سورة ص بالفارسية

  1. استمع للسورة
  2. سور أخرى
  3. ترجمة السورة
القرآن الكريم | ترجمة معاني القرآن | اللغة الفارسية | سورة ص | Sad - عدد آياتها 88 - رقم السورة في المصحف: 38 - معنى السورة بالإنجليزية: Sad.

ص ۚ وَالْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ(1)

صاد. سوگند به قرآن شريف صاحب اندرز.

بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَشِقَاقٍ(2)

كه كافران همچنان در سركشى و خلافند.

كَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَبْلِهِم مِّن قَرْنٍ فَنَادَوا وَّلَاتَ حِينَ مَنَاصٍ(3)

چه بسا مردمى را كه پيش از آنها به هلاكت رسانيديم. آنان فرياد برمى‌آوردند ولى گريزگاهى نبود.

وَعَجِبُوا أَن جَاءَهُم مُّنذِرٌ مِّنْهُمْ ۖ وَقَالَ الْكَافِرُونَ هَٰذَا سَاحِرٌ كَذَّابٌ(4)

در شگفت شدند از اينكه بيم‌دهنده‌اى از ميان خودشان برخاست. و كافران گفتند: اين جادوگرى دروغگوست.

أَجَعَلَ الْآلِهَةَ إِلَٰهًا وَاحِدًا ۖ إِنَّ هَٰذَا لَشَيْءٌ عُجَابٌ(5)

آيا همه خدايان را يك خدا گردانيده است؟ و اين چيزى شگفت است.

وَانطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُوا عَلَىٰ آلِهَتِكُمْ ۖ إِنَّ هَٰذَا لَشَيْءٌ يُرَادُ(6)

مهترانشان به راه افتادند و گفتند: برويد و بر پرستش خدايان خويش پايدارى ورزيد كه اين است چيزى كه از شما خواسته شده.

مَا سَمِعْنَا بِهَٰذَا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هَٰذَا إِلَّا اخْتِلَاقٌ(7)

ما در اين آخرين آيين، چنين سخنى نشنيده‌ايم و اين جز دروغ هيچ نيست.

أَأُنزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِن بَيْنِنَا ۚ بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِّن ذِكْرِي ۖ بَل لَّمَّا يَذُوقُوا عَذَابِ(8)

آيا از ميان همه ما وحى بر او نازل شده است؟ بلكه آنها از وحى من در ترديدند، و هنوز عذاب مرا نچشيده‌اند.

أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ(9)

يا آنكه خزاين رحمت پروردگار پيروزمند بخشنده‌ات در نزد آنهاست؟

أَمْ لَهُم مُّلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا ۖ فَلْيَرْتَقُوا فِي الْأَسْبَابِ(10)

يا فرمانروايى آسمانها و زمين و هر چه ميان آن دوست، از آن آنهاست؟ پس با نردبامهايى خود را به آسمان كشند.

جُندٌ مَّا هُنَالِكَ مَهْزُومٌ مِّنَ الْأَحْزَابِ(11)

آنجا لشكرى است ناچيز از چند گروه شكست‌خورده به هزيمت رفته.

كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَعَادٌ وَفِرْعَوْنُ ذُو الْأَوْتَادِ(12)

پيش از آنها قوم نوح و عاد و فرعون، كه مردم را به چهار ميخ مى‌كشيد، پيامبران را تكذيب مى‌كردند.

وَثَمُودُ وَقَوْمُ لُوطٍ وَأَصْحَابُ الْأَيْكَةِ ۚ أُولَٰئِكَ الْأَحْزَابُ(13)

و نيز قوم ثمود و قوم لوط و مردم اَيكه از آن جماعتها بودند.

إِن كُلٌّ إِلَّا كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ عِقَابِ(14)

از اينان كس نبود مگر آنكه پيامبران را تكذيب كرد، و عقوبت من واجب آمد.

وَمَا يَنظُرُ هَٰؤُلَاءِ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً مَّا لَهَا مِن فَوَاقٍ(15)

اينان نيز جز بانگى سهمناك انتظارى ندارند، چنان كه آدمى را ديگر بازگشت نباشد.

وَقَالُوا رَبَّنَا عَجِّل لَّنَا قِطَّنَا قَبْلَ يَوْمِ الْحِسَابِ(16)

و گفتند: اى پروردگار ما، نامه اعمال ما را پيش از فرارسيدن روز حساب به دست ما بده.

اصْبِرْ عَلَىٰ مَا يَقُولُونَ وَاذْكُرْ عَبْدَنَا دَاوُودَ ذَا الْأَيْدِ ۖ إِنَّهُ أَوَّابٌ(17)

بر هر چه مى‌گويند صبر كن. و از بنده ما داود قدرتمند، كه همواره به درگاه ما توبه مى‌كرد، يادآور.

إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَالْإِشْرَاقِ(18)

ما كوه‌ها را رام كرديم و كوه‌ها هر شامگاه و بامدادان با او تسبيح مى‌كردند.

وَالطَّيْرَ مَحْشُورَةً ۖ كُلٌّ لَّهُ أَوَّابٌ(19)

و پرندگان بر او گرد مى‌آمدند، همه فرمانبر او بودند.

وَشَدَدْنَا مُلْكَهُ وَآتَيْنَاهُ الْحِكْمَةَ وَفَصْلَ الْخِطَابِ(20)

فرمانرواييش را استوارى بخشيديم و او را حكمت و فصاحت در سخن عطا كرديم.

۞ وَهَلْ أَتَاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ(21)

آيا خبر آن مدعيان را شنيده‌اى آنگاه كه از ديوار قصر بالا رفتند؟

إِذْ دَخَلُوا عَلَىٰ دَاوُودَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ ۖ قَالُوا لَا تَخَفْ ۖ خَصْمَانِ بَغَىٰ بَعْضُنَا عَلَىٰ بَعْضٍ فَاحْكُم بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَلَا تُشْطِطْ وَاهْدِنَا إِلَىٰ سَوَاءِ الصِّرَاطِ(22)

بر داود داخل شدند. داود از آنها ترسيد. گفتند: مترس، ما دو مدعى هستيم كه يكى بر ديگرى ستم كرده است. ميان ما به حق داورى كن و پاى از عدالت بيرون منه و ما را به راه راست هدايت كن.

إِنَّ هَٰذَا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِيَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَكْفِلْنِيهَا وَعَزَّنِي فِي الْخِطَابِ(23)

اين برادر من است. او را نَوَد و نُه ميش است و مرا يك ميش. مى‌گويد: آن را هم به من واگذار، و در دعوى بر من غلبه يافته است.

قَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَىٰ نِعَاجِهِ ۖ وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنَ الْخُلَطَاءِ لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِيلٌ مَّا هُمْ ۗ وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعًا وَأَنَابَ ۩(24)

داود گفت: او كه ميش تو را از تو مى‌خواهد تا به ميشهاى خويش بيفزايد بر تو ستم مى‌كند. و بسيارى از شريكان جز كسانى كه ايمان آورده‌اند و كارهاى شايسته كرده‌اند -و اينان نيز اندك هستند- بر يكديگر ستم مى‌كنند. و داود دانست كه او را آزموده‌ايم. پس از پروردگارش آمرزش خواست و به ركوع درافتاد و توبه كرد.

فَغَفَرْنَا لَهُ ذَٰلِكَ ۖ وَإِنَّ لَهُ عِندَنَا لَزُلْفَىٰ وَحُسْنَ مَآبٍ(25)

ما اين خطايش را بخشيديم. او را به درگاه ما تقرب است و بازگشتى نيكو.

يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُم بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَىٰ فَيُضِلَّكَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ ۚ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ(26)

اى داود، ما تو را خليفه روى زمين گردانيديم. در ميان مردم به حق داورى كن و از پى هواى نفس مرو كه تو را از راه خدا منحرف سازد. آنان كه از راه خدا منحرف شوند، بدان سبب كه روز حساب را از ياد برده‌اند، به عذابى شديد گرفتار مى‌شوند.

وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا بَاطِلًا ۚ ذَٰلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا ۚ فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ(27)

ما اين آسمان و زمين و آنچه را كه ميان آنهاست به باطل نيافريده‌ايم. اين گمان كسانى است كه كافر شدند. پس واى بر كافران از آتش.

أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ(28)

آيا كسانى را كه ايمان آورده‌اند و كارهاى شايسته كرده‌اند، همانند فسادكنندگان در زمين قرار خواهيم داد؟ يا پرهيزگاران را چون گناهكاران؟

كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِّيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ(29)

كتابى مبارك است كه آن را بر تو نازل كرده‌ايم، تا در آياتش بينديشند و خردمندان از آن پند گيرند.

وَوَهَبْنَا لِدَاوُودَ سُلَيْمَانَ ۚ نِعْمَ الْعَبْدُ ۖ إِنَّهُ أَوَّابٌ(30)

سليمان را به داود عطا كرديم. چه بنده نيكويى بود و روى به خدا داشت.

إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِنَاتُ الْجِيَادُ(31)

آنگاه كه به هنگام عصر اسبان تيزرو را كه ايستاده بودند به او عرضه كردند،

فَقَالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَن ذِكْرِ رَبِّي حَتَّىٰ تَوَارَتْ بِالْحِجَابِ(32)

گفت: من دوستى اين اسبان را بر ياد پروردگارم بگزيدم تا آفتاب در پرده غروب پوشيده شد،

رُدُّوهَا عَلَيَّ ۖ فَطَفِقَ مَسْحًا بِالسُّوقِ وَالْأَعْنَاقِ(33)

آن اسبان را نزد من بازگردانيد. پس به بريدن ساقها و گردنشان آغاز كرد.

وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمَانَ وَأَلْقَيْنَا عَلَىٰ كُرْسِيِّهِ جَسَدًا ثُمَّ أَنَابَ(34)

ما سليمان را آزموديم و بر تخت او جسدى را افكنديم و او روى به خدا آورد.

قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَهَبْ لِي مُلْكًا لَّا يَنبَغِي لِأَحَدٍ مِّن بَعْدِي ۖ إِنَّكَ أَنتَ الْوَهَّابُ(35)

گفت: اى پروردگار من، مرا بيامرز و مرا مُلكى عطا كن كه پس از من كسى سزاوار آن نباشد، كه تو بخشاينده‌اى.

فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَيْثُ أَصَابَ(36)

پس باد را رام او كرديم كه به نرمى هر جا كه آهنگ مى‌كرد، به فرمان او مى‌رفت.

وَالشَّيَاطِينَ كُلَّ بَنَّاءٍ وَغَوَّاصٍ(37)

و ديوان را، كه هم بنّا بودند و هم غوّاص.

وَآخَرِينَ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفَادِ(38)

و گروهى ديگر را، كه همه بسته در زنجير او بودند.

هَٰذَا عَطَاؤُنَا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيْرِ حِسَابٍ(39)

اين عطاى بى‌حساب ماست خواهى آن را ببخش و خواهى نگه دار.

وَإِنَّ لَهُ عِندَنَا لَزُلْفَىٰ وَحُسْنَ مَآبٍ(40)

او راست نزد ما تقرب و بازگشتى نيكو.

وَاذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ إِذْ نَادَىٰ رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ(41)

و از بنده ما ايّوب ياد كن آنگاه كه پروردگارش را ندا داد كه: مرا شيطان به رنج و عذاب افكنده است.

ارْكُضْ بِرِجْلِكَ ۖ هَٰذَا مُغْتَسَلٌ بَارِدٌ وَشَرَابٌ(42)

پايت را بر زمين بكوب: اين آبى است براى شستشو و سرد براى آشاميدن.

وَوَهَبْنَا لَهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُم مَّعَهُمْ رَحْمَةً مِّنَّا وَذِكْرَىٰ لِأُولِي الْأَلْبَابِ(43)

و به او خانواده‌اش و همچند آن از ديگر ياران را عطا كرديم و اين خود رحمتى از ما بود و براى خردمندان اندرزى.

وَخُذْ بِيَدِكَ ضِغْثًا فَاضْرِب بِّهِ وَلَا تَحْنَثْ ۗ إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا ۚ نِّعْمَ الْعَبْدُ ۖ إِنَّهُ أَوَّابٌ(44)

دسته‌اى از چوبهاى باريك به دست گير و با آن بزن و سوگند خويش را مشكن. او را بنده‌اى صابر يافتيم. او كه همواره روى به درگاه ما داشت چه نيكو بنده‌اى بود.

وَاذْكُرْ عِبَادَنَا إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ أُولِي الْأَيْدِي وَالْأَبْصَارِ(45)

بندگان ما ابراهيم و اسحاق و يعقوب آن مردان قدرتمند و بابصيرت را ياد كن.

إِنَّا أَخْلَصْنَاهُم بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ(46)

آنان را خصلت پاكدلى بخشيديم تا ياد قيامت كنند.

وَإِنَّهُمْ عِندَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيَارِ(47)

آنها در نزد ما برگزيدگان و نيكانند.

وَاذْكُرْ إِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَذَا الْكِفْلِ ۖ وَكُلٌّ مِّنَ الْأَخْيَارِ(48)

و اسماعيل و اَليَسع و ذوالكِفل را ياد كن كه همه از نيكانند.

هَٰذَا ذِكْرٌ ۚ وَإِنَّ لِلْمُتَّقِينَ لَحُسْنَ مَآبٍ(49)

اين قرآن پندى است، و پرهيزكاران را بازگشتى نيكوست؛

جَنَّاتِ عَدْنٍ مُّفَتَّحَةً لَّهُمُ الْأَبْوَابُ(50)

بهشتهاى جاويدان كه درِ آن به رويشان گشاده است.

مُتَّكِئِينَ فِيهَا يَدْعُونَ فِيهَا بِفَاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ وَشَرَابٍ(51)

در آنجا تكيه زده‌اند و هرگونه ميوه و نوشيدنى كه بخواهند مى‌طلبند.

۞ وَعِندَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ أَتْرَابٌ(52)

زنانى همسال از آن گونه كه جز به شوى خويش نظر ندارند نزد آنهايند.

هَٰذَا مَا تُوعَدُونَ لِيَوْمِ الْحِسَابِ(53)

اين است آن چيزهايى كه براى روز حساب به شما وعده داده‌اند.

إِنَّ هَٰذَا لَرِزْقُنَا مَا لَهُ مِن نَّفَادٍ(54)

اين رزق ماست كه پايان نيافتنى است،

هَٰذَا ۚ وَإِنَّ لِلطَّاغِينَ لَشَرَّ مَآبٍ(55)

چنين است. و سركشان را بدترين بازگشتهاست.

جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمِهَادُ(56)

به جهنم مى‌روند كه بد جايگاهى است.

هَٰذَا فَلْيَذُوقُوهُ حَمِيمٌ وَغَسَّاقٌ(57)

بايد آب جوشان و چرك و خونابه دوزخيان را بنوشند.

وَآخَرُ مِن شَكْلِهِ أَزْوَاجٌ(58)

و شكنجه‌هايى ديگر، از هر نوع.

هَٰذَا فَوْجٌ مُّقْتَحِمٌ مَّعَكُمْ ۖ لَا مَرْحَبًا بِهِمْ ۚ إِنَّهُمْ صَالُو النَّارِ(59)

اين گروه با شما به آتش در مى‌آيند. خوش آمدشان مباد كه به آتش مى‌افتند.

قَالُوا بَلْ أَنتُمْ لَا مَرْحَبًا بِكُمْ ۖ أَنتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنَا ۖ فَبِئْسَ الْقَرَارُ(60)

گويند: نه، خوش آمد شما را مباد. شما اين عذاب را پيشاپيش براى ما فرستاده بوديد، چه بد جايگاهى است.

قَالُوا رَبَّنَا مَن قَدَّمَ لَنَا هَٰذَا فَزِدْهُ عَذَابًا ضِعْفًا فِي النَّارِ(61)

گويند: اى پروردگار ما، هر كس كه اين عذاب را پيشاپيش براى ما آماده كرده است عذابش را در آتش دو چندان افزون كن.

وَقَالُوا مَا لَنَا لَا نَرَىٰ رِجَالًا كُنَّا نَعُدُّهُم مِّنَ الْأَشْرَارِ(62)

و گويند: چرا مردانى را كه از اشرار مى‌شمرديم اكنون نمى‌بينيم؟

أَتَّخَذْنَاهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زَاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصَارُ(63)

آنان را به مسخره مى‌گرفتيم. آيا از نظرها دور مانده‌اند؟

إِنَّ ذَٰلِكَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ(64)

اين جدال اهل جهنم با يكديگر چيزى است كه به حقيقت واقع شود.

قُلْ إِنَّمَا أَنَا مُنذِرٌ ۖ وَمَا مِنْ إِلَٰهٍ إِلَّا اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ(65)

بگو: جز اين نيست كه من بيم‌دهنده‌اى هستم و هيچ خدايى جز خداى يكتاى قهار نيست.

رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ(66)

آن پيروزمند و آمرزنده، پروردگار آسمانها و زمين و هر چه ميان آنهاست.

قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِيمٌ(67)

بگو: اين خبرى بزرگ است،

أَنتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ(68)

كه شما از آن اعراض مى‌كنيد.

مَا كَانَ لِيَ مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْلَىٰ إِذْ يَخْتَصِمُونَ(69)

هنگامى كه با يكديگر جدال مى‌كردند من خبرى از ساكنان عالم بالا نداشتم.

إِن يُوحَىٰ إِلَيَّ إِلَّا أَنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُّبِينٌ(70)

تنها از آن روى به من وحى مى‌شود كه بيم‌دهنده‌اى روشنگر هستم.

إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِّن طِينٍ(71)

پروردگارت به فرشتگان گفت: من بشرى را از گل مى‌آفرينم.

فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ(72)

چون تمامش كردم و در آن از روح خود دميدم، همه سجده‌اش كنيد.

فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ(73)

همه فرشتگان سجده كردند.

إِلَّا إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ(74)

مگر ابليس كه بزرگى فروخت و از كافران شد.

قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ ۖ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْعَالِينَ(75)

گفت: اى ابليس، چه چيز تو را از سجده كردن در برابر آنچه من با دو دست خود آفريده‌ام منع كرد؟ آيا بزرگى فروختى يا مقامى ارجمند داشتى؟

قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِّنْهُ ۖ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ(76)

گفت: من از او بهترم. مرا از آتش آفريده‌اى و او را از گل.

قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ(77)

گفت: از اينجا بيرون شو كه تو مطرودى.

وَإِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلَىٰ يَوْمِ الدِّينِ(78)

و تا روز قيامت لعنت من بر توست.

قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِي إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ(79)

گفت: اى پروردگار من، مرا تا روزى كه از نو زنده شوند مهلت ده.

قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ(80)

گفت: تو از مهلت يافتگانى،

إِلَىٰ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ(81)

تا آن روز معين معلوم.

قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ(82)

گفت: به عزت تو سوگند كه همگان را گمراه كنم،

إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ(83)

مگر آنها كه از بندگان مخلص تو باشند.

قَالَ فَالْحَقُّ وَالْحَقَّ أَقُولُ(84)

گفت: حق است و آنچه مى‌گويم راست است.

لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنكَ وَمِمَّن تَبِعَكَ مِنْهُمْ أَجْمَعِينَ(85)

كه جهنم را از تو و از همه پيروانت پر كنم.

قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفِينَ(86)

بگو: من از شما مزدى نمى‌طلبم و نيستم از آنان كه به دروغ چيزى بر خود مى‌بندند.

إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ(87)

و اين جز اندرزى براى مردم جهان نيست.

وَلَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِينٍ(88)

و تو بعد از اين از خبر آن آگاه خواهى شد.


المزيد من السور باللغة الفارسية:

سورة البقرة آل عمران سورة النساء
سورة المائدة سورة يوسف سورة ابراهيم
سورة الحجر سورة الكهف سورة مريم
سورة السجدة سورة يس سورة الدخان
سورة النجم سورة الرحمن سورة الواقعة
سورة الحشر سورة الملك سورة الحاقة

تحميل سورة ص بصوت أشهر القراء :

قم باختيار القارئ للاستماع و تحميل سورة ص كاملة بجودة عالية
سورة ص أحمد العجمي
أحمد العجمي
سورة ص خالد الجليل
خالد الجليل
سورة ص سعد الغامدي
سعد الغامدي
سورة ص سعود الشريم
سعود الشريم
سورة ص عبد الباسط عبد الصمد
عبد الباسط
سورة ص عبد الله عواد الجهني
عبد الله الجهني
سورة ص علي الحذيفي
علي الحذيفي
سورة ص فارس عباد
فارس عباد
سورة ص ماهر المعيقلي
ماهر المعيقلي
سورة ص محمد جبريل
محمد جبريل
سورة ص محمد صديق المنشاوي
المنشاوي
سورة ص الحصري
الحصري
سورة ص العفاسي
مشاري العفاسي
سورة ص ناصر القطامي
ناصر القطامي
سورة ص ياسر الدوسري
ياسر الدوسري



Tuesday, April 30, 2024

لا تنسنا من دعوة صالحة بظهر الغيب