سورة طه بالفارسية

  1. استمع للسورة
  2. سور أخرى
  3. ترجمة السورة
القرآن الكريم | ترجمة معاني القرآن | اللغة الفارسية | سورة طه | TaHa - عدد آياتها 135 - رقم السورة في المصحف: 20 - معنى السورة بالإنجليزية: Ta-Ha.

طه(1)

طا، ها.

مَا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَىٰ(2)

قرآن را بر تو نازل نكرده‌ايم كه در رنج افتى.

إِلَّا تَذْكِرَةً لِّمَن يَخْشَىٰ(3)

تنها هشدارى است براى آن كه مى‌ترسد.

تَنزِيلًا مِّمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَالسَّمَاوَاتِ الْعُلَى(4)

از جانب كسى كه زمين و آسمانهاى بلند را آفريده است نازل شده.

الرَّحْمَٰنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَىٰ(5)

خداى رحمان بر عرش استيلا دارد.

لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَمَا تَحْتَ الثَّرَىٰ(6)

از آنِ اوست آنچه در آسمانها و زمين و ميان آنهاست و آنچه در زير زمين است.

وَإِن تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى(7)

و اگر سخن بلند گويى، او به راز نهان و نهان‌تر آگاه است.

اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ(8)

اللّه، آن كه هيچ خدايى جز او نيست، نامهاى خوب از آن اوست.

وَهَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ مُوسَىٰ(9)

آيا خبر موسى به تو رسيده است؟

إِذْ رَأَىٰ نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّي آتِيكُم مِّنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى(10)

آنگاه كه آتشى ديد و به خانواده خود گفت: درنگ كنيد، كه من از دور آتشى مى‌بينم، شايد برايتان قبسى بياورم يا در روشنايى آن راهى بيابم.

فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِيَ يَا مُوسَىٰ(11)

چون نزد آتش آمد، ندا داده شد: اى موسى،

إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ ۖ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى(12)

من پروردگار تو هستم. پاى‌افزارت را بيرون كن كه اينك در وادى مقدس طوى هستى.

وَأَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِمَا يُوحَىٰ(13)

و من تو را برگزيده‌ام. پس به آنچه وحى مى‌شود گوش فرا دار.

إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي(14)

خداى يكتا من هستم. هيچ خدايى جز من نيست. پس مرا بپرست و تا مرا ياد كنى نماز بگزار.

إِنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ أَكَادُ أُخْفِيهَا لِتُجْزَىٰ كُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَىٰ(15)

قيامت آمدنى است. مى‌خواهم زمان آن را پنهان دارم تا هر كس در مقابل كارى كه كرده است سزا ببيند.

فَلَا يَصُدَّنَّكَ عَنْهَا مَن لَّا يُؤْمِنُ بِهَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَتَرْدَىٰ(16)

آن كس كه به آن ايمان ندارد و پيرو هواى خويش است، تو را از آن رويگردان نكند، تا به هلاكت افتى.

وَمَا تِلْكَ بِيَمِينِكَ يَا مُوسَىٰ(17)

اى موسى، آن چيست به دست راستت؟

قَالَ هِيَ عَصَايَ أَتَوَكَّأُ عَلَيْهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَىٰ غَنَمِي وَلِيَ فِيهَا مَآرِبُ أُخْرَىٰ(18)

گفت: اين عصاى من است. بر آن تكيه مى‌كنم و براى گوسفندانم با آن برگ مى‌ريزم. و مرا با آن كارهاى ديگر است.

قَالَ أَلْقِهَا يَا مُوسَىٰ(19)

گفت: اى موسى، آن را بيفكن.

فَأَلْقَاهَا فَإِذَا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعَىٰ(20)

بيفكندش. به ناگهان مارى شد كه مى‌دويد.

قَالَ خُذْهَا وَلَا تَخَفْ ۖ سَنُعِيدُهَا سِيرَتَهَا الْأُولَىٰ(21)

گفت: بگيرش، و مترس. بار ديگر آن را به صورت نخستينش بازمى‌گردانيم.

وَاضْمُمْ يَدَكَ إِلَىٰ جَنَاحِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ آيَةً أُخْرَىٰ(22)

دست خويش در بغل كن، بى‌هيچ عيبى، سفيد بيرون آيد. اين هم آيتى ديگر،

لِنُرِيَكَ مِنْ آيَاتِنَا الْكُبْرَى(23)

تا آيتهاى بزرگ‌تر خود را به تو بنمايانيم.

اذْهَبْ إِلَىٰ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَىٰ(24)

نزد فرعون برو كه سركشى مى‌كند.

قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي(25)

گفت: اى پروردگار من، سينه مرا براى من گشاده گردان.

وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي(26)

و كار مرا آسان ساز.

وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِي(27)

و گره از زبان من بگشاى.

يَفْقَهُوا قَوْلِي(28)

تا گفتار مرا بفهمند.

وَاجْعَل لِّي وَزِيرًا مِّنْ أَهْلِي(29)

و ياورى از خاندان من براى من قرار ده؛

هَارُونَ أَخِي(30)

برادرم هارون را.

اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي(31)

پشت مرا بدو محكم كن.

وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي(32)

و در كار من شريكش گردان.

كَيْ نُسَبِّحَكَ كَثِيرًا(33)

تا تو را فراوان ستايش كنيم.

وَنَذْكُرَكَ كَثِيرًا(34)

و تو را فراوان ياد كنيم.

إِنَّكَ كُنتَ بِنَا بَصِيرًا(35)

كه تو بر حال ما آگاه بوده‌اى.

قَالَ قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يَا مُوسَىٰ(36)

گفت: اى موسى، هر چه خواستى به تو داده شد.

وَلَقَدْ مَنَنَّا عَلَيْكَ مَرَّةً أُخْرَىٰ(37)

و ما بار ديگر به تو نعمت فراوان داده‌ايم،

إِذْ أَوْحَيْنَا إِلَىٰ أُمِّكَ مَا يُوحَىٰ(38)

آنگاه كه بر مادرت آنچه وحى كردنى بود وحى كرديم:

أَنِ اقْذِفِيهِ فِي التَّابُوتِ فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِّ فَلْيُلْقِهِ الْيَمُّ بِالسَّاحِلِ يَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِّي وَعَدُوٌّ لَّهُ ۚ وَأَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِّنِّي وَلِتُصْنَعَ عَلَىٰ عَيْنِي(39)

كه او را در صندوقى بيفكن، صندوق را به دريا افكن، تا دريا به ساحلش اندازد و يكى از دشمنان من و دشمنان او صندوق را برگيرد. محبت خويش بر تو ارزانى داشتم تا زير نظر من پرورش يابى.

إِذْ تَمْشِي أُخْتُكَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَىٰ مَن يَكْفُلُهُ ۖ فَرَجَعْنَاكَ إِلَىٰ أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ ۚ وَقَتَلْتَ نَفْسًا فَنَجَّيْنَاكَ مِنَ الْغَمِّ وَفَتَنَّاكَ فُتُونًا ۚ فَلَبِثْتَ سِنِينَ فِي أَهْلِ مَدْيَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلَىٰ قَدَرٍ يَا مُوسَىٰ(40)

آنگاه كه خواهرت مى‌رفت و مى‌گفت: مى‌خواهيد شما را به كسى كه نگهداريش كند راه بنمايم؟ ما تو را نزد مادرت باز گردانيديم تا چشمانش روشن گردد و غم نخورد. و تو يكى را بكشتى و ما از غم آزادت كرديم و بارها تو را بيازموديم. و سالى چند ميان مردم مدين زيستى. و اكنون، اى موسى، در آن هنگام كه مقدّر كرده بوديم آمده‌اى.

وَاصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي(41)

تو را خاص خود كردم.

اذْهَبْ أَنتَ وَأَخُوكَ بِآيَاتِي وَلَا تَنِيَا فِي ذِكْرِي(42)

تو و برادرت آيات مرا ببريد و در رسالت من سستى مكنيد.

اذْهَبَا إِلَىٰ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَىٰ(43)

به سوى فرعون برويد كه او طغيان كرده است.

فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّيِّنًا لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَىٰ(44)

با او به نرمى سخن گوييد، شايد پند گيرد، يا بترسد.

قَالَا رَبَّنَا إِنَّنَا نَخَافُ أَن يَفْرُطَ عَلَيْنَا أَوْ أَن يَطْغَىٰ(45)

گفتند: اى پروردگار ما، بيم داريم كه بر ما تعدى كند يا طغيان از حد بگذراند.

قَالَ لَا تَخَافَا ۖ إِنَّنِي مَعَكُمَا أَسْمَعُ وَأَرَىٰ(46)

گفت: مترسيد. من با شما هستم. مى‌شنوم و مى‌بينم.

فَأْتِيَاهُ فَقُولَا إِنَّا رَسُولَا رَبِّكَ فَأَرْسِلْ مَعَنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَا تُعَذِّبْهُمْ ۖ قَدْ جِئْنَاكَ بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكَ ۖ وَالسَّلَامُ عَلَىٰ مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَىٰ(47)

پس نزد او رويد و گوييد: ما رسولان پروردگار توايم. بنى‌اسرائيل را با ما بفرست و آزارشان مده. ما نشانه‌اى از پروردگارت برايت آورده‌ايم. و سلام بر آن كس كه از پى هدايت قدم نهد.

إِنَّا قَدْ أُوحِيَ إِلَيْنَا أَنَّ الْعَذَابَ عَلَىٰ مَن كَذَّبَ وَتَوَلَّىٰ(48)

هرآينه به ما وحى شده است كه عذاب براى آن كسى است كه راست را دروغ شمارد و از آن رخ برتابد.

قَالَ فَمَن رَّبُّكُمَا يَا مُوسَىٰ(49)

گفت: اى موسى، پروردگار شما كيست؟

قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَىٰ كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَىٰ(50)

گفت: پروردگار ما همان كسى است كه آفرينش هر چيزى را به او ارزانى داشته، سپس هدايتش كرده است.

قَالَ فَمَا بَالُ الْقُرُونِ الْأُولَىٰ(51)

گفت: حال اقوامى كه از اين پيش مى‌زيسته‌اند چيست؟

قَالَ عِلْمُهَا عِندَ رَبِّي فِي كِتَابٍ ۖ لَّا يَضِلُّ رَبِّي وَلَا يَنسَى(52)

گفت: علم آن در كتابى است نزد پروردگار من. پروردگار من نه خطا مى‌كند و نه فراموش.

الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْدًا وَسَلَكَ لَكُمْ فِيهَا سُبُلًا وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّن نَّبَاتٍ شَتَّىٰ(53)

كسى است كه زمين را آرامگاه شما ساخت و برايتان در آن راه‌هايى پديد آورد و از آسمان باران فرستاد، تا بدان انواعى گوناگون از نباتات برويانيم.

كُلُوا وَارْعَوْا أَنْعَامَكُمْ ۗ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّأُولِي النُّهَىٰ(54)

بخوريد و چارپايانتان را بچرانيد. در اين براى خردمندان عبرتهاست.

۞ مِنْهَا خَلَقْنَاكُمْ وَفِيهَا نُعِيدُكُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُكُمْ تَارَةً أُخْرَىٰ(55)

شما را از زمين آفريديم و به آن باز مى‌گردانيم و بار ديگر از آن بيرون مى‌آوريم.

وَلَقَدْ أَرَيْنَاهُ آيَاتِنَا كُلَّهَا فَكَذَّبَ وَأَبَىٰ(56)

هرآينه همه آيات خود را به او نشان داديم ولى تكذيبش كرد و سر باز زد.

قَالَ أَجِئْتَنَا لِتُخْرِجَنَا مِنْ أَرْضِنَا بِسِحْرِكَ يَا مُوسَىٰ(57)

گفت: اى موسى، آيا نزد ما آمده‌اى تا ما را به جادويى از سرزمينمان بيرون كنى؟

فَلَنَأْتِيَنَّكَ بِسِحْرٍ مِّثْلِهِ فَاجْعَلْ بَيْنَنَا وَبَيْنَكَ مَوْعِدًا لَّا نُخْلِفُهُ نَحْنُ وَلَا أَنتَ مَكَانًا سُوًى(58)

ما نيز در برابر تو جادويى چون جادوى تو مى‌آوريم. بين ما و خود وعده گاهى در زمينى هموار بگذار كه نه ما وعده را خلاف كنيم و نه تو.

قَالَ مَوْعِدُكُمْ يَوْمُ الزِّينَةِ وَأَن يُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًى(59)

گفت: موعد شما روز زينت است و همه مردم بدان هنگام كه آفتاب بلند گردد گرد آيند.

فَتَوَلَّىٰ فِرْعَوْنُ فَجَمَعَ كَيْدَهُ ثُمَّ أَتَىٰ(60)

فرعون بازگشت و ياران حيله‌گر خويش را گرد كرد و باز آمد.

قَالَ لَهُم مُّوسَىٰ وَيْلَكُمْ لَا تَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ كَذِبًا فَيُسْحِتَكُم بِعَذَابٍ ۖ وَقَدْ خَابَ مَنِ افْتَرَىٰ(61)

موسى گفتشان: واى بر شما، بر خدا دروغ مبنديد كه همه شما را به عذابى هلاك كند و هر كه دروغ بندد نوميد شود.

فَتَنَازَعُوا أَمْرَهُم بَيْنَهُمْ وَأَسَرُّوا النَّجْوَىٰ(62)

پس با يكديگر در كار خود به مشورت پرداختند. و پنهان رازها گفتند.

قَالُوا إِنْ هَٰذَانِ لَسَاحِرَانِ يُرِيدَانِ أَن يُخْرِجَاكُم مِّنْ أَرْضِكُم بِسِحْرِهِمَا وَيَذْهَبَا بِطَرِيقَتِكُمُ الْمُثْلَىٰ(63)

گفتند: اين دو جادوگرانى هستند كه مى‌خواهند به جادوى خويش شما را از سرزمينتان برانند و آيين برتر شما را براندازند.

فَأَجْمِعُوا كَيْدَكُمْ ثُمَّ ائْتُوا صَفًّا ۚ وَقَدْ أَفْلَحَ الْيَوْمَ مَنِ اسْتَعْلَىٰ(64)

شما تدبيرهاى خود گرد كنيد و در يك صف بياييد. كسى كه امروز پيروز شود، رستگارى يابد.

قَالُوا يَا مُوسَىٰ إِمَّا أَن تُلْقِيَ وَإِمَّا أَن نَّكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَلْقَىٰ(65)

گفتند: اى موسى، آيا تو مى‌افكنى يا ما نخست بيفكنيم؟

قَالَ بَلْ أَلْقُوا ۖ فَإِذَا حِبَالُهُمْ وَعِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِن سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَىٰ(66)

گفت: شما بيفكنيد. ناگهان از جادويى كه كردند چنان در نظرش آمد كه آن رسنها و عصاها به هر سو مى‌دوند.

فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُّوسَىٰ(67)

موسى خويشتن را ترسان يافت.

قُلْنَا لَا تَخَفْ إِنَّكَ أَنتَ الْأَعْلَىٰ(68)

گفتيم: مترس كه تو برتر هستى.

وَأَلْقِ مَا فِي يَمِينِكَ تَلْقَفْ مَا صَنَعُوا ۖ إِنَّمَا صَنَعُوا كَيْدُ سَاحِرٍ ۖ وَلَا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتَىٰ(69)

آنچه در دست راست دارى بيفكن تا هر چه را كه ساخته‌اند ببلعد. آنان حيله جادوان ساخته‌اند و جادوگر هيچ گاه پيروز نمى‌شود.

فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّدًا قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هَارُونَ وَمُوسَىٰ(70)

ساحران به سجده وادار شدند. گفتند: به پروردگار هارون و موسى ايمان آورديم.

قَالَ آمَنتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ ۖ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ ۖ فَلَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُم مِّنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ فِي جُذُوعِ النَّخْلِ وَلَتَعْلَمُنَّ أَيُّنَا أَشَدُّ عَذَابًا وَأَبْقَىٰ(71)

فرعون گفت: آيا پيش از آنكه شما را رخصت دهم به او ايمان آورديد؟ او بزرگ شماست كه به شما جادوگرى آموخته است. دستها و پاهاتان را از چپ و راست مى‌برم و بر تنه درخت خرما به دارتان مى‌آويزم. تا بدانيد كه عذاب كدام يك از ما سخت‌تر و پاينده‌تر است.

قَالُوا لَن نُّؤْثِرَكَ عَلَىٰ مَا جَاءَنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالَّذِي فَطَرَنَا ۖ فَاقْضِ مَا أَنتَ قَاضٍ ۖ إِنَّمَا تَقْضِي هَٰذِهِ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا(72)

گفتند: سوگند به آن كه ما را آفريده است كه تو را بر آن نشانه‌هاى روشن كه ديده‌ايم ترجيح نمى‌دهيم؛ به هر چه خواهى حكم كن، كه رواج حكم تو در زندگى اينجهانى است.

إِنَّا آمَنَّا بِرَبِّنَا لِيَغْفِرَ لَنَا خَطَايَانَا وَمَا أَكْرَهْتَنَا عَلَيْهِ مِنَ السِّحْرِ ۗ وَاللَّهُ خَيْرٌ وَأَبْقَىٰ(73)

اينك به پروردگار خويش ايمان آورديم تا از خطاهاى ما و آن جادوگرى كه ما را بدان واداشتى درگذرد، كه خدا بهتر و پايدارتر است.

إِنَّهُ مَن يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِمًا فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَلَا يَحْيَىٰ(74)

هرآينه هر كس كه گنهكار نزد پروردگارش بيايد، جهنم جايگاه اوست كه در آنجا نه مى‌ميرد و نه زندگى مى‌كند.

وَمَن يَأْتِهِ مُؤْمِنًا قَدْ عَمِلَ الصَّالِحَاتِ فَأُولَٰئِكَ لَهُمُ الدَّرَجَاتُ الْعُلَىٰ(75)

و آنان كه با ايمان نزد او آيند و كارهاى شايسته كنند، صاحب درجاتى بلند باشند.

جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا ۚ وَذَٰلِكَ جَزَاءُ مَن تَزَكَّىٰ(76)

بهشتهاى جاويدان كه در آن نهرها روان است، و همواره در آنجا باشند. و اين است پاداش پاكان.

وَلَقَدْ أَوْحَيْنَا إِلَىٰ مُوسَىٰ أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقًا فِي الْبَحْرِ يَبَسًا لَّا تَخَافُ دَرَكًا وَلَا تَخْشَىٰ(77)

به موسى وحى كرديم كه بندگان ما را شب‌هنگام بيرون ببر و برايشان در دريا گذرگاهى خشك بجوى، و مترس كه بر تو دست يابند و بيم به دل راه مده.

فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ فَغَشِيَهُم مِّنَ الْيَمِّ مَا غَشِيَهُمْ(78)

فرعون با لشكرهايش از پيشان روان شد. و دريا چنان كه بايد آنان را در خود فرو پوشيد.

وَأَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ وَمَا هَدَىٰ(79)

فرعون قومش را گمراه كرد، نه راهنمايى.

يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ قَدْ أَنجَيْنَاكُم مِّنْ عَدُوِّكُمْ وَوَاعَدْنَاكُمْ جَانِبَ الطُّورِ الْأَيْمَنَ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَىٰ(80)

اى بنى‌اسرائيل، شما را از دشمنتان رهانيديم و با شما در جانب راست كوه طور وعده نهاديم و برايتان مَنّ و سَلوى نازل كرديم.

كُلُوا مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَلَا تَطْغَوْا فِيهِ فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبِي ۖ وَمَن يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوَىٰ(81)

از چيزهاى پاكيزه كه شما را روزى داده‌ايم بخوريد و از حد مگذرانيدش تا مباد خشم من به شما رسد، كه هر كس كه خشم من به او برسد در آتش افتد.

وَإِنِّي لَغَفَّارٌ لِّمَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا ثُمَّ اهْتَدَىٰ(82)

هر كس كه توبه كند و ايمان آورد و كار شايسته كند و به راه هدايت بيفتد، مى‌آمرزمش.

۞ وَمَا أَعْجَلَكَ عَن قَوْمِكَ يَا مُوسَىٰ(83)

اى موسى، چه چيز تو را واداشت تا بر قومت پيشى گيرى؟

قَالَ هُمْ أُولَاءِ عَلَىٰ أَثَرِي وَعَجِلْتُ إِلَيْكَ رَبِّ لِتَرْضَىٰ(84)

گفت: آنها همانهايند كه از پى من روانند. اى پروردگار من، من به سوى تو شتافتم تا خشنود گردى.

قَالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِن بَعْدِكَ وَأَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ(85)

گفت: ما قوم تو را پس از تو آزمايش كرديم و سامرى گمراهشان ساخت.

فَرَجَعَ مُوسَىٰ إِلَىٰ قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا ۚ قَالَ يَا قَوْمِ أَلَمْ يَعِدْكُمْ رَبُّكُمْ وَعْدًا حَسَنًا ۚ أَفَطَالَ عَلَيْكُمُ الْعَهْدُ أَمْ أَرَدتُّمْ أَن يَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبٌ مِّن رَّبِّكُمْ فَأَخْلَفْتُم مَّوْعِدِي(86)

موسى خشمگين و پُر اندوه نزد قومش بازگشت و گفت: اى قوم من، آيا پروردگارتان شما را وعده‌هاى نيكو نداده بود؟ آيا درنگ من به درازا كشيد يا خواستيد كه خشم پروردگارتان به شما فرود آيد كه وعده مرا خلاف كرديد؟

قَالُوا مَا أَخْلَفْنَا مَوْعِدَكَ بِمَلْكِنَا وَلَٰكِنَّا حُمِّلْنَا أَوْزَارًا مِّن زِينَةِ الْقَوْمِ فَقَذَفْنَاهَا فَكَذَٰلِكَ أَلْقَى السَّامِرِيُّ(87)

گفتند: ما به اختيار خويش وعده تو خلاف نكرديم. بارهايى از زينت آن قوم بر دوش داشتيم. آنها را در آتش بيفكنديم. و سامرى نيز بيفكند.

فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلًا جَسَدًا لَّهُ خُوَارٌ فَقَالُوا هَٰذَا إِلَٰهُكُمْ وَإِلَٰهُ مُوسَىٰ فَنَسِيَ(88)

و برايشان تنديس گوساله‌اى كه نعره گاوان را داشت بساخت و گفتند: اين خداى شما و خداى موسى است. و موسى فراموش كرده بود.

أَفَلَا يَرَوْنَ أَلَّا يَرْجِعُ إِلَيْهِمْ قَوْلًا وَلَا يَمْلِكُ لَهُمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا(89)

آيا نمى‌ديدند كه هيچ پاسخى به سخنشان نمى‌دهد، و هيچ سود و زيانى برايشان ندارد؟

وَلَقَدْ قَالَ لَهُمْ هَارُونُ مِن قَبْلُ يَا قَوْمِ إِنَّمَا فُتِنتُم بِهِ ۖ وَإِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمَٰنُ فَاتَّبِعُونِي وَأَطِيعُوا أَمْرِي(90)

هارون نيز پيش از اين به آنها گفته بود: اى قوم من، شما را به اين گوساله آزموده‌اند. پروردگار شما خداى رحمان است. از پى من بياييد و فرمانبردار من باشيد.

قَالُوا لَن نَّبْرَحَ عَلَيْهِ عَاكِفِينَ حَتَّىٰ يَرْجِعَ إِلَيْنَا مُوسَىٰ(91)

گفتند: ما همواره به پرستش او مى‌نشينيم تا موسى به نزد ما باز گردد.

قَالَ يَا هَارُونُ مَا مَنَعَكَ إِذْ رَأَيْتَهُمْ ضَلُّوا(92)

گفت: اى هارون، هنگامى كه ديدى گمراه مى‌شوند،

أَلَّا تَتَّبِعَنِ ۖ أَفَعَصَيْتَ أَمْرِي(93)

چرا از پى من نيامدى؟ آيا تو نيز از فرمان من سرپيچى كرده بودى؟

قَالَ يَا ابْنَ أُمَّ لَا تَأْخُذْ بِلِحْيَتِي وَلَا بِرَأْسِي ۖ إِنِّي خَشِيتُ أَن تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَمْ تَرْقُبْ قَوْلِي(94)

گفت: اى پسر مادرم، چنگ به ريش و سر من مينداز. من ترسيدم كه بگويى: تو ميان بنى‌اسرائيل جدايى افكندى، و گفتار مرا رعايت نكردى.

قَالَ فَمَا خَطْبُكَ يَا سَامِرِيُّ(95)

گفت: و تو اى سامرى، اين چه كارى بود كه كردى؟

قَالَ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِّنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُهَا وَكَذَٰلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي(96)

گفت: من چيزى ديدم كه آنها نمى‌ديدند. مشتى از خاكى كه نقش پاى آن رسول بر آن بود برگرفتم و در آن پيكر افكندم و نفس من اين كار را در چشم من بياراست.

قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَيَاةِ أَن تَقُولَ لَا مِسَاسَ ۖ وَإِنَّ لَكَ مَوْعِدًا لَّن تُخْلَفَهُ ۖ وَانظُرْ إِلَىٰ إِلَٰهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عَاكِفًا ۖ لَّنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفًا(97)

گفت: برو، در زندگى اين دنيا چنان شوى كه پيوسته بگويى: «به من نزديك مشو.» و نيز تو را وعده‌اى است كه از آن رها نشوى و اينك به خدايت كه پيوسته عبادتش مى‌كردى بنگر كه مى‌سوزانيمش و به دريايش مى‌افشانيم.

إِنَّمَا إِلَٰهُكُمُ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۚ وَسِعَ كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا(98)

جز اين نيست كه خداى شما اللّه است كه هيچ خدايى جز او نيست و علمش همه چيز را در برگرفته است.

كَذَٰلِكَ نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنبَاءِ مَا قَدْ سَبَقَ ۚ وَقَدْ آتَيْنَاكَ مِن لَّدُنَّا ذِكْرًا(99)

اينچنين خبرهاى گذشته را براى تو حكايت مى‌كنيم. و به تو از جانب خود قرآن را عطا كرديم.

مَّنْ أَعْرَضَ عَنْهُ فَإِنَّهُ يَحْمِلُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وِزْرًا(100)

هر كس كه از آن رخ برتابد روز قيامت بار گناه بر دوش مى‌كشد.

خَالِدِينَ فِيهِ ۖ وَسَاءَ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ حِمْلًا(101)

در آن كار همواره بمانند. و بار روز قيامت برايشان بار بدى است.

يَوْمَ يُنفَخُ فِي الصُّورِ ۚ وَنَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقًا(102)

روزى كه در صور دميده شود و مجرمان را در آن روز، كبودچشم گرد مى‌آوريم.

يَتَخَافَتُونَ بَيْنَهُمْ إِن لَّبِثْتُمْ إِلَّا عَشْرًا(103)

آهسته با هم سخن مى‌گويند كه ده روز بيش نيارميده‌ايد.

نَّحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَقُولُونَ إِذْ يَقُولُ أَمْثَلُهُمْ طَرِيقَةً إِن لَّبِثْتُمْ إِلَّا يَوْمًا(104)

ما به گفتار آنان آگاه‌تريم آنگاه كه نيكوروشترين آنها مى‌گويد: جز يك روز نيارميده‌ايد.

وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْجِبَالِ فَقُلْ يَنسِفُهَا رَبِّي نَسْفًا(105)

تو را از كوه‌ها مى‌پرسند. بگو: پروردگار من همه را پراكنده مى‌سازد.

فَيَذَرُهَا قَاعًا صَفْصَفًا(106)

و آنها را به زمينى هموار بدل مى‌كند؛

لَّا تَرَىٰ فِيهَا عِوَجًا وَلَا أَمْتًا(107)

در آن هيچ كجى و پستى و بلندى نمى‌بينى.

يَوْمَئِذٍ يَتَّبِعُونَ الدَّاعِيَ لَا عِوَجَ لَهُ ۖ وَخَشَعَتِ الْأَصْوَاتُ لِلرَّحْمَٰنِ فَلَا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْسًا(108)

در آن روز از پى آن داعى كه هيچ كژى را در او راه نيست روان گردند. و صداها در برابر خداى رحمان به خشوع مى‌گرايد و از هيچ كس جز صداى پايى نخواهى شنيد.

يَوْمَئِذٍ لَّا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَٰنُ وَرَضِيَ لَهُ قَوْلًا(109)

در آن روز شفاعت سود ندهد، مگر آن را كه خداى رحمان اجازت دهد و سخنش را بپسندد.

يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْمًا(110)

هر چه را در پيش روى آنهاست و هر چه را در پشت سرشان است مى‌داند و علم آنان او را در بَر نگيرد.

۞ وَعَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَيِّ الْقَيُّومِ ۖ وَقَدْ خَابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْمًا(111)

و چهره‌ها در برابر خداى زنده پاينده خاضع مى‌شود و هر كه بار كفر بر دوش مى‌كشد نوميد مى‌گردد.

وَمَن يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَا يَخَافُ ظُلْمًا وَلَا هَضْمًا(112)

و هر كس كه كارهاى شايسته كند و مؤمن باشد، نبايد از هيچ ستمى و شكستى بهراسد.

وَكَذَٰلِكَ أَنزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا وَصَرَّفْنَا فِيهِ مِنَ الْوَعِيدِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ أَوْ يُحْدِثُ لَهُمْ ذِكْرًا(113)

اينچنين آن را قرآنى عربى نازل كرديم و در آن گونه‌گون هشدار داديم، شايد بترسند يا پندى تازه گيرند.

فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ ۗ وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِن قَبْلِ أَن يُقْضَىٰ إِلَيْكَ وَحْيُهُ ۖ وَقُل رَّبِّ زِدْنِي عِلْمًا(114)

پس برتر است خداى يكتا آن پادشاه راستين. و پيش از آنكه وحى به پايان رسد در خواندن قرآن شتاب مكن. و بگو: اى پروردگار من، به علم من بيفزاى.

وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَىٰ آدَمَ مِن قَبْلُ فَنَسِيَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا(115)

و ما پيش از اين با آدم پيمان بستيم ولى فراموش كرد، و شكيبايش نيافتيم.

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَىٰ(116)

و آنگاه كه به فرشتگان گفتيم: آدم را سجده كنيد؛ همه جز ابليس -كه سرپيچى كرد- سجده كردند.

فَقُلْنَا يَا آدَمُ إِنَّ هَٰذَا عَدُوٌّ لَّكَ وَلِزَوْجِكَ فَلَا يُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَىٰ(117)

گفتيم: اى آدم، اين دشمن تو و همسر توست، شما را از بهشت بيرون نكند، كه نگونبخت شوى.

إِنَّ لَكَ أَلَّا تَجُوعَ فِيهَا وَلَا تَعْرَىٰ(118)

كه تو در بهشت نه گرسنه مى‌شوى و نه برهنه مى‌مانى.

وَأَنَّكَ لَا تَظْمَأُ فِيهَا وَلَا تَضْحَىٰ(119)

و نه تشنه مى‌شوى و نه دچار تابش آفتاب.

فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَىٰ شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لَّا يَبْلَىٰ(120)

شيطان وسوسه‌اش كرد و گفت: اى آدم، آيا تو را به درخت جاويدانى و مُلكى زوال ناپذير راه بنمايم؟

فَأَكَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ ۚ وَعَصَىٰ آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَىٰ(121)

از آن درخت خوردند و شرمگاهشان در نظرشان پديدار شد. و همچنان برگ درختان بهشت بر آنها مى‌چسبانيدند. آدم در پروردگار خويش عاصى شد و راه گم كرد.

ثُمَّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَيْهِ وَهَدَىٰ(122)

سپس پروردگارش او را برگزيد و توبه‌اش را بپذيرفت و هدايتش كرد.

قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِيعًا ۖ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ ۖ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشْقَىٰ(123)

گفت: همگى از آنجا پايين رويد؛ دشمنان يكديگر. اگر از جانب من شما را راهنمايى آمد، هر كس از آن راهنماى من متابعت كند نه گمراه مى‌شود و نه تيره‌بخت.

وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَىٰ(124)

و هر كس كه از ياد من اعراض كند، زندگيش تنگ شود و در روز قيامت نابينا محشورش سازيم.

قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَىٰ وَقَدْ كُنتُ بَصِيرًا(125)

گويد: اى پروردگار من، چرا مرا نابينا محشور كردى و حال آنكه من بينا بودم؟

قَالَ كَذَٰلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا ۖ وَكَذَٰلِكَ الْيَوْمَ تُنسَىٰ(126)

گويد: همچنان كه تو آيات ما را فراموش مى‌كردى، امروز خود فراموش گشته‌اى.

وَكَذَٰلِكَ نَجْزِي مَنْ أَسْرَفَ وَلَمْ يُؤْمِن بِآيَاتِ رَبِّهِ ۚ وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَأَبْقَىٰ(127)

اينچنين اسرافكاران و كسانى را كه به آيات پروردگارشان ايمان نمى‌آورند جزا مى‌دهيم. هر آينه عذاب آخرت سخت‌تر و پايدارتر است.

أَفَلَمْ يَهْدِ لَهُمْ كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ يَمْشُونَ فِي مَسَاكِنِهِمْ ۗ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّأُولِي النُّهَىٰ(128)

آيا آن همه مردمى كه پيش از اين در مساكن خويش راه مى‌رفتند و ما همه را هلاك كرديم، سبب هدايت اينان نشده‌اند؟ اينها نشانه‌هايى است براى خردمندان.

وَلَوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّكَ لَكَانَ لِزَامًا وَأَجَلٌ مُّسَمًّى(129)

اگر نه سخنى بود كه پروردگارت پيش از اين گفته و زمان را معين كرده بود، عذابشان در اين جهان حتمى مى‌بود.

فَاصْبِرْ عَلَىٰ مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا ۖ وَمِنْ آنَاءِ اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَأَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرْضَىٰ(130)

بر آنچه مى‌گويند شكيبا باش و پروردگارت را پيش از طلوع خورشيد و پيش از غروب آن به پاكى بستاى. و در ساعات شب و اول و آخر روز تسبيح گوى. شايد خشنود گردى.

وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَىٰ مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ ۚ وَرِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَأَبْقَىٰ(131)

اگر زنان و مردانى از آنها را از يك زندگى خوش بهره‌مند ساخته‌ايم، تو به آنها منگر. اين براى آن است كه امتحانشان كنيم. رزق پروردگارت بهتر و پايدارتر است.

وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا ۖ لَا نَسْأَلُكَ رِزْقًا ۖ نَّحْنُ نَرْزُقُكَ ۗ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَىٰ(132)

كسان خود را به نماز فرمان ده و خود در آن كار پاى بيفشر. از تو روزى نمى‌خواهيم. ما به تو روزى مى‌دهيم. و عاقبت خير از آنِ پرهيزگاران است.

وَقَالُوا لَوْلَا يَأْتِينَا بِآيَةٍ مِّن رَّبِّهِ ۚ أَوَلَمْ تَأْتِهِم بَيِّنَةُ مَا فِي الصُّحُفِ الْأُولَىٰ(133)

و گفتند: چرا معجزه‌اى از پروردگارش براى ما نمى‌آورد؟ آيا دليلهاى روشنى كه در صحيفه‌هاى پيشين آمده، به آنها نرسيده است؟

وَلَوْ أَنَّا أَهْلَكْنَاهُم بِعَذَابٍ مِّن قَبْلِهِ لَقَالُوا رَبَّنَا لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ مِن قَبْلِ أَن نَّذِلَّ وَنَخْزَىٰ(134)

اگر پيش از آمدن پيامبرى عذابشان مى‌كرديم، مى‌گفتند: اى پروردگار ما، چرا رسولى بر ما نفرستادى تا پيش از آنكه به خوارى و رسوايى افتيم، از آيات تو پيروى كنيم؟

قُلْ كُلٌّ مُّتَرَبِّصٌ فَتَرَبَّصُوا ۖ فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحَابُ الصِّرَاطِ السَّوِيِّ وَمَنِ اهْتَدَىٰ(135)

بگو: همه منتظرند، شما نيز منتظر بمانيد. به زودى خواهيد دانست آنها كه به راه راست مى‌روند و آنها كه هدايت يافته‌اند، چه كسانى هستند.


المزيد من السور باللغة الفارسية:

سورة البقرة آل عمران سورة النساء
سورة المائدة سورة يوسف سورة ابراهيم
سورة الحجر سورة الكهف سورة مريم
سورة السجدة سورة يس سورة الدخان
سورة النجم سورة الرحمن سورة الواقعة
سورة الحشر سورة الملك سورة الحاقة

تحميل سورة طه بصوت أشهر القراء :

قم باختيار القارئ للاستماع و تحميل سورة طه كاملة بجودة عالية
سورة طه أحمد العجمي
أحمد العجمي
سورة طه خالد الجليل
خالد الجليل
سورة طه سعد الغامدي
سعد الغامدي
سورة طه سعود الشريم
سعود الشريم
سورة طه عبد الباسط عبد الصمد
عبد الباسط
سورة طه عبد الله عواد الجهني
عبد الله الجهني
سورة طه علي الحذيفي
علي الحذيفي
سورة طه فارس عباد
فارس عباد
سورة طه ماهر المعيقلي
ماهر المعيقلي
سورة طه محمد جبريل
محمد جبريل
سورة طه محمد صديق المنشاوي
المنشاوي
سورة طه الحصري
الحصري
سورة طه العفاسي
مشاري العفاسي
سورة طه ناصر القطامي
ناصر القطامي
سورة طه ياسر الدوسري
ياسر الدوسري



Thursday, November 21, 2024

لا تنسنا من دعوة صالحة بظهر الغيب