمِينٞ  (125)
به راستی من برای شما پیامبری امین هستم.
فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُونِ  (126)
پس از خدا بترسید، و مرا اطاعت کنید.
وَمَآ أَسۡـَٔلُكُمۡ عَلَيۡهِ مِنۡ أَجۡرٍۖ إِنۡ أَجۡرِيَ إِلَّا عَلَىٰ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ  (127)
و من بر (رساندن) این (دعوت) هیچ مزدی از شما نمی طلبم، مزد من تنها بر (عهده ی) پرودگار جهانیان است.
أَتَبۡنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ ءَايَةٗ تَعۡبَثُونَ  (128)
آیا بر هر مکان مرتفعی نشانه ای (از روی هوا و هوس و) بیهوده می سازید ؟!
وَتَتَّخِذُونَ مَصَانِعَ لَعَلَّكُمۡ تَخۡلُدُونَ  (129)
و قصرها (و قلعه ها) محکم و استوار بنا می کنید، گویی که (در دنیا) جاودانه می مانید.
وَإِذَا بَطَشۡتُم بَطَشۡتُمۡ جَبَّارِينَ  (130)
و چون (کسی را) کیفر دهید، همچون جباران کیفر می دهید.
فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُونِ  (131)
پس از خدا بترسید و مرا اطاعت کنید.
وَٱتَّقُواْ ٱلَّذِيٓ أَمَدَّكُم بِمَا تَعۡلَمُونَ  (132)
و از کسی بترسید که شما را به آنچه می دانید مدد کرده است.
أَمَدَّكُم بِأَنۡعَٰمٖ وَبَنِينَ  (133)
شما را به چهارپایان و فرزندان مدد (و یاری) فرموده است.
وَجَنَّٰتٖ وَعُيُونٍ  (134)
و (همچنین به) باغها و چشمه ها.
إِنِّيٓ أَخَافُ عَلَيۡكُمۡ عَذَابَ يَوۡمٍ عَظِيمٖ  (135)
همانا من از عذاب روزی بزرگ بر شما می ترسم! »
قَالُواْ سَوَآءٌ عَلَيۡنَآ أَوَعَظۡتَ أَمۡ لَمۡ تَكُن مِّنَ ٱلۡوَٰعِظِينَ  (136)
گفتند :« برای ما یکسان است، چه ما را پند دهی یا پند ندهی.
إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا خُلُقُ ٱلۡأَوَّلِينَ  (137)
این جز (همان) روش پیشینیان نیست.
وَمَا نَحۡنُ بِمُعَذَّبِينَ  (138)
و ما (هرگز) عذاب نخواهیم شد».
فَكَذَّبُوهُ فَأَهۡلَكۡنَٰهُمۡۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَةٗۖ وَمَا كَانَ أَكۡثَرُهُم مُّؤۡمِنِينَ  (139)
پس او (= هود) را تکذیب کردند، در نتیجه ما آنها را هلاک کردیم، بی گمان در این (ماجرا) نشانه ای است، و بیشتر آنها مؤمن نبودند.
وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلرَّحِيمُ  (140)
و بی تردید پروردگار تو پیروزمند مهربان است.
كَذَّبَتۡ ثَمُودُ ٱلۡمُرۡسَلِينَ  (141)
(قوم) ثمود پیامبران (خدا) را تکذیب کردند.
إِذۡ قَالَ لَهُمۡ أَخُوهُمۡ صَٰلِحٌ أَلَا تَتَّقُونَ  (142)
هنگامی که برادرشان صالح به آنها گفت :«آیا (از خدا) نمی ترسید ؟!
إِنِّي لَكُمۡ رَسُولٌ أَمِينٞ  (143)
بی گمان من برای شما پیامبری امین هستم.
فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُونِ  (144)
پس از خدا بترسید و مرا اطاعت کنید.
وَمَآ أَسۡـَٔلُكُمۡ عَلَيۡهِ مِنۡ أَجۡرٍۖ إِنۡ أَجۡرِيَ إِلَّا عَلَىٰ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ  (145)
و من بر (رساندن) این (دعوت) هیچ مزدی از شما نمی طلبم، مزد من تنها بر (عهده ی) پروردگار جهانیان است.
أَتُتۡرَكُونَ فِي مَا هَٰهُنَآ ءَامِنِينَ  (146)
آیا (می پندارید که) شما در (نعمتهایی) اینجا ایمن رها می کنند ؟!
فِي جَنَّٰتٖ وَعُيُونٖ  (147)
در (این) باغها و چشمه ها.
وَزُرُوعٖ وَنَخۡلٖ طَلۡعُهَا هَضِيمٞ  (148)
و (در این) زراعتها و نخلهایی که شکوفه هایش (نرم و) رسیده است ؟!
وَتَنۡحِتُونَ مِنَ ٱلۡجِبَالِ بُيُوتٗا فَٰرِهِينَ  (149)
و شادمانه از کوهها خانه هایی می تراشید؟
فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُونِ  (150)
پس از خدا بترسید و مرا اطاعت کنید .
وَلَا تُطِيعُوٓاْ أَمۡرَ ٱلۡمُسۡرِفِينَ  (151)
و فرمان اسراف کاران را اطاعت نکنید.
ٱلَّذِينَ يُفۡسِدُونَ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَلَا يُصۡلِحُونَ  (152)
(همان) کسانی که در زمین فساد می کنند و اصلاح نمی کنند».
قَالُوٓاْ إِنَّمَآ أَنتَ مِنَ ٱلۡمُسَحَّرِينَ  (153)
گفتند :«(ای صالح) جز این نیست که تو از جادوشدگانی.
مَآ أَنتَ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُنَا فَأۡتِ بِـَٔايَةٍ إِن كُنتَ مِنَ ٱلصَّٰدِقِينَ  (154)
تو جز بشری همانند ما نیستی، پس اگر از راستگویانی نشانه ای بیاور».
قَالَ هَٰذِهِۦ نَاقَةٞ لَّهَا شِرۡبٞ وَلَكُمۡ شِرۡبُ يَوۡمٖ مَّعۡلُومٖ  (155)
(صالح) گفت :«این ماده شتری است، که برای او یک نوبت آب خوردن، و برای شما (نیز) نوبت روز معینی است.
وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوٓءٖ فَيَأۡخُذَكُمۡ عَذَابُ يَوۡمٍ عَظِيمٖ  (156)
و (کمترین) آزاری به آن نرسانید، که عذاب روزی بزرگ شما را فرو می گیرد».
فَعَقَرُوهَا فَأَصۡبَحُواْ نَٰدِمِينَ  (157)
پس آن را پی کردند، آنگاه (از کرده ی خود) پشیمان شدند.
فَأَخَذَهُمُ ٱلۡعَذَابُۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَةٗۖ وَمَا كَانَ أَكۡثَرُهُم مُّؤۡمِنِينَ  (158)
پس عذاب (الهی) آنها را فرو گرفت، بی گمان در این (ماجرا) نشانه ای است، و بیشتر آنها مؤمن نبودند.
وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلرَّحِيمُ  (159)
و بی تردید پروردگار تو پیروزمند مهربان است.
كَذَّبَتۡ قَوۡمُ لُوطٍ ٱلۡمُرۡسَلِينَ  (160)
قوم لوط (نیز) پیامبران (خدا) را تکذیب کردند.
إِذۡ قَالَ لَهُمۡ أَخُوهُمۡ لُوطٌ أَلَا تَتَّقُونَ  (161)
هنگامی که برادرشان لوط به آنها گفت :«آیا (از خدا) نمی ترسید ؟!
إِنِّي لَكُمۡ رَسُولٌ أَمِينٞ  (162)
بی گمان من برای شما پیامبری امین هستم.
فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُونِ  (163)
پس از خدا بترسید، و مرا اطاعت کنید.
وَمَآ أَسۡـَٔلُكُمۡ عَلَيۡهِ مِنۡ أَجۡرٍۖ إِنۡ أَجۡرِيَ إِلَّا عَلَىٰ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ  (164)
و من بر (رساندن) این (دعوت) هیچ مزدی از شما نمی طلبم، مزد من تنها بر (عهده ی) پروردگار جهانیان است.
أَتَأۡتُونَ ٱلذُّكۡرَانَ مِنَ ٱلۡعَٰلَمِينَ  (165)
آیا در میان جهانیان شما به سراغ مردان می روید ؟!
وَتَذَرُونَ مَا خَلَقَ لَكُمۡ رَبُّكُم مِّنۡ أَزۡوَٰجِكُمۚ بَلۡ أَنتُمۡ قَوۡمٌ عَادُونَ  (166)
و همسرانی که خدا برای شما آفریده است؛ رها می کنید، بلکه شما قومی متجاوز هستید.
قَالُواْ لَئِن لَّمۡ تَنتَهِ يَٰلُوطُ لَتَكُونَنَّ مِنَ ٱلۡمُخۡرَجِينَ  (167)
گفتند :«ای لوط، اگر دست بر نداری، یقیناً از اخراج شدگان خواهی بود».
قَالَ إِنِّي لِعَمَلِكُم مِّنَ ٱلۡقَالِينَ  (168)
(لوط) گفت : «من دشمن سر سخت عمل شما هستم.
رَبِّ نَجِّنِي وَأَهۡلِي مِمَّا يَعۡمَلُونَ  (169)
پروردگارا ! من و خانواده ام را از (عاقبت) آنچه (اینها) انجام می دهند، نجات بده».
فَنَجَّيۡنَٰهُ وَأَهۡلَهُۥٓ أَجۡمَعِينَ  (170)
پس او وخانواده اش را همگی نجات دادیم.
إِلَّا عَجُوزٗا فِي ٱلۡغَٰبِرِينَ  (171)
مگر پیرزنی که در میان بازماندگان بود.
ثُمَّ دَمَّرۡنَا ٱلۡأٓخَرِينَ  (172)
سپس دیگران را نابود ساختیم.
وَأَمۡطَرۡنَا عَلَيۡهِم مَّطَرٗاۖ فَسَآءَ مَطَرُ ٱلۡمُنذَرِينَ  (173)
و بر آنها بارانی (از سنگ) بارانیدیم، پس باران بیم داده شدگان چه بد بود.
إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَةٗۖ وَمَا كَانَ أَكۡثَرُهُم مُّؤۡمِنِينَ  (174)
بی گمان در این (ماجرا) نشانه ای است، و بیشتر آنها مؤمن نبودند.
وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلرَّحِيمُ  (175)
و بی تردید پروردگار تو پیروزمند مهربان است.
كَذَّبَ أَصۡحَٰبُ لۡـَٔيۡكَةِ ٱلۡمُرۡسَلِينَ  (176)
اصحاب ایکه (= قوم شعیب) پیامبران (خدا) را تکذیب کردند.
إِذۡ قَالَ لَهُمۡ شُعَيۡبٌ أَلَا تَتَّقُونَ  (177)
هنگامی که شعیب به آنها گفت :«آیا (از خدا) نمی ترسید ؟!
إِنِّي لَكُمۡ رَسُولٌ أَمِينٞ  (178)
همانا من برای شما پیامبری امین هستم.
فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُونِ  (179)
پس از خدا بترسید، و مرا اطاعت کنید.
وَمَآ أَسۡـَٔلُكُمۡ عَلَيۡهِ مِنۡ أَجۡرٍۖ إِنۡ أَجۡرِيَ إِلَّا عَلَىٰ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ  (180)
و من بر (رساندن) این (دعوت) هیچ مزدی از شما نمی طلبم، مزد من تنها بر (عهده ی) پروردگار جهانیان است.
۞ أَوۡفُواْ ٱلۡكَيۡلَ وَلَا تَكُونُواْ مِنَ ٱلۡمُخۡسِرِينَ  (181)
پیمانه را تمام بدهید، و از کاهندگان (و کم فروشان) نباشید.
وَزِنُواْ بِٱلۡقِسۡطَاسِ ٱلۡمُسۡتَقِيمِ  (182)
و با ترازوی درست وزن کنید.
وَلَا تَبۡخَسُواْ ٱلنَّاسَ أَشۡيَآءَهُمۡ وَلَا تَعۡثَوۡاْ فِي ٱلۡأَرۡضِ مُفۡسِدِينَ  (183)
و چیزهای مردم را کم ندهید (و حق آنها را ضایع نکنید) و در زمین به فساد نکوشید.
وَٱتَّقُواْ ٱلَّذِي خَلَقَكُمۡ وَٱلۡجِبِلَّةَ ٱلۡأَوَّلِينَ  (184)
و از کسی که شما و آفریدگان نخستین را آفرید بترسید.
قَالُوٓاْ إِنَّمَآ أَنتَ مِنَ ٱلۡمُسَحَّرِينَ  (185)
گفتند :«(ای شعیب!) جز این نیست که تو از جادو شدگانی،
وَمَآ أَنتَ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُنَا وَإِن نَّظُنُّكَ لَمِنَ ٱلۡكَٰذِبِينَ  (186)
تو جز بشری همانند ما نیستی، و تو را از دروغگویان می پنداریم.
فَأَسۡقِطۡ عَلَيۡنَا كِسَفٗا مِّنَ ٱلسَّمَآءِ إِن كُنتَ مِنَ ٱلصَّٰدِقِينَ  (187)
پس اگر از راستگویانی، پاره ی از آسمان را بر (سر) ما بینداز»
قَالَ رَبِّيٓ أَعۡلَمُ بِمَا تَعۡمَلُونَ  (188)
(شعیب) گفت :«پروردگارم ! به آنچه انجام می دهید؛ داناتر است.
فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمۡ عَذَابُ يَوۡمِ ٱلظُّلَّةِۚ إِنَّهُۥ كَانَ عَذَابَ يَوۡمٍ عَظِيمٍ  (189)
پس او را تکذیب کردند، آنگاه عذاب روز سایه آنها را فرو گرفت، بی گمان آن عذاب روز بزرگی بود.
إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَةٗۖ وَمَا كَانَ أَكۡثَرُهُم مُّؤۡمِنِينَ  (190)
بی گمان در این (ماجرا) نشانه ای است، و بیشتر آنها مؤمن نبودند.
وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلرَّحِيمُ  (191)
و بی تردید پروردگار تو پیروزمند مهربان است.
وَإِنَّهُۥ لَتَنزِيلُ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ  (192)
و همانا این (قرآن) نازل شده (از جانب) پروردگار جهانیان است .
نَزَلَ بِهِ ٱلرُّوحُ ٱلۡأَمِينُ  (193)
روح الامین (= جبرئیل) آن را فرود آورده است.
عَلَىٰ قَلۡبِكَ لِتَكُونَ مِنَ ٱلۡمُنذِرِينَ  (194)
بر قلب تو، تا از هشدار دهندگان باشی.
بِلِسَانٍ عَرَبِيّٖ مُّبِينٖ  (195)
(آن را) به زبان عربی روشن (نازل کرد).
وَإِنَّهُۥ لَفِي زُبُرِ ٱلۡأَوَّلِينَ  (196)
و همانا (توصیف) آن در کتابهای پیشینیان (نیز آمده) است.
أَوَلَمۡ يَكُن لَّهُمۡ ءَايَةً أَن يَعۡلَمَهُۥ عُلَمَٰٓؤُاْ بَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ  (197)
آیا همین نشانه برای آنها کافی نیست که علمای بنی اسرائیل از آن آگاهند؟!
وَلَوۡ نَزَّلۡنَٰهُ عَلَىٰ بَعۡضِ ٱلۡأَعۡجَمِينَ  (198)
و اگر آن را بر بعضی از عجمیان (= غیر عربها) نازل می کردیم.
فَقَرَأَهُۥ عَلَيۡهِم مَّا كَانُواْ بِهِۦ مُؤۡمِنِينَ  (199)
پس او آن را برایشان می خواند، به آن ایمان نمی آورند.
كَذَٰلِكَ سَلَكۡنَٰهُ فِي قُلُوبِ ٱلۡمُجۡرِمِينَ  (200)
(آری) این گونه آن (تکذیب) را در دلهای مجرمان در آوردیم.
لَا يُؤۡمِنُونَ بِهِۦ حَتَّىٰ يَرَوُاْ ٱلۡعَذَابَ ٱلۡأَلِيمَ  (201)
به آن ایمان نمی آورند تا عذاب دردناک را (با چشم خود) ببینند.
فَيَأۡتِيَهُم بَغۡتَةٗ وَهُمۡ لَا يَشۡعُرُونَ  (202)
پس ناگهان در حالی که بی خبرند به سراغ آنها می آید .
فَيَقُولُواْ هَلۡ نَحۡنُ مُنظَرُونَ  (203)
آنگاه می گویند:«آیا مهلتی به ما داده خواهد شد؟!»
أَفَبِعَذَابِنَا يَسۡتَعۡجِلُونَ  (204)
آیا برای عذاب ما شتاب می کنند؟!
أَفَرَءَيۡتَ إِن مَّتَّعۡنَٰهُمۡ سِنِينَ  (205)
آیا دیدی که اگر سالیانی آنها را (از این زندگی دنیا) بهره مند سازیم.
ثُمَّ جَآءَهُم مَّا كَانُواْ يُوعَدُونَ  (206)
سپس آنچه که به آنها وعده داده شده است به سراغشان بیاید.
مَآ أَغۡنَىٰ عَنۡهُم مَّا كَانُواْ يُمَتَّعُونَ  (207)
این بهره مندیشان (از دنیا) سودی برای آنها نخواهد داشت.
وَمَآ أَهۡلَكۡنَا مِن قَرۡيَةٍ إِلَّا لَهَا مُنذِرُونَ  (208)
و هیچ قریه ای را هلاک نکردیم؛ مگراین که هشدار دهندگانی (از پیامبران) داشتند.
ذِكۡرَىٰ وَمَا كُنَّا ظَٰلِمِينَ  (209)
برای پند دادن، و ما هرگز ستمکار نبودیم.
وَمَا تَنَزَّلَتۡ بِهِ ٱلشَّيَٰطِينُ  (210)
و شیطانها (هرگز) این (قرآن) را نازل نکرده اند.
وَمَا يَنۢبَغِي لَهُمۡ وَمَا يَسۡتَطِيعُونَ  (211)
و برای آنها سزاوار نیست؛ و نمی توانند.
إِنَّهُمۡ عَنِ ٱلسَّمۡعِ لَمَعۡزُولُونَ  (212)
بی گمان آنها از شنیدن (وحی، و استراق سمع) برکنارند.
فَلَا تَدۡعُ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَ فَتَكُونَ مِنَ ٱلۡمُعَذَّبِينَ  (213)
پس (ای پیامبر!) هیچ معبودی را با الله مخوان، که از عذاب شدگان خواهی بود.
وَأَنذِرۡ عَشِيرَتَكَ ٱلۡأَقۡرَبِينَ  (214)
و خویشاوندان نزدیکت را هشدار بده.
وَٱخۡفِضۡ جَنَاحَكَ لِمَنِ ٱتَّبَعَكَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ  (215)
و بال (رحمت و فروتنی) خود را برای مؤمنانی که از تو پیروی می کنند؛ بگستر.
فَإِنۡ عَصَوۡكَ فَقُلۡ إِنِّي بَرِيٓءٞ مِّمَّا تَعۡمَلُونَ  (216)
پس اگر از (فرمان) تو سرپیچی کردند، بگو :«همانا من از آنچه انجام می دهید؛ بیزارم».
وَتَوَكَّلۡ عَلَى ٱلۡعَزِيزِ ٱلرَّحِيمِ  (217)
و بر خداوند پیروزمند مهربان توکل کن.
ٱلَّذِي يَرَىٰكَ حِينَ تَقُومُ  (218)
(همان) کسی که تو را به هنگامی که (برای عبادت) بر می خیزی می بیند.
وَتَقَلُّبَكَ فِي ٱلسَّٰجِدِينَ  (219)
و (نیز) حرکت (و نشست و بر خاست) تو را میان سجده کنندگان (را می بیند).
إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ  (220)
همانا او شنوای داناست.
هَلۡ أُنَبِّئُكُمۡ عَلَىٰ مَن تَنَزَّلُ ٱلشَّيَٰطِينُ  (221)
آیا به شما خبردهم که شیاطین بر چه کسی نازل می شوند؟!
تَنَزَّلُ عَلَىٰ كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٖ  (222)
بر هر دروغگوی گنهکار نازل می گردند.
يُلۡقُونَ ٱلسَّمۡعَ وَأَكۡثَرُهُمۡ كَٰذِبُونَ  (223)
(به شیاطین) گوش فرا می دهند و بیشترشان دروغگو هستند.
وَٱلشُّعَرَآءُ يَتَّبِعُهُمُ ٱلۡغَاوُۥنَ  (224)
و شاعران (کسانی) هستند که گمراهان از آنها پیروی می کنند.
أَلَمۡ تَرَ أَنَّهُمۡ فِي كُلِّ وَادٖ يَهِيمُونَ  (225)
آیا ندیدی که آنها درهر وادیی سرگشته (و حیران) هستند ؟!
وَأَنَّهُمۡ يَقُولُونَ مَا لَا يَفۡعَلُونَ  (226)
و بی گمان آنها چیزی می گویند که (خود به آن) عمل نمی کنند ؟!
إِلَّا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَذَكَرُواْ ٱللَّهَ كَثِيرٗا وَٱنتَصَرُواْ مِنۢ بَعۡدِ مَا ظُلِمُواْۗ وَسَيَعۡلَمُ ٱلَّذِينَ ظَلَمُوٓاْ أَيَّ مُنقَلَبٖ يَنقَلِبُونَ  (227)
مگر کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند و خدا را بسیار یاد کردند، و بعد از آن که ستم دیدند، انتقام گرفتند،(و با شعر خود از اسلام و مسلمین دفاع نمودند)، و کسانی که ستم کردند؛ به زودی خواهند دانست به چه بازگشتگاهی باز می گردند.

سوره نمل

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ

طسٓۚ تِلۡكَ ءَايَٰتُ ٱلۡقُرۡءَانِ وَكِتَابٖ مُّبِينٍ  (1)
طس (طا. سین) این آیات قرآن و کتاب مبین است.
هُدٗى وَبُشۡرَىٰ لِلۡمُؤۡمِنِينَ  (2)
که هدایت و بشارت برای مؤمنان است.
ٱلَّذِينَ يُقِيمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَيُؤۡتُونَ ٱلزَّكَوٰةَ وَهُم بِٱلۡأٓخِرَةِ هُمۡ يُوقِنُونَ  (3)
(همان) کسانی که نماز را بر پا می دارند، و زکات را ادا می کنند، و آنان به آخرت یقین دارند.
إِنَّ ٱلَّذِينَ لَا يُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ زَيَّنَّا لَهُمۡ أَعۡمَٰلَهُمۡ فَهُمۡ يَعۡمَهُونَ  (4)
بی گمان کسانی که به آخرت ایمان نمی آورند،اعمال شان را برای آنها زینت داده ایم، پس آنها سر گردان می شوند.
أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ لَهُمۡ سُوٓءُ ٱلۡعَذَابِ وَهُمۡ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ هُمُ ٱلۡأَخۡسَرُونَ  (5)
آنها کسانی هستند که عذاب بد (و درد ناک) برای شان است،و آنها در آخرت زیانکارترینند.
وَإِنَّكَ لَتُلَقَّى ٱلۡقُرۡءَانَ مِن لَّدُنۡ حَكِيمٍ عَلِيمٍ  (6)
و بی تردید تو (این) قرآن را از سوی (خداوند) حکیم دانا دریافت می داری.
إِذۡ قَالَ مُوسَىٰ لِأَهۡلِهِۦٓ إِنِّيٓ ءَانَسۡتُ نَارٗا سَـَٔاتِيكُم مِّنۡهَا بِخَبَرٍ أَوۡ ءَاتِيكُم بِشِهَابٖ قَبَسٖ لَّعَلَّكُمۡ تَصۡطَلُونَ  (7)
(به یاد بیاور) هنگامی را که موسی به خانواده ی خود گفت : «(بایستید) همانا من آتشی (از دور) دیده ام، به زودی خبری از آن برای شما می آورم یا شعله ی آتشی از آن می آورم تا گرم شوید».
فَلَمَّا جَآءَهَا نُودِيَ أَنۢ بُورِكَ مَن فِي ٱلنَّارِ وَمَنۡ حَوۡلَهَا وَسُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ  (8)
پس چون به آن (آتش) رسید، ندا داده شد که :«مبارک باد کسی که در آتش است و کسی که پیرامون آن است. و منزه است خداوندی که پروردگار جهانیان است.
يَٰمُوسَىٰٓ إِنَّهُۥٓ أَنَا ٱللَّهُ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ  (9)
ای موسی! همانا من خداوند پیروزمند حکیم هستم.
وَأَلۡقِ عَصَاكَۚ فَلَمَّا رَءَاهَا تَهۡتَزُّ كَأَنَّهَا جَآنّٞ وَلَّىٰ مُدۡبِرٗا وَلَمۡ يُعَقِّبۡۚ يَٰمُوسَىٰ لَا تَخَفۡ إِنِّي لَا يَخَافُ لَدَيَّ ٱلۡمُرۡسَلُونَ  (10)
و عصایت را بیفکن- پس چون آن را دید که (با سرعت) می جنبد، گویی که آن ماری است،(ترسید و) به عقب برگشت،و پشت سر خود نگاه نکرد- ای موسی ! نترس، که پیامبران در نزد من نمی ترسند.
إِلَّا مَن ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسۡنَۢا بَعۡدَ سُوٓءٖ فَإِنِّي غَفُورٞ رَّحِيمٞ  (11)
مگر کسی که ستم کند، پس (توبه کند و) بدی را به نیکی تبدیل نماید، پس بی گمان من آمرزنده ی مهربان هستم.
وَأَدۡخِلۡ يَدَكَ فِي جَيۡبِكَ تَخۡرُجۡ بَيۡضَآءَ مِنۡ غَيۡرِ سُوٓءٖۖ فِي تِسۡعِ ءَايَٰتٍ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ وَقَوۡمِهِۦٓۚ إِنَّهُمۡ كَانُواْ قَوۡمٗا فَٰسِقِينَ  (12)
و دستت در گریبانت فرو کن، که سفید (و در خشنده ی) بی عیب بیرون بیاید، (این معجزه) در زمره ی معجزات نه گانه است، به سوی فرعون و قومش (برو) که آنها قومی فاسقند».
فَلَمَّا جَآءَتۡهُمۡ ءَايَٰتُنَا مُبۡصِرَةٗ قَالُواْ هَٰذَا سِحۡرٞ مُّبِينٞ  (13)
پس چون آیات روشن (و کاملاً آشکار) ما به سراغ آنها آمد؛ گفتند : «این جادویی آشکار است».
وَجَحَدُواْ بِهَا وَٱسۡتَيۡقَنَتۡهَآ أَنفُسُهُمۡ ظُلۡمٗا وَعُلُوّٗاۚ فَٱنظُرۡ كَيۡفَ كَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُفۡسِدِينَ  (14)
و آن را از روی ستم و سرکشی انکار کردند، در حالی که دلهایشان به آن یقین داشت، پس بنگر عاقبت مفسدان چگونه بود.
وَلَقَدۡ ءَاتَيۡنَا دَاوُۥدَ وَسُلَيۡمَٰنَ عِلۡمٗاۖ وَقَالَا ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِي فَضَّلَنَا عَلَىٰ كَثِيرٖ مِّنۡ عِبَادِهِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ  (15)
و به راستی به داوود و سلیمان دانش (عظیمی) دادیم، و (آنان) گفتند :« ستایش از آن خدایی است که ما را بر بسیاری از بندگان مؤمن خود برتری بخشید».
وَوَرِثَ سُلَيۡمَٰنُ دَاوُۥدَۖ وَقَالَ يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ عُلِّمۡنَا مَنطِقَ ٱلطَّيۡرِ وَأُوتِينَا مِن كُلِّ شَيۡءٍۖ إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ ٱلۡفَضۡلُ ٱلۡمُبِينُ  (16)
و سلیمان وارث داوود شد، و گفت :«ای مردم ! زبان پرندگان به ما آموخته اند، و از هر چیز به ما عطا شده، بی تردید این فضل آشکاری است».
وَحُشِرَ لِسُلَيۡمَٰنَ جُنُودُهُۥ مِنَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِ وَٱلطَّيۡرِ فَهُمۡ يُوزَعُونَ  (17)
و برای سلیمان لشکریانش از جن و انس و پرندگان گرد آورده شدند، آنگاه نگاه داشته شدند (تا همه آنها به یکدیگر بپیوندند).
حَتَّىٰٓ إِذَآ أَتَوۡاْ عَلَىٰ وَادِ ٱلنَّمۡلِ قَالَتۡ نَمۡلَةٞ يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّمۡلُ ٱدۡخُلُواْ مَسَٰكِنَكُمۡ لَا يَحۡطِمَنَّكُمۡ سُلَيۡمَٰنُ وَجُنُودُهُۥ وَهُمۡ لَا يَشۡعُرُونَ  (18)
(بعد حرکت کردند) تا هنگامی که به وادی مورچگان رسیدند، مورچه ای گفت:«ای مورچگان ! به لانه های خود بروید تا سلیمان و لشکریانش شما را پایمال نکنند در حالی که نمی فهمند».
فَتَبَسَّمَ ضَاحِكٗا مِّن قَوۡلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوۡزِعۡنِيٓ أَنۡ أَشۡكُرَ نِعۡمَتَكَ ٱلَّتِيٓ أَنۡعَمۡتَ عَلَيَّ وَعَلَىٰ وَٰلِدَيَّ وَأَنۡ أَعۡمَلَ صَٰلِحٗا تَرۡضَىٰهُ وَأَدۡخِلۡنِي بِرَحۡمَتِكَ فِي عِبَادِكَ ٱلصَّٰلِحِينَ  (19)
پس (سلیمان) از سخن آن (مورچه) تبسمی کرد (و) خندید، گفت :« پروردگارا ! به من توفیق ده تا شکر نعمتهایی را که بر من وبر پدر و مادرم ارزانی داشته ای بجای آورم، و (توفیق عطا فرما تا) کار(های) شایسته ای که تو خشنود شوی، انجام دهم، ومرا به رحمت خود در( زمره ی) بندگان صالحت در آور ».
وَتَفَقَّدَ ٱلطَّيۡرَ فَقَالَ مَالِيَ لَآ أَرَى ٱلۡهُدۡهُدَ أَمۡ كَانَ مِنَ ٱلۡغَآئِبِينَ  (20)
و (سلیمان) از حال پرندگان جویا شد، و گفت : «مرا چه شده است که هدهد را نمی بینم، یا اینکه او از غایبان است ؟!
لَأُعَذِّبَنَّهُۥ عَذَابٗا شَدِيدًا أَوۡ لَأَاْذۡبَحَنَّهُۥٓ أَوۡ لَيَأۡتِيَنِّي بِسُلۡطَٰنٖ مُّبِينٖ  (21)
قطعاً او را به کیفر شدید کیفر خواهم داد، یا او را ذبح خواهم کرد، یا (باید) دلیلی روشن (برای غیبتش) برای من بیاورد » .
فَمَكَثَ غَيۡرَ بَعِيدٖ فَقَالَ أَحَطتُ بِمَا لَمۡ تُحِطۡ بِهِۦ وَجِئۡتُكَ مِن سَبَإِۭ بِنَبَإٖ يَقِينٍ  (22)
پس درنگش چندان طول نکشید (که هدهد آمد) آنگاه گفت : « من به چیزی دست یافته ام که تو به آن دست نیافته ای، و از (سرزمین) سبا برایت خبر قطعی آورده ام.
إِنِّي وَجَدتُّ ٱمۡرَأَةٗ تَمۡلِكُهُمۡ وَأُوتِيَتۡ مِن كُلِّ شَيۡءٖ وَلَهَا عَرۡشٌ عَظِيمٞ  (23)
من زنی را یافتم که بر آنها فرمانروایی می کند ، و (به او) از هر گونه نعمتی داده شده است، و تخت عظیمی دارد.
وَجَدتُّهَا وَقَوۡمَهَا يَسۡجُدُونَ لِلشَّمۡسِ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَزَيَّنَ لَهُمُ ٱلشَّيۡطَٰنُ أَعۡمَٰلَهُمۡ فَصَدَّهُمۡ عَنِ ٱلسَّبِيلِ فَهُمۡ لَا يَهۡتَدُونَ  (24)
او وقومش را دیدم که به جای خدا برای خورشید سجده می کنند، و شیطان اعمال آنها را در نظرشان آراسته پس آنها را از راه (خدا) باز داشته است، از این رو آنها هدایت نمی شوند».
أَلَّاۤ يَسۡجُدُواْۤ لِلَّهِ ٱلَّذِي يُخۡرِجُ ٱلۡخَبۡءَ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَيَعۡلَمُ مَا تُخۡفُونَ وَمَا تُعۡلِنُونَ  (25)
چرا برای خداوندی سجده نمی کنند که آنچه را در آسمانها و زمین پنهان است بیرون می آورد، و آنچه را پنهان می دارید و آنچه را آشکار می کنید (همه) می داند.
ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ ٱلۡعَرۡشِ ٱلۡعَظِيمِ۩  (26)
خداوندی که جز او معبودی نیست، پروردگار عرش عظیم است .
۞ قَالَ سَنَنظُرُ أَصَدَقۡتَ أَمۡ كُنتَ مِنَ ٱلۡكَٰذِبِينَ  (27)
(سلیمان) گفت :«اکنون خواهیم دید که آیا راست گفته ای یا از دروغگویان هستی.
ٱذۡهَب بِّكِتَٰبِي هَٰذَا فَأَلۡقِهۡ إِلَيۡهِمۡ ثُمَّ تَوَلَّ عَنۡهُمۡ فَٱنظُرۡ مَاذَا يَرۡجِعُونَ  (28)
این نامه ی مرا ببر، و بر آنها بیفکن، سپس از آنها روی بگردان ، پس (در گوشه ای توقف کن) بنگر که چه جواب می دهند».
قَالَتۡ يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡمَلَؤُاْ إِنِّيٓ أُلۡقِيَ إِلَيَّ كِتَٰبٞ كَرِيمٌ  (29)
(ملکه ی سبا) گفت :«ای بزرگان، به راستی نامه ی پر ارزشی به سوی من افکنده شده!
إِنَّهُۥ مِن سُلَيۡمَٰنَ وَإِنَّهُۥ بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ  (30)
همانا آن (نامه) از سلیمان است، و چنین است : به نام خداوند بخشنده ی مهربان.
أَلَّا تَعۡلُواْ عَلَيَّ وَأۡتُونِي مُسۡلِمِينَ  (31)
بر من برتری مجویید، و تسلیم شده نزد من بیایید »
قَالَتۡ يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡمَلَؤُاْ أَفۡتُونِي فِيٓ أَمۡرِي مَا كُنتُ قَاطِعَةً أَمۡرًا حَتَّىٰ تَشۡهَدُونِ  (32)
(ملکه) گفت :« ای بزرگان ، در کار من رأی دهید، که من هیچ کار مهمی را بدون حضور (و مشورت) شما تصمیم نگرفته ام (و انجام نداده ام)»
قَالُواْ نَحۡنُ أُوْلُواْ قُوَّةٖ وَأُوْلُواْ بَأۡسٖ شَدِيدٖ وَٱلۡأَمۡرُ إِلَيۡكِ فَٱنظُرِي مَاذَا تَأۡمُرِينَ  (33)
گفتند :« ما دارای نیروی کافی و جنگجویان با قدرتی هستیم، و اختیار (و تصمیم نهایی) با توست، پس بنگر که چه فرمان می دهی».
قَالَتۡ إِنَّ ٱلۡمُلُوكَ إِذَا دَخَلُواْ قَرۡيَةً أَفۡسَدُوهَا وَجَعَلُوٓاْ أَعِزَّةَ أَهۡلِهَآ أَذِلَّةٗۚ وَكَذَٰلِكَ يَفۡعَلُونَ  (34)
گفت : « بی تردید پادشاهان هنگامی که وارد قریه ای شوند آن را ویران (و تباه) سازند، و عزیزانش را ذلیل می کنند، و این گونه رفتار می کنند.
وَإِنِّي مُرۡسِلَةٌ إِلَيۡهِم بِهَدِيَّةٖ فَنَاظِرَةُۢ بِمَ يَرۡجِعُ ٱلۡمُرۡسَلُونَ  (35)
و همانا من هدیه ای برای آنها می فرستم، پس می نگرم که فرستادگان چه جواب می آورند» .
فَلَمَّا جَآءَ سُلَيۡمَٰنَ قَالَ أَتُمِدُّونَنِ بِمَالٖ فَمَآ ءَاتَىٰنِۦَ ٱللَّهُ خَيۡرٞ مِّمَّآ ءَاتَىٰكُمۚ بَلۡ أَنتُم بِهَدِيَّتِكُمۡ تَفۡرَحُونَ  (36)
پس چون (فرستاده ی ملکه) نزد سلیمان آمد، (سلیمان) گفت:«آیا می خواهید مرا با مال یاری کنید ؟! آنچه خدا به من داده، بهتر است از آنچه به شما داده است. بلکه شما به هدیه تان شادمان می شوید.
ٱرۡجِعۡ إِلَيۡهِمۡ فَلَنَأۡتِيَنَّهُم بِجُنُودٖ لَّا قِبَلَ لَهُم بِهَا وَلَنُخۡرِجَنَّهُم مِّنۡهَآ أَذِلَّةٗ وَهُمۡ صَٰغِرُونَ  (37)
(اکنون) به سوی آنها باز گرد، پس البته با لشکریانی به سوی آنها خواهیم آمد که قدرت مقابله با آن را نداشته باشند، و بی تردید آنها را از آن (سرزمین) با ذلت و خواری بیرون می کنیم !»
قَالَ يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡمَلَؤُاْ أَيُّكُمۡ يَأۡتِينِي بِعَرۡشِهَا قَبۡلَ أَن يَأۡتُونِي مُسۡلِمِينَ  (38)
(سلیمان) گفت :«ای بزرگان! کدام یک از شما تخت او را برای من می آورد، پیش از آن که تسلیم شده نزد من آیند ؟»
قَالَ عِفۡرِيتٞ مِّنَ ٱلۡجِنِّ أَنَا۠ ءَاتِيكَ بِهِۦ قَبۡلَ أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِكَۖ وَإِنِّي عَلَيۡهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٞ  (39)
عفریتی از جن گفت :« من آن را نزد تو می آورم پیش از آنکه از جایت برخیزی، و همانا من بر آن توانای امین هستم».
قَالَ ٱلَّذِي عِندَهُۥ عِلۡمٞ مِّنَ ٱلۡكِتَٰبِ أَنَا۠ ءَاتِيكَ بِهِۦ قَبۡلَ أَن يَرۡتَدَّ إِلَيۡكَ طَرۡفُكَۚ فَلَمَّا رَءَاهُ مُسۡتَقِرًّا عِندَهُۥ قَالَ هَٰذَا مِن فَضۡلِ رَبِّي لِيَبۡلُوَنِيٓ ءَأَشۡكُرُ أَمۡ أَكۡفُرُۖ وَمَن شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشۡكُرُ لِنَفۡسِهِۦۖ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيّٞ كَرِيمٞ  (40)
کسی که دانشی از کتاب (الهی) داشت گفت :« من پیش از آن که چشم بر هم زنی، آن را نزد تو می آورم». پس چون (سلیمان) آن (تخت) را نزد خود مستقر دید؛ گفت :«این از فضل پروردگار من است، تا مرا بیازماید که آیا شکراو را به جای می آورم یا ناسپاسی می کنم ! » پس هر که شکر کند، تنها به نفع خود شکر می کند، و هر که ناسپاسی کند پس (به زیان خود نموده است،) بی گمان پروردگار من بی نیاز کریم است.
قَالَ نَكِّرُواْ لَهَا عَرۡشَهَا نَنظُرۡ أَتَهۡتَدِيٓ أَمۡ تَكُونُ مِنَ ٱلَّذِينَ لَا يَهۡتَدُونَ  (41)
(سلیمان) گفت :« تخت او را برایش نا شناس کنید، (تا) ببینیم آیا (آن را) باز می شناسد، یا از آنهاست که باز نتوانند شناخت.
فَلَمَّا جَآءَتۡ قِيلَ أَهَٰكَذَا عَرۡشُكِۖ قَالَتۡ كَأَنَّهُۥ هُوَۚ وَأُوتِينَا ٱلۡعِلۡمَ مِن قَبۡلِهَا وَكُنَّا مُسۡلِمِينَ  (42)
پس چون (ملکه ی سبا) آمد، (به او) گفته شد :«آیا تخت تو این گونه است؟» گفت :« گویی همان است، و ما پیش از این هم (به قدرت خداوند و حقانیت سلیمان) دانش یافته بوده ایم، و مسلمان (و فرمانبردار) بودیم.
وَصَدَّهَا مَا كَانَت تَّعۡبُدُ مِن دُونِ ٱللَّهِۖ إِنَّهَا كَانَتۡ مِن قَوۡمٖ كَٰفِرِينَ  (43)
و آنچه به جای خدا می پرستید او را (از ایمان به خدا) باز داشته بود، بی گمان او (= ملکه سبا) از قوم کافران بود.
قِيلَ لَهَا ٱدۡخُلِي ٱلصَّرۡحَۖ فَلَمَّا رَأَتۡهُ حَسِبَتۡهُ لُجَّةٗ وَكَشَفَتۡ عَن سَاقَيۡهَاۚ قَالَ إِنَّهُۥ صَرۡحٞ مُّمَرَّدٞ مِّن قَوَارِيرَۗ قَالَتۡ رَبِّ إِنِّي ظَلَمۡتُ نَفۡسِي وَأَسۡلَمۡتُ مَعَ سُلَيۡمَٰنَ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ  (44)
به او گفته شد :« به صحن (قصر) داخل شو» پس هنگامی که آن را دید پنداشت که آب عمیقی است، و دو ساق (پای) خود را برهنه کرد (تا از آب بگذرد، سلیمان) گفت :«(این آب نیست) این صحنی صاف از آبگینه است». (ملکه) گفت :« پروردگارا ! من به خود ستم کردم، و (اینک) با سلیمان برای خداوند پروردگار جهانیان تسلیم شدم»
وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَآ إِلَىٰ ثَمُودَ أَخَاهُمۡ صَٰلِحًا أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ فَإِذَا هُمۡ فَرِيقَانِ يَخۡتَصِمُونَ  (45)
و به راستی به سوی (قوم) ثمود، برادرشان صالح را فرستادیم که : خدای یگانه را بپرستید، آنگاه آنها دو گروه شدند که به مخاصمه پرداختند.
قَالَ يَٰقَوۡمِ لِمَ تَسۡتَعۡجِلُونَ بِٱلسَّيِّئَةِ قَبۡلَ ٱلۡحَسَنَةِۖ لَوۡلَا تَسۡتَغۡفِرُونَ ٱللَّهَ لَعَلَّكُمۡ تُرۡحَمُونَ  (46)
(صالح) گفت :« ای قوم من ! چرا پیش از نیکی بر بدی می شتابید (و بجای رحمت، عذاب الهی را می طلبید) چرا از خداوند آمرزش نمی خواهید، تا شاید مود رحمت قرار گیرید ؟!»
قَالُواْ ٱطَّيَّرۡنَا بِكَ وَبِمَن مَّعَكَۚ قَالَ طَٰٓئِرُكُمۡ عِندَ ٱللَّهِۖ بَلۡ أَنتُمۡ قَوۡمٞ تُفۡتَنُونَ  (47)
گفتند:« ما به تو و کسانی که با تو هستند فال بد زده ایم» (صالح) گفت :« فال بد شما نزد خداست، بلکه شما گروهی هستید که مورد آزمایش قرار می گیرید».
وَكَانَ فِي ٱلۡمَدِينَةِ تِسۡعَةُ رَهۡطٖ يُفۡسِدُونَ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَلَا يُصۡلِحُونَ  (48)
و در (آن) شهر (حِجر) نه نفر بودند که در زمین فساد می کردند و اصلاح نمی کردند.
قَالُواْ تَقَاسَمُواْ بِٱللَّهِ لَنُبَيِّتَنَّهُۥ وَأَهۡلَهُۥ ثُمَّ لَنَقُولَنَّ لِوَلِيِّهِۦ مَا شَهِدۡنَا مَهۡلِكَ أَهۡلِهِۦ وَإِنَّا لَصَٰدِقُونَ  (49)
گفتند :« به خدا سوگند یاد کنید که حتماً بر او (= صالح) و خانواده اش شبیخون می زنیم، (و آنها را می کشیم) سپس به ولی (دم) او می گوییم : ما هنگام هلاکت و نا بودی خانواده اش؛ هرگز حاضر نبودیم (و از آنها خبرنداریم) و بی گمان ما راستگو هستیم».
وَمَكَرُواْ مَكۡرٗا وَمَكَرۡنَا مَكۡرٗا وَهُمۡ لَا يَشۡعُرُونَ  (50)
و آنها (برای قتل صالح و پیروانش) حیله و نیرنگی به کار بردند و ما (نیز) حیله و تدبیری (برای هلاک آنها و نجات صالح و پیروانش ) اندیشیدیم، در حالی که آنها نمی دانستند.
فَٱنظُرۡ كَيۡفَ كَانَ عَٰقِبَةُ مَكۡرِهِمۡ أَنَّا دَمَّرۡنَٰهُمۡ وَقَوۡمَهُمۡ أَجۡمَعِينَ  (51)
پس بنگر عاقبت نیرنگشان چه شد ؟! ما آنها و قومشان همگی را نابود کردیم.
فَتِلۡكَ بُيُوتُهُمۡ خَاوِيَةَۢ بِمَا ظَلَمُوٓاْۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَةٗ لِّقَوۡمٖ يَعۡلَمُونَ  (52)
پس این خانه های آنهاست که به سزای ستمی که می کردند خالی مانده است، بی گمان در این (ماجرا) نشانه ای است برای گروهی که می دانند.
وَأَنجَيۡنَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَكَانُواْ يَتَّقُونَ  (53)
و کسانی را که ایمان آورده، و پرهیزگار بودند، نجات دادیم.
وَلُوطًا إِذۡ قَالَ لِقَوۡمِهِۦٓ أَتَأۡتُونَ ٱلۡفَٰحِشَةَ وَأَنتُمۡ تُبۡصِرُونَ  (54)
و لوط را (به یاد آور) هنگامی که به قومش گفت :«آیا کار بسیار زشت (لواط) مرتکب می شوید؛ در حالی که خود (سرانجام وزشتی آن را) می بینید ؟!
أَئِنَّكُمۡ لَتَأۡتُونَ ٱلرِّجَالَ شَهۡوَةٗ مِّن دُونِ ٱلنِّسَآءِۚ بَلۡ أَنتُمۡ قَوۡمٞ تَجۡهَلُونَ  (55)
آیا شما به جای زنان، از روی شهوت سراغ مردان می روید ؟! بلکه شما مردمی نادان هستید».
۞ فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوۡمِهِۦٓ إِلَّآ أَن قَالُوٓاْ أَخۡرِجُوٓاْ ءَالَ لُوطٖ مِّن قَرۡيَتِكُمۡۖ إِنَّهُمۡ أُنَاسٞ يَتَطَهَّرُونَ  (56)
پس جواب قومش جز این نبود که (به یکدیگر) گفتند : « خاندان لوط را از قریه ی خود بیرون کنید، که اینها مردمانی (پاکدامن و) پاکیزه جو هستند ! »
فَأَنجَيۡنَٰهُ وَأَهۡلَهُۥٓ إِلَّا ٱمۡرَأَتَهُۥ قَدَّرۡنَٰهَا مِنَ ٱلۡغَٰبِرِينَ  (57)
آنگاه او و خانوده اش را نجات دادیم؛ مگر همسرش که مقدر کردیم او از باز ماندگان (در آن شهر) باشد.
وَأَمۡطَرۡنَا عَلَيۡهِم مَّطَرٗاۖ فَسَآءَ مَطَرُ ٱلۡمُنذَرِينَ  (58)
و بارانی (از سنگ) بر (سر) آنها باراندیم، پس باران بیم داده شدگان چه بد است!
قُلِ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ وَسَلَٰمٌ عَلَىٰ عِبَادِهِ ٱلَّذِينَ ٱصۡطَفَىٰٓۗ ءَآللَّهُ خَيۡرٌ أَمَّا يُشۡرِكُونَ  (59)
(ای پیامبر) بگو :« حمد و سپاس مخصوص خداوند است، و سلام بر بندگانش، کسانی که او (آنها را) بر گزیده است».آیا خداوند بهتر است یا آن چیزهای که شرک می آورند ؟

جزء 19 عربی صفحه 362



همچنین دانلود جزء 19 تفسیر در قالب PDF: دانلود .



فهرست بخش‌های قرآن

جزء 1 جزء 2 جزء 3 جزء 4 جزء 5 جزء 6 جزء 7 جزء 8 جزء 9 جزء 10 جزء 11 جزء 12 جزء 13 جزء 14 جزء 15 جزء 16 جزء 17 جزء 18 جزء 19 جزء 20 جزء 21 جزء 22 جزء 23 جزء 24 جزء 25 جزء 26 جزء 27 جزء 28 جزء 29 جزء 30

تفسیر جزء 19 از قرآن:


تفسیر السعدی تفسیر ابن کثیر تفسیر القرطبی
انگلیسی اندونزیایی فرانسوی
آلمانی هوسا اسپانیایی

دانلود و گوش دادن به سوره‌های قرآن:

البقره آل عمران النساء
المائده یوسف ابراهیم
الحجر الکهف مریم
الحج القصص العنکبوت
السجده یس الدخان
الفتح الحجرات ق
النجم الرحمن الواقعه
الحشر الملک الحاقه
الانشقاق الاعلی الغاشیه

Saturday, August 3, 2024

به قرآن کریم چنگ بزنید