سورة الصافات بالفارسية
وَالصَّافَّاتِ صَفًّا(1) سوگند به آن فرشتگان كه براى نيايش صف بستهاند، |
فَالزَّاجِرَاتِ زَجْرًا(2) سوگند به آن فرشتگان كه ابرها را مىرانند، |
فَالتَّالِيَاتِ ذِكْرًا(3) سوگند به آن فرشتگان كه ذكر خدا را مىخوانند، |
إِنَّ إِلَٰهَكُمْ لَوَاحِدٌ(4) كه خداى شما خدايى يكتاست. |
رَّبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَرَبُّ الْمَشَارِقِ(5) پروردگار آسمانها و زمين است و هر چه در ميان آنهاست. و پروردگار مشرقهاست. |
إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ(6) ما آسمان فرودين را به زينت ستارگان بياراستيم. |
وَحِفْظًا مِّن كُلِّ شَيْطَانٍ مَّارِدٍ(7) و از هر شيطان نافرمان نگه داشتيم. |
لَّا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلَىٰ وَيُقْذَفُونَ مِن كُلِّ جَانِبٍ(8) تا سخن ساكنان عالم بالا را نشنوند و از هر سوى رانده شوند. |
دُحُورًا ۖ وَلَهُمْ عَذَابٌ وَاصِبٌ(9) تا دور گردند و براى آنهاست عذابى دايم. |
إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ(10) مگر آن شيطان كه ناگهان چيزى بربايد و ناگهان شهابى ثاقب دنبالش كند. |
فَاسْتَفْتِهِمْ أَهُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَم مَّنْ خَلَقْنَا ۚ إِنَّا خَلَقْنَاهُم مِّن طِينٍ لَّازِبٍ(11) پس، از كافران بپرس كه آيا آفرينش آنها دشوارتر است يا آنچه ما آفريدهايم. ما آنها را از گِلى چسبنده آفريدهايم. |
بَلْ عَجِبْتَ وَيَسْخَرُونَ(12) تو در شگفت شدى و آنها مسخره مىكنند. |
وَإِذَا ذُكِّرُوا لَا يَذْكُرُونَ(13) و چون به آنها پند داده شود، پند نمىپذيرند. |
وَإِذَا رَأَوْا آيَةً يَسْتَسْخِرُونَ(14) و چون آيهاى ببينند، از يكديگر مىخواهند تا به ريشخندش گيرند. |
وَقَالُوا إِنْ هَٰذَا إِلَّا سِحْرٌ مُّبِينٌ(15) و مىگويند: اين چيزى جز جادويى آشكار نيست، |
أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ(16) آيا وقتى كه ما مُرديم و خاك و استخوان شديم ما را زنده مىكنند؟ |
أَوَآبَاؤُنَا الْأَوَّلُونَ(17) يا نياكان ما را؟ |
قُلْ نَعَمْ وَأَنتُمْ دَاخِرُونَ(18) بگو: بلى، و شما خوار و بيچاره مىشويد. |
فَإِنَّمَا هِيَ زَجْرَةٌ وَاحِدَةٌ فَإِذَا هُمْ يَنظُرُونَ(19) و آنان خود خواهند ديد كه به يك فرمان همه را زنده مىكنند. |
وَقَالُوا يَا وَيْلَنَا هَٰذَا يَوْمُ الدِّينِ(20) مىگويند: واى بر ما، اين همان روز جزاست. |
هَٰذَا يَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِي كُنتُم بِهِ تُكَذِّبُونَ(21) اين همان روز داورى است كه دروغش مىپنداشتيد. |
۞ احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَأَزْوَاجَهُمْ وَمَا كَانُوا يَعْبُدُونَ(22) آنان را كه ستم مىكردند و همپايگانشان و آنهايى را كه به جاى خداى يكتا مىپرستيدند گرد آوريد. |
مِن دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلَىٰ صِرَاطِ الْجَحِيمِ(23) همه را به راه جهنم راه بنماييد. |
وَقِفُوهُمْ ۖ إِنَّهُم مَّسْئُولُونَ(24) و نگه داريدشان، بايد بازخواست شوند. |
مَا لَكُمْ لَا تَنَاصَرُونَ(25) چرا يكديگر را يارى نمىكنيد؟ |
بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ(26) نه، امروز همه تسليمشوندگانند. |
وَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ يَتَسَاءَلُونَ(27) و آنگاه روى به يكديگر كنند و بپرسند. |
قَالُوا إِنَّكُمْ كُنتُمْ تَأْتُونَنَا عَنِ الْيَمِينِ(28) گويند: شما بوديد كه از در نيكخواهى بر ما درمىآمديد. |
قَالُوا بَل لَّمْ تَكُونُوا مُؤْمِنِينَ(29) گويند: نه، شما ايمان نياورده بوديد. |
وَمَا كَانَ لَنَا عَلَيْكُم مِّن سُلْطَانٍ ۖ بَلْ كُنتُمْ قَوْمًا طَاغِينَ(30) ما را بر شما هيچ تسلطى نبود. شما خود مردمانى نافرمان بوديد. |
فَحَقَّ عَلَيْنَا قَوْلُ رَبِّنَا ۖ إِنَّا لَذَائِقُونَ(31) گفته پروردگارمان بر ما ثابت شد. اكنون بايد بچشيم. |
فَأَغْوَيْنَاكُمْ إِنَّا كُنَّا غَاوِينَ(32) ما شما را گمراه كرديم و خود نيز گمراه بوديم. |
فَإِنَّهُمْ يَوْمَئِذٍ فِي الْعَذَابِ مُشْتَرِكُونَ(33) در آن روز، همه در عذاب شريكند. |
إِنَّا كَذَٰلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ(34) ما با مجرمان چنين مىكنيم. |
إِنَّهُمْ كَانُوا إِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا إِلَٰهَ إِلَّا اللَّهُ يَسْتَكْبِرُونَ(35) چون به آنان گفته مىشد كه جز خداى يكتا خدايى نيست تكبر مىكردند، |
وَيَقُولُونَ أَئِنَّا لَتَارِكُو آلِهَتِنَا لِشَاعِرٍ مَّجْنُونٍ(36) و مىگفتند: آيا به خاطر شاعر ديوانهاى خدايانمان را ترك گوييم؟ |
بَلْ جَاءَ بِالْحَقِّ وَصَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ(37) نه، آن پيامبر حق را آورد و پيامبران پيشين را تصديق كرد. |
إِنَّكُمْ لَذَائِقُو الْعَذَابِ الْأَلِيمِ(38) شما عذاب دردآور را خواهيد چشيد. |
وَمَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ(39) جز در برابر اعمالتان كيفر نخواهيد ديد. |
إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ(40) مگر بندگان مخلص خدا، |
أُولَٰئِكَ لَهُمْ رِزْقٌ مَّعْلُومٌ(41) كه آنها راست رزقى معين، |
فَوَاكِهُ ۖ وَهُم مُّكْرَمُونَ(42) از ميوهها، و گرامى داشتگانند؛ |
فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ(43) در بهشتهاى پرنعمت، |
عَلَىٰ سُرُرٍ مُّتَقَابِلِينَ(44) بر تختهايى كه رو به روى هماند. |
يُطَافُ عَلَيْهِم بِكَأْسٍ مِّن مَّعِينٍ(45) و جامى از چشمه خوشگوار ميانشان به گردش درآيد، |
بَيْضَاءَ لَذَّةٍ لِّلشَّارِبِينَ(46) سفيد است و نوشندگانش را لذتبخش، |
لَا فِيهَا غَوْلٌ وَلَا هُمْ عَنْهَا يُنزَفُونَ(47) نه عقل از آن تباهى گيرد و نه نوشنده مست شود. |
وَعِندَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ عِينٌ(48) زنانى درشت چشم كه تنها به شوهران خود نظر دارند، همدم آنهايند. |
كَأَنَّهُنَّ بَيْضٌ مَّكْنُونٌ(49) همانند تخم مرغهايى دور از دسترس. |
فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ يَتَسَاءَلُونَ(50) رو به يكديگر كنند و به گفت و گو پردازند. |
قَالَ قَائِلٌ مِّنْهُمْ إِنِّي كَانَ لِي قَرِينٌ(51) يكى از آنها گويد: مرا همنشينى بود، |
يَقُولُ أَإِنَّكَ لَمِنَ الْمُصَدِّقِينَ(52) كه مىگفت: آيا تو از آنها هستى كه تصديق مىكنند؟ |
أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَدِينُونَ(53) آيا آنگاه كه مُرديم و خاك و استخوان شديم، كيفرمان مىدهند؟ |
قَالَ هَلْ أَنتُم مُّطَّلِعُونَ(54) گويد: مىتوانيد از بالا بنگريد؟ |
فَاطَّلَعَ فَرَآهُ فِي سَوَاءِ الْجَحِيمِ(55) از بالا بنگرد و او را در ميان آتش دوزخ بيند. |
قَالَ تَاللَّهِ إِن كِدتَّ لَتُرْدِينِ(56) گويدش: به خدا سوگند، نزديك بود كه مرا به هلاكت افكنى. |
وَلَوْلَا نِعْمَةُ رَبِّي لَكُنتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ(57) و اگر موهبت پروردگارم نبود، من نيز از احضارشدگان مىبودم. |
أَفَمَا نَحْنُ بِمَيِّتِينَ(58) آيا ما را مرگى نيست، |
إِلَّا مَوْتَتَنَا الْأُولَىٰ وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ(59) جز آن مرگ نخستين؟ و ديگر عذابمان نمىكنند؟ |
إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ(60) هر آينه اين است كاميابى بزرگ. |
لِمِثْلِ هَٰذَا فَلْيَعْمَلِ الْعَامِلُونَ(61) عملكنندگان بايد براى چنين پاداشى عمل كنند. |
أَذَٰلِكَ خَيْرٌ نُّزُلًا أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ(62) آيا خورش را اين بهتر يا درخت زقوم؟ |
إِنَّا جَعَلْنَاهَا فِتْنَةً لِّلظَّالِمِينَ(63) ما آن درخت را براى ابتلاى ستمكاران پديد آوردهايم. |
إِنَّهَا شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِي أَصْلِ الْجَحِيمِ(64) درختى است كه از اعماق جهنم مىرويد، |
طَلْعُهَا كَأَنَّهُ رُءُوسُ الشَّيَاطِينِ(65) ميوهاش همانند سر شياطين است، |
فَإِنَّهُمْ لَآكِلُونَ مِنْهَا فَمَالِئُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ(66) دوزخيان از آن مىخورند و شكم انباشته مىسازند، |
ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَيْهَا لَشَوْبًا مِّنْ حَمِيمٍ(67) و بر سر آن آميزهاى از آب سوزان مىنوشند. |
ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَى الْجَحِيمِ(68) سپس بازگشتشان به همان جهنم است. |
إِنَّهُمْ أَلْفَوْا آبَاءَهُمْ ضَالِّينَ(69) آنها پدران خود را پيش از خود گمراه يافتند، |
فَهُمْ عَلَىٰ آثَارِهِمْ يُهْرَعُونَ(70) و بر پى ايشان شتابان مىروند. |
وَلَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ(71) و پيش از آنها بيشتر پيشينيان گمراه شدند. |
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا فِيهِم مُّنذِرِينَ(72) و ما بيمدهندگانى به ميانشان فرستاديم. |
فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُنذَرِينَ(73) پس بنگر كه سرانجام آن بيميافتگان چگونه بود. |
إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ(74) جز بندگان مخلص خدا. |
وَلَقَدْ نَادَانَا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِيبُونَ(75) نوح ما را ندا داد و ما چه نيك پاسخدهندهاى بوديم. |
وَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ(76) او و كسانش را از اندوه بزرگ رهانيديم. |
وَجَعَلْنَا ذُرِّيَّتَهُ هُمُ الْبَاقِينَ(77) و فرزندانش را باقى گذاشتيم. |
وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ(78) و نام نيك او را در نسلهاى بعد باقى نهاديم. |
سَلَامٌ عَلَىٰ نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ(79) سلام بر نوح باد، در سراسر جهان. |
إِنَّا كَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ(80) ما نيكوكاران را چنين پاداش مىدهيم. |
إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ(81) او از بندگان مؤمن ما بود. |
ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِينَ(82) سپس ديگران را غرقه ساختيم. |
۞ وَإِنَّ مِن شِيعَتِهِ لَإِبْرَاهِيمَ(83) ابراهيم از پيروان او بود. |
إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ(84) آنگاه كه با دلى رسته از ترديد روى به پروردگارش آورد. |
إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَاذَا تَعْبُدُونَ(85) به پدرش و قومش گفت: چه مىپرستيد؟ |
أَئِفْكًا آلِهَةً دُونَ اللَّهِ تُرِيدُونَ(86) آيا به جاى خداى يكتا، خدايان دروغين را مىخواهيد؟ |
فَمَا ظَنُّكُم بِرَبِّ الْعَالَمِينَ(87) به پروردگار جهانيان چه گمان داريد؟ |
فَنَظَرَ نَظْرَةً فِي النُّجُومِ(88) نگاهى به ستارگان كرد، |
فَقَالَ إِنِّي سَقِيمٌ(89) و گفت: من بيمارم. |
فَتَوَلَّوْا عَنْهُ مُدْبِرِينَ(90) از او رويگردان شدند و بازگشتند. |
فَرَاغَ إِلَىٰ آلِهَتِهِمْ فَقَالَ أَلَا تَأْكُلُونَ(91) پنهانى نزد خدايانشان آمد و گفت: چيزى نمىخوريد؟ |
مَا لَكُمْ لَا تَنطِقُونَ(92) چرا سخن نمىگوييد؟ |
فَرَاغَ عَلَيْهِمْ ضَرْبًا بِالْيَمِينِ(93) و در نهان، دستى به قوت بر آنها زد. |
فَأَقْبَلُوا إِلَيْهِ يَزِفُّونَ(94) قومش شتابان نزدش آمدند. |
قَالَ أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ(95) گفت: آيا چيزهايى را كه خود مىتراشيد مىپرستيد؟ |
وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ(96) خداى يكتاست كه شما و هر چه مىسازيد، آفريده است. |
قَالُوا ابْنُوا لَهُ بُنْيَانًا فَأَلْقُوهُ فِي الْجَحِيمِ(97) گفتند: برايش بنايى برآوريد و در آتشش اندازيد. |
فَأَرَادُوا بِهِ كَيْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَسْفَلِينَ(98) خواستند تا بدانديشى كنند، ما نيز آنها را زيردست گردانيديم. |
وَقَالَ إِنِّي ذَاهِبٌ إِلَىٰ رَبِّي سَيَهْدِينِ(99) گفت: من به سوى پروردگارم مىروم، او مرا راهنمايى خواهد كرد؛ |
رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ(100) اى پروردگار من، مرا فرزندى صالح عطا كن. |
فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ(101) پس او را به پسرى بردبار مژده داديم. |
فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَىٰ فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَىٰ ۚ قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ ۖ سَتَجِدُنِي إِن شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ(102) چون با پدر به جايى رسيد كه بايد به كار بپردازند، گفت: اى پسركم، در خواب ديدهام كه تو را ذبح مىكنم. بنگر كه چه مىانديشى. گفت: اى پدر، به هر چه مأمور شدهاى عمل كن، كه اگر خدا بخواهد مرا از صابران خواهى يافت. |
فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ(103) چون هر دو تسليم شدند و او را به پيشانى افكند، |
وَنَادَيْنَاهُ أَن يَا إِبْرَاهِيمُ(104) ما ندايش داديم: اى ابراهيم، |
قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا ۚ إِنَّا كَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ(105) خوابت را به حقيقت پيوستى. و ما نيكوكاران را چنين پاداش مىدهيم. |
إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ الْبَلَاءُ الْمُبِينُ(106) اين آزمايشى آشكارا بود. |
وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ(107) و او را به ذبحى بزرگ بازخريديم. |
وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ(108) و نام نيك او را در نسلهاى بعد باقى گذاشتيم. |
سَلَامٌ عَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ(109) سلام بر ابراهيم. |
كَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ(110) ما نيكوكاران را اينچنين پاداش مىدهيم. |
إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ(111) او از بندگان مؤمن ما بود. |
وَبَشَّرْنَاهُ بِإِسْحَاقَ نَبِيًّا مِّنَ الصَّالِحِينَ(112) او را به اسحاق، پيامبرى شايسته، مژده داديم. |
وَبَارَكْنَا عَلَيْهِ وَعَلَىٰ إِسْحَاقَ ۚ وَمِن ذُرِّيَّتِهِمَا مُحْسِنٌ وَظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ مُبِينٌ(113) او و اسحاق را بركت داديم. و از فرزندانشان بعضى نيكوكار هستند و بعضى به آشكارا بر خود ستمكار. |
وَلَقَدْ مَنَنَّا عَلَىٰ مُوسَىٰ وَهَارُونَ(114) ما به موسى و هارون نعمت داديم. |
وَنَجَّيْنَاهُمَا وَقَوْمَهُمَا مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ(115) آن دو و مردمشان را از رنجى بزرگ نجات بخشيديم. |
وَنَصَرْنَاهُمْ فَكَانُوا هُمُ الْغَالِبِينَ(116) آنان را يارى داديم تا پيروز شدند. |
وَآتَيْنَاهُمَا الْكِتَابَ الْمُسْتَبِينَ(117) و كتابى روشنگرشان داديم. |
وَهَدَيْنَاهُمَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ(118) و به راه راست هدايتشان كرديم. |
وَتَرَكْنَا عَلَيْهِمَا فِي الْآخِرِينَ(119) و نام نيكشان را در نسلهاى بعد باقى گذاشتيم. |
سَلَامٌ عَلَىٰ مُوسَىٰ وَهَارُونَ(120) سلام بر موسى و هارون. |
إِنَّا كَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ(121) ما نيكوكاران را اينچنين پاداش مىدهيم. |
إِنَّهُمَا مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ(122) آن دو از بندگان مؤمن ما بودند. |
وَإِنَّ إِلْيَاسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ(123) و الياس از پيامبران بود. |
إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَلَا تَتَّقُونَ(124) به مردم خود گفت: آيا پروا نمىكنيد؟ |
أَتَدْعُونَ بَعْلًا وَتَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخَالِقِينَ(125) آيا بَعل را به خدايى مىخوانيد، و آن بهترين آفرينندگان را وامىگذاريد؟ |
اللَّهَ رَبَّكُمْ وَرَبَّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ(126) پروردگار شما و پروردگار نياكانتان، خداى يكتاست. |
فَكَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ(127) پس تكذيبش كردند و آنان از احضارشدگانند. |
إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ(128) مگر بندگان مخلص خدا. |
وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ(129) و نام نيك او را در نسلهاى بعد باقى گذاشتيم. |
سَلَامٌ عَلَىٰ إِلْ يَاسِينَ(130) سلام بر خاندان الياس. |
إِنَّا كَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ(131) ما نيكوكاران را اينچنين پاداش مىدهيم. |
إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ(132) او از بندگان مؤمن ما بود. |
وَإِنَّ لُوطًا لَّمِنَ الْمُرْسَلِينَ(133) و لوط از پيامبران بود. |
إِذْ نَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِينَ(134) او و همه كسانش را نجات داديم. |
إِلَّا عَجُوزًا فِي الْغَابِرِينَ(135) مگر پيرزنى كه با مردم شهر بماند. |
ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِينَ(136) سپس ديگران را هلاك كرديم. |
وَإِنَّكُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَيْهِم مُّصْبِحِينَ(137) شما بر آنها مىگذريد، بامدادان، |
وَبِاللَّيْلِ ۗ أَفَلَا تَعْقِلُونَ(138) و شامگاهان. آيا تعقل نمىكنيد؟ |
وَإِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ(139) و يونس از پيامبران بود. |
إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ(140) چون به آن كشتى پر از مردم گريخت، |
فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ(141) قرعه زدند و او در قرعه مغلوب شد. |
فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِيمٌ(142) ماهى ببلعيدش و او در خور سرزنش بود. |
فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ(143) پس اگر نه از تسبيحگويان مىبود، |
لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ(144) تا روز قيامت در شكم ماهى مىماند. |
۞ فَنَبَذْنَاهُ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ سَقِيمٌ(145) پس او را كه بيمار بود به خشكى افكنديم، |
وَأَنبَتْنَا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِّن يَقْطِينٍ(146) و بر فراز سرش بوته كدويى رويانيديم. |
وَأَرْسَلْنَاهُ إِلَىٰ مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ يَزِيدُونَ(147) و او را به رسالت بر صد هزار كس و بيشتر فرستاديم. |
فَآمَنُوا فَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَىٰ حِينٍ(148) آنها ايمان آوردند و تا زنده بودند، برخورداريشان داديم. |
فَاسْتَفْتِهِمْ أَلِرَبِّكَ الْبَنَاتُ وَلَهُمُ الْبَنُونَ(149) از ايشان بپرس: آيا دختران از آن پروردگار تو باشند و پسران از آن ايشان؟ |
أَمْ خَلَقْنَا الْمَلَائِكَةَ إِنَاثًا وَهُمْ شَاهِدُونَ(150) آيا وقتى كه ما ملائكه را زن مىآفريديم آنها مىديدند؟ |
أَلَا إِنَّهُم مِّنْ إِفْكِهِمْ لَيَقُولُونَ(151) آگاه باش كه از دروغگوييشان است كه مىگويند: |
وَلَدَ اللَّهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ(152) خدا صاحب فرزند است. دروغ مىگويند. |
أَصْطَفَى الْبَنَاتِ عَلَى الْبَنِينَ(153) آيا خدا دختران را بر پسران برترى داد؟ |
مَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ(154) شما را چه مىشود؟ چگونه قضاوت مىكنيد؟ |
أَفَلَا تَذَكَّرُونَ(155) آيا نمىانديشيد؟ |
أَمْ لَكُمْ سُلْطَانٌ مُّبِينٌ(156) يا بر ادعاى خود دليل روشنى داريد؟ |
فَأْتُوا بِكِتَابِكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ(157) اگر راست مىگوييد كتابتان را بياوريد. |
وَجَعَلُوا بَيْنَهُ وَبَيْنَ الْجِنَّةِ نَسَبًا ۚ وَلَقَدْ عَلِمَتِ الْجِنَّةُ إِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ(158) و ميان خدا و جنيان خويشاوندى قائل شدند و جنيان مىدانند كه احضارشدگانند |
سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ(159) از آن وصف كه مىآورند خدا منزه است. |
إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ(160) مگر بندگان مخلص خدا. |
فَإِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ(161) شما و بتانى كه مىپرستيد، |
مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ بِفَاتِنِينَ(162) نتوانستيد مفتون بتان كنيد، |
إِلَّا مَنْ هُوَ صَالِ الْجَحِيمِ(163) مگر آن كس را كه راهى جهنم باشد. |
وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَّعْلُومٌ(164) و هيچ كس از ما نيست مگر آنكه جايى معين دارد. |
وَإِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ(165) هر آينه ما صف زدگانيم. |
وَإِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ(166) و هر آينه ما تسبيحگويندگانيم. |
وَإِن كَانُوا لَيَقُولُونَ(167) اگر چه مىگفتند: |
لَوْ أَنَّ عِندَنَا ذِكْرًا مِّنَ الْأَوَّلِينَ(168) اگر از پيشينيان نزد ما كتابى مانده بود، |
لَكُنَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ(169) ما از بندگان مخلص خدا مىبوديم. |
فَكَفَرُوا بِهِ ۖ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ(170) آنها به آن كتاب كافر شدند، و زودا كه خواهند فهميد. |
وَلَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِينَ(171) ما در باره بندگانمان كه به رسالت مىفرستيم از پيش تصميم گرفتهايم، |
إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنصُورُونَ(172) كه هر آينه آنان يارى مىشوند. |
وَإِنَّ جُندَنَا لَهُمُ الْغَالِبُونَ(173) و لشكر ما خود غالبند. |
فَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّىٰ حِينٍ(174) پس تا مدتى از آنها روى بگردان. |
وَأَبْصِرْهُمْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ(175) عاقبتشان را ببين، آنها نيز خواهند ديد. |
أَفَبِعَذَابِنَا يَسْتَعْجِلُونَ(176) آيا عذاب ما را به شتاب مىطلبند؟ |
فَإِذَا نَزَلَ بِسَاحَتِهِمْ فَسَاءَ صَبَاحُ الْمُنذَرِينَ(177) چون عذاب به ساحتشان فراز آيد، اين بيمدادهشدگان چه بامداد بدى خواهند داشت. |
وَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّىٰ حِينٍ(178) از آنها تا چندى روى بگردان. |
وَأَبْصِرْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ(179) پس عاقبتشان را ببين، آنها نيز خواهند ديد. |
سُبْحَانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ(180) منزه است پروردگار تو -آن پروردگار پيروزمند- از هر چه به وصف او مىگويند. |
وَسَلَامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ(181) سلام بر پيامبران، |
وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ(182) و حمد از آن پروردگار جهانيان است. |
المزيد من السور باللغة الفارسية:
تحميل سورة الصافات بصوت أشهر القراء :
قم باختيار القارئ للاستماع و تحميل سورة الصافات كاملة بجودة عالية
أحمد العجمي
خالد الجليل
سعد الغامدي
سعود الشريم
عبد الباسط
عبد الله الجهني
علي الحذيفي
فارس عباد
ماهر المعيقلي
محمد جبريل
المنشاوي
الحصري
مشاري العفاسي
ناصر القطامي
ياسر الدوسري
Thursday, November 21, 2024
لا تنسنا من دعوة صالحة بظهر الغيب